ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » نگذاریم سالمندان گوشه گیر شوند

نگذاریم سالمندان گوشه گیر شوند

نگذاریم سالمندان گوشه گیر شوند

 

سالمندی اتفاقی است که اگر مرگ نابهنگام سراغ انسان نیاید، آن را تجربه خواهد کرد. در این دوره از زندگی، گاه به دلیل پاره ای از مشکلات مثل مرگ همسر، رفتن فرزندان، بیماری، از دست دادن موقعیت شغلی و... سالمند دچار انزوا و تنهایی می شود و این انزوا ممکن است سلامت روانی اش را به مخاطره بیندازد...


برای گرفتن اطلاعات بیشتر درباره عزلت نشینی برخی سالمندان و نحوه برخورد با آنها با دکتر محمد اربابی، روان پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت وگو کرده ایم.



چرا برخی از سالمندان منزوی می شوند؟

انزوای اجتماعی حالتی است که در آن فرد تمایل چندانی به برقراری ارتباط اجتماعی ندارد و برقراری روابط بین فردی برای وی جذاب نیست. در بسیاری از اوقات ناتوانی سایر افراد در ارتباط با فرد سالمند، منجر به انزوای اجباری آنها می شود. شیوه ارتباط با فرد مسن ظرافت های خاص خود را دارد و اگر اطرافیان از آنها مطلع نباشند به تدریج منزوی خواهند شد. در این زمینه صرف وقت کافی، حوصله داشتن و به کار بردن کلمات یا عبارت های متناسب با سطح دانش و انتظار سالمند، می تواند موثر باشد.


آیا انزوا می تواند جزئی از ویژگی شخصیتی سالمند باشد؟

به هرحال، با افزایش سن به تدریج انتخاب فضای خلوت برای تعمق بیشتر، به یاری تفکر می آید و این خلوت که در ظاهر مشابه انزوای اجتماعی است، به فرد سالمند کمک می کند فرایند تفکر خود را کامل تر انجام دهد و بهتر به خود بپردازد و حتی گاهی با نقد خود در تنهایی، زمینه رشد و بلوغ فکری و امکان شکوفایی فکر و ظهور تفکر خردمندانه را فراهم می کند و شاید اشاره سعدی در «آنچه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام بیند» را می توان اینگونه تفسیر کرد که جوان پاسخ خود را در آینه دیدن، ظاهر آراستن و رابطه با دیگران می جوید اما فرد سالمند با نگاه به سیر وقایع گذشته و توجه کمتر به ظواهر و تعمق بیشتر در پدیده ها به پاسخ می رسد. از سوی دیگر، در بزرگسالی انزواطلبی در برخی از افراد به صورت یک ویژگی شخصیتی تظاهر می یابد. برای این افراد معمولا روابط عاطفی چندان اهمیت ندارد، در برخوردهای اجتماعی سرد هستند و در موقعیت های هیجانی همچون اوقات شادی یا غم بی تفاوت نشان می دهند. آنها تمایلی به ایجاد روابط دوستانه ندارند و اگر دیگران به آنها نزدیک شوند و قصد ایجاد روابط صمیمانه داشته باشند، دوری می کنند و نزدیکی دیگران برای آنها آزاردهنده است. در طبقه بندی اختلال های شخصیت، به این افراد شخصیت های «اسکیزوئید» یا «منزوی» گفته می شود. آنها حتی در کار و فعالیت معمولا موقعیت هایی را انتخاب می کنند که کمترین میزان ارتباط و حتی ارتباط چشمی با دیگران را داشته باشند. این افراد در سنین سالمندی نیز همین شیوه رفتاری را دنبال می کنند. معمولا در بیشتر افراد با افزایش سن، ویژگی های شخصیتی تغییر مختصری می کند؛ رفتارهای برونگرا همچون ارتباط های اجتماعی و تعامل با سایر افراد کاهش می یابد و افراد درونگراتر می شوند. در این سیرطبیعی شخصیت، افراد منزوی دچار دوری گزینی بیشتری می شوند.


پس خیلی مهم است که بدانیم چه موقع انزوای سالمند بیمارگونه است و به اقدام های درمانی نیاز دارد.

البته! هرگاه میزان انزواطلبی و دوری گزینی فرد بیش از حد معمول سالمندان دیگر باشد به شکلی که فرد دیگر تمایل برای هرگونه ارتباط اجتماعی را از دست دهد، از دیگران گریزان شود و عواطف خود را به دیگران و اتفاق های خوب و بد اطراف از دست بدهد، لازم است بررسی طبی و روان پزشکی به عمل آید. در چنین شرایطی، علت های بیمارگونه انزوای سالمندی مطرح می شود و ابتلا به افسردگی و بیماری آلزایمر از جمله این موارد هستند. در افسردگی، فرد علاوه بر انزواطلبی، غمگین است و لذت خود را از وقایع خوب زندگی از دست می دهد. فرد افسرده معمولا دچار اختلال خواب و کم اشتهایی می شود. ناامیدی و آرزوی مرگ از دیگر علایم افسردگی است و معمولا با درمان افسردگی نیز انزوای اجتماعی هم برطرف می شود اما اگر انزوای اجتماعی با اختلال در قوای شناختی همچون حافظه، مدیریت و برنامه ریزی امور روزمره زندگی باشد، باید به بیماری آلزایمر فکرد کرد. بیمار مبتلا به آلزایمر، در انجام امور فردی مثل حساب کردن، مسیریابی و بهداشت فردی دچار مشکل می شود. این بیماران معمولا دچار بی تفاوتی عاطفی می شوند و تمایل خود برای برقراری ارتباط اجتماعی را از دست می دهند. در صورت بروز بیماری آلزایمر، با درمان سعی می شود سیر پیشرفت بیماری را کند کرد تا انزوای اجتماعی کم شود.


به طور کلی اگر در خانواده سالمندی منزوی داشتیم، برخورد ما با او چطور باید باشد؟

باید ابتدا دانست این انزوا یک ویژگی فردی است یا نه و دیگر اینکه آیا این انزوا زندگی فردی و اجتماعی او را مختل کرده است؟ اگر ویژگی همیشگی اوست و زندگی را مختل نکرده، به مداخله خاصی نیاز نیست و مدارا و سازگاری کفایت می کند اما اگر تغییری جدید است یا اینکه زندگی فرد را مختل کرده، لازم است به جستجوی علت های آن همچون افسردگی و بیماری آلزایمر بود تا در صورت وجود آنها بتوان درمان مناسب یا پیشگیری از پیشرفت بیماری را انجام داد.

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 16-11-1393, 04:36   بازدیدها : 1685   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .