ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » چگونه با عشقهاي غير منطقي دوران نوجواني مقابله کنيم؟

چگونه با عشقهاي غير منطقي دوران نوجواني مقابله کنيم؟


عشق لذتي مثبت است که موضوع آن زيبايي است، همچنين احساسي عميق، علاقه‌اي لطيف و يا جاذبه‌اي شديد است که محدوديتي در موجودات و مفاهيم ندارد و مي‌تواند در حوزه‌هايي غير قابل تصور ظهور کند.در بعضي از مواقع، عشق بيش از حد به چيزي مي‌تواند شکلي تند و غير عادي به خود بگيرد که گاه زيان آور و خطرناک است و گاه احساس شادي و خوشبختي مي‌باشد. اما در کل عشق باور و احساسي عميق و لطيف است که با حس صلح‌دوستي و انسانيت در تطابق است. اما در اين يادداشت ما قصد داريم در مورد احساسات عاشقانه که براي اولين بار در دوران نوجواني متولد مي شود، صحبت کنيم.
منشا عشق چيست؟
نياز به تعلق داشتن از جمله نيازهايي است که به طور ناگهاني در دوران بلوغ ايجاد نمي شود. افراد مدتها قبل از نوجواني دوستاني يافته اند و در تمام عمر براي پيدا کردن دوستان جديد، روشهاي مشابهي را به کار مي گيرند. نوجواني دوران تغييرات زياد جسماني، شناختي و رواني و اجتماعي است و اين مسايل مي توانند درک نوجوانان از خودشان  و دوستانشان را مغشوش کنند. در اين دوره از يک سو نياز به تعلق داشتن او را به سمت دوستي و گرايش به برقراري ارتباط، و از دگر سو تغييرات بيولوژيکي و جنسي او را به سمت جنس مخالف سوق مي دهد و اين گونه است که گرايش به جنس مخالف در نوجواني و يا همان عشق هاي نوجواني متولد مي شود.
البته نوجوانان در اوايل اين دوران، احتمالا تمايلي به جنس مخالف نخواهند داشت. عموما در اين دوره آنها به خودشان علاقمندند و ايجاد ارتباط نزديک با شخص از جنس مخالف، هنوز، هدف بزرگي براي  آنها نيست.

 در اواخر نوجواني، ممکن است نوجوانان به سمت افرادي از جنس مخالف متمايل شوند که صد البته اين چنين علاقمندي هايي در حقيقت دل بستن خيالي به فردي است که مي تواند تا حدي نگراني ها و آشفتگي هاي نوجوان را آرامش بخشد. علاقمندي به هنر پيشه هاي تلويزيوني و سينما، علاقمندي به ورزشکاران، به معلمان و در مواردي افرادي از فاميل و آشنايان و همسايگان از جمله علاقمندي هاي موجود در بين نوجوانان است.
با وجود اين، طي اين دوره، الگوهاي ارتباط با جنس مخالف ممکن است بسيار متفاوت و متضاد باشد؛ برخي از نوجوانها تمايل چنداني به جنس مخالف پيدا نمي کنند(شايد به اين علت که به امور ديگري مانند ورزش، نمايش، درس و ... سرگرم هستند). اما در طرف ديگر اين طيف نوجواناني هستند که نسبت به جنس مخالف کشش بسياري دارند و به اين ترتيب است که براي اين دسته از نوجوانان عشقهاي آتشين ايجاد مي گردد. به طور کلي اکثر افرادي که عشق را تجربه کرده اند،اولين بار در نوجواني با اين مساله مواجه شده اند.
هر چند که عاشق شدن( در نوجواني) يک تجربه هيجان آور است اما مسلما رخدادي پر مشکل است. تعدادي از مشکلات که نوجوانان با آن مواجه مي شوند داراي تبعات خاص خود است که اين تبعات نشات گرفته از شرايطي است که نوجوانان در آن قرار دارند.
در اين دوره از يک سو نياز به تعلق داشتن او را به سمت دوستي و گرايش به برقراري ارتباط، و از دگر سو تغييرات بيولوژيکي و جنسي او را به سمت جنس مخالف سوق مي دهد
براي مثال:
- نوجواني دوراني سخت و پراسترس است. نوجواني دوراني است که حد فاصل دوران کودکي و بزرگسالي قرار دارد و تغييرات بيولوژيکي، شناختي، اجتماعي و .. که در اين دوران رخ مي دهد، کششي نسبت به جنس مخالف درآنها ايجاد مي کند و بنابراين، اين گرايش تا حدي طبيعي به نظر مي رسد. اما متاسفانه بيشتر نوجوانان در اين مرحله هنوز به رسش کافي نرسيده اند تا بتواند يک ارتباط منطقي و عاقلانه برقرار کنند. عشق، نوجوانان را با مسايلي مواجه مي کند که واقعا آمادگي آن را ندارند. براي مثال علاقه شديد يک نوجوان به فردي خاص، در حالي که وي شرايط لازم براي ازدواج را(نه از لحاظ شناختي، اقتصادي و ...) ندارد نتيجه اي جز ناکامي و سرخوردگي نخواهد داشت.
- از دگر سو نوجواني دوراني حساس براي ادامه تحصيل و پيريزي و برنامه ريزي براي آينده است. اگر يک نوجوان در اين دوران به مساله ادامه تحصيل، يادگيري حرفه اي براي آينده و ... توجه لازم را مبذول ندارد، مسلما در آينده نه چندان دور يعني در دوران جواني با مشکلات متعددي مواجه مي شود، حال آنکه دلبستگي هاي عاطفي و احساسات عاشقانه گاهي اوقات آن چنان نوجوان را شيفته و واله مي گرداند که نتيجه آن از دست دادن تمرکز، حواس پرتي و به تبع ان افت تحصيلي خواهد بود.  گاهي اوقات شيفتگي در نوجواني به مرحله اي مي رسد که وي روابط خود با همسالان را کم و يا قطع کرده و به اين ترتيب مبدل به يک موجود گوشه گير مي گردد.
اگر شما جز آن دسته از نوجواناني باشيد که دلبسته يکي از اطرافيان، همکلاسان و .. خود شده باشيد احتمالا نسبت به گذشته، خودتان را يک فرد متفاوت مي يابيد يعني طوري فکر مي کنيد که در گذشته اين گونه نبوده ايد، برنامه هاي زندگي تان عوض شده، دايما با خيالات فرد مورد نظر زندگي مي کنيد، تمرکزتان را از دست داده ايد و آن طور که بايد بر روي مسئوليتها و وظايف خود تمرکز نداريد و ...
نوجواني دوراني حساس براي ادامه تحصيل و پيريزي و برنامه ريزي براي آينده است
همه اينها تجربياتي است که نوجواناني با چالشهاي عاطفي با آن مواجه مي شوند. هر چند که قرار گرفتن در عشقهاي نوجواني تا حدي اجتناب ناپذير است اما به نظر مي رسد که مي تواند به نوعي آنها را پشت سر گذاشت و با آنها کنار آمد البته تصور نکنيد که قصد داريم اين احساس را انکار کره و يا رد کنيم بلکه مي خواهيم شما را تشويق کنيم که:
 اولا ديدگاهي منطقي و درست نسبت به عشق پيدا کنيد
ثانيا معناي عشق واقعي را دريابيد
عشق پاك و خالصانه بين دو انسان بالغ قابل احترام و حتي وسيله اي براي تكامل معنوي و رسيدن به خداست اما توجه داشته باشيد که عشق را مي تواند به سه شکل دسته بندي نمود :
عشقي که در محبت و صميميت خلاصه مي شود
عشقي که علاوه بر صميميت توام با غريزه جنسي و شهوت نيز مي باشد
و در نهايت عشقي که علاوه بر صميميت و شهوت نوعي تعهد و احساس وظيفه و مسئوليت در روابط عاشقانه نيز به چشم مي خورد
آنچه که مسلم است دسته سوم علاقه و عشقي است که داراي ارزش و اهميت بوده و مي تواند پايدار بماند.

شرايط برخورد با مسئله
اگر اين علاقه با آگاهي و شناخت و متناسب بودن ساير شرايط و شناخت كافي و اطمينان صورت گرفته نياز به برخورد ندارد اما در صورتي که اين رابطه بر اساس يک اتفاق و تنها تحت تاثير کششهاي جنس مخالف ايجاد شده است که  نتيجه آن قابل پيش بيني است و بايد روشي براي ترک آن تدارک ديده شود. بايد توجه داشت که اين علاقه مي تواند پيش درآمدي براي روابط نادرست و غير منطقي بين طرفين گردد که نتيجه آن در بهترين حالت ايجاد يک رابطه صميمانه به مدت طولاني است که بعد از گذشت زمان، طرفين اين ماجرا به اين نتيجه مي رسند که مناسب هم نيستند و لذا از يکديگر دلسرد مي شوند. خاطرات خوش گذشته، از يک سو احساسات را بر آن مي دارد که از يکديگر دست بر ندارند و به رابطه مخفيانه خود ادامه دهند و از دگر سو منطق و عقل به آنها حکم مي کند که مناسب هم نيستند و انتخاب آنها تنها از روي احساسات بوده است و بايد اين ارتباط منقطع گردد و در اينجاست که مشکلات شدت مي يابد و فراموش کردن اين مساله تبديل به يک بحران در زندگي نوجوان مي گردد. لذا قبل از شروع به كار بايد موضوعات انگيزه ترك مسئله ، اعتماد به نفس و اراده كافي  براي مقابله با مشكل حل و فصل و تقويت گردد.

 صادقانه اين مسايل را مورد توجه قرار دهيد:
آيا اين علاقه نتيجه يک اتفاق و تصادف ساده است كه اگر اين اتفاق در موقعيت زماني و مكاني ديگري اتفاق مي افتاد الآن عاشق كس ديگري بودم؟
آيا اين علاقه برگرفته از شناخت اين فرد بوده و يا نتيجه احساسي است که ناگهان به غليان در آمده است؟
آيا تناسبي ميان من و طرف مقابل وجود دارد يا اينکه تصور مي کنيد که عشق کور است و تفاوتها را نمي بيند؟
و سوالاتي مشابه....
سپس در مرحله بعد
پاسخ هاي خود به سوالات فوق را با يك مشاور يا فرد آگاه در جريان گذاشته و سعي كنيد بطور منطقي و دلايل موجه به پاسخ هاي مثبت برسيد. اگر پاسخ هايتان بعد از راهنمايي و مشاوره هنوز منفي ميباشد به نتيجه اي نخواهيد رسيد و اگر پاسخ هايتان تا آخر كار با دليل و منطق مثبت باقي بماند مطمئن باشيد در ترك عشق ناخواسته توفيق خواهيد يافت.
و اما ادامه ماجرا...
هرگاه به اين نتيجه رسيديد که بايد بر اين احساس غلبه يافته و کنترل بيشتري بر آن بيابيد، وقت آن رسيده که:
- سعي كنيد سرگرمي جديدي براي پر كردن جاي خالي طرف در فكر وذهن خود تدارک ببينيد.
- تا جايي که امکان دارد با اين فرد روبه رو نشويد و ملاقات نداشته باشيد. اگر همکلاسي هستيد واحدهاي درسي تان را متفاوت برداريد، اگر هم محلي هستيد مسير عبور و مرور خود را تغيير دهيد و اگر فاميل هستيد روابط خود را فعلا به حداقل برسانيد...
- مراقب باشيد که خلا وجود اين فرد باعث نشود که جانشيني براي او پيدا کنيد.
-  زود دلسرد و مايوس نشويد با داشتن صبر و تحمل و تداوم برنامه به نتيجه مطلوب خواهيد رسيد و بتدريج در ساير زمينه هاي زندگي رشد قابل ملاحظه اي خواهيد داشت.
7.اين كار با توجه به شدت علاقه در عرض سه هفته تا سه ماه نتيجه خواهد داد به شرط اينكه تداوم برنامه حفظ و پايداري لازم به همراه داشته باشد.
توسط : مشاورفا  در تاریخ : 25-05-1394, 00:38   بازدیدها : 727   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .