ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » خودت را جای من بگذار تا ...

خودت را جای من بگذار تا ...

دیزرائیلی می گوید:" قدرت تصور، بر جهان فرمانروایی می كند و تا حد زیادی می تواند بر زندگی شخصی فرمانروا باشد. بسیاری از دشمنی ها و ناسازگاری ها به دلیل  عدم توانایی در درك دیگران به وجود می آید. مثلاً وقتی می گویند: " قبل از این كه صحبت كنی خوب فكر كن، " منظور این نیست كه ما آن چه را كه می خواهیم بگوییم بسنجیم، بلكه این است كه تصور كنیم اظهارات ما چگونه تلقی خواهد شد. بسیاری از حرف هایی كه باعث ناراحتی می شوند، به علت به كار نبردن قدرت تصورمان در این زمینه است.
دانشگاه هاروارد در زمینه این كه چرا افراد كار خود را از دست می دهند تحقیقی انجام داده است. این تحقیق  نشان داده كه فقط 34 در صد از مردم به علت عدم توانایی در انجام كار، از كار بی كار می شوند؛ در حالی كه 66 درصد به علت عدم موفقیت در روابط انسانی اخراج می گردند . در واقع به علت عدم توانایی در " خود را به جای دیگران گذاشتن "، یعنی عدم استفاده از قدرت تصور.
اگر خود را به جای دیگران بگذاریم می توانیم از نظرخلاقیت رشد كنیم. این كار مستلزم تدبیر و انجام كارهایی است كه باید برای دیگری انجام دهیم. بدین ترتیب نه تنها قدرت تصور جانشینی را به كار می اندازیم بلكه آن را به طریق خلاقانه ای به كار می بریم. با چنین ابزاری می توانیم كوه ها را به حركت در آوریم.
1- قدرت تصور در روابط زناشویی
بسیار پیش آمده كه ما باعث ناراحتی و حتی خشم  عزیزترین كسان خود می شویم نه به این دلیل كه به آنان علاقه مند نیستیم بلكه به علت این كه قدرت تصور خود را به كار نمی بریم.
"آشتی كردن " ممكن است در ابتدا مفید  واقع گردد. لیكن بعدها غالباً مشمول " قانون بازده نزولی " قرار می گیرد. یك راه بهتر عبارت است از " تدبیر"؛ تدبیر راههایی برای اجتناب از برخوردهایی كه مستلزم آشتی كردن است. این نوع عملكرد خلاقانه نه تنها برای محافظت از خوشبختی ما، بلكه برای ساختمان مغز ما نیز مفید است.
در غالب جوامع پیشرفته و در حال توسعه ، طلاق بسیار مرسوم گردیده است. از تعداد زیادی طلاق كه هر ساله در جهان صورت می گیرد در چند مورد آن شوهر، زن ، منسوبین یا دوستان، آگاهانه قدرت تصور خود را در جستجوی راه هایی برای اجتناب از برخورد به كار می برند. روانكاوان در بسیاری از موارد برای حل این مشكل تلاش كرده اند و كلاً نصایح بسیاری نموده اند . لیكن كار آنها اغلب از طریق داوری یا انتقاد بوده است. حتی در كمتر از یك دهم موارد، برای تدبیر ایده های جدید كه پیوند خانواده را حفظ كند، كوشش شده است.
زمان، در تداوم ازدواج حائز اهمیت است. خانمی در این زمینه می گوید: " در33 سال گذشته من و شوهرم با مسائل مختلفی كه می تواند منجر به طلاق گردد مواجه شده ایم. همیشه یكی از ما مدتی وقت صرف تفكر كرده و هر بار، یك رابطه بهتر و قوی تری از خاكستر عصبانیت های ما حاصل شده است. من معتقدم در هر ازدواجی،  زمان اهمیت اساسی دارد." استفاده از زمان به عنوان یك ابراز ، یكی از ایده های مربوط به حل مسائل ازدواج است. قدرت تصور نه تنها " حائز اهمیت اساسی " است بلكه كلید یك ازدواج موفق است.
2- در كارهای خانه تلاش فراوان لازم است
وظائف خانوادگی غالب خانم ها، مستلزم كوشش خلاقانه تری نسبت به مشاغل شوهرانشان است. " از این غذاهای باقی مانده چه می توانم درست كنم؟" ، "چگونه می توانم كودك را سر وقت بخوابانم؟ " ، " فردا شب كه می خواهیم بیرون برویم بچه را نزد كه بگذارم؟ " اینها سؤالاتی است كه خانم ها ، بسیار خلاقانه به آنها پاسخ می دهند.
خرید مواد غذایی، مسلماً مستلزم تفكر زیركانه است یعنی هرچه درآمد كمتر باشد، برنامه ریزی غذا نیاز به تصور خلاقانه بیشتری دارد. ممكن است شوهر، تهیه غذا را كار عادی و آسانی فرض كند لیكن وقتی برای خوردن غذایی كه از گران ترین غذاها لذیذتر است ولی با قیمتی نازل تهیه شده، بنشیند، خوشحال خواهد شد كه همسرش به جای پول های او، قدرت تصورش را به كار برده است.
3- برخوردهای خلاق در مورد مسائل فرزندان
اگر پدر و مادرها به جای نق زدن، با ملاطفت و مهربانی حرفشان را بزنند ، عكس العمل بچه ها خیلی بهتر خواهد بود. نق زدن فقط زبان لازم دارد اما یادآوری همراه با نوازش،  مستلزم تفكر خلاق است. چقدر برای هدایت كودكان در عبور از بیابان طفولیت و از جنگل های جوانی به سرزمین رشد و كمال نیاز به ایده های فراوانی است؟
اگر والدین نتوانند از مجازات چشم پوشی كنند، حداقل می توانند راه های بهتری برای مجازات در نظر بگیرند و برای این كار، بهتر است به جای تصمیم گیری از روی عصبانیت، اجازه دهند تدبیرشان زمان و مكان مناسب را برای مجازات انتخاب كند.
همچنین برای آنكه مجازات با جرم تناسب داشته باشد، نیاز به تصور خلاق داریم تا بتوانیم جریمه ای تعیین كنیم كه كودك ، آن را منصفانه تلقی كند. خانواده ای این كار را با تعویض نقش انجام می داد بدین ترتیب كه نخست با پسر خود نشسته و با دقت موضوع را مورد بحث قرار می داد، سپس تعیین مجازات را به او واگذار می كرد. در یكی از جلسات، مجازاتی كه پسر تعیین نمود چنان بود كه پدرش گفت: " پسرم، به نظر ما تو خیلی به خودت سخت گرفته ای. ما فكر می كنیم به جای بازی نكردن فوتبال برای یك هفته ی تمام ، فقط دو روز كافی است."

یك مشاوره خانواده تعریف می كند كه پسر كوچكی برای ناهار دیر به خانه آمد. مادر با تحقیر، خشم و غضب با وی روبه رو شده و او را مجبور به خوردن غذا – تمام غذا – نمود. پس از آن كه مادر بیرون رفت پسر استفراغ كرد و آن شب والدین نتوانستند او را بیابند. نیمه شب پلیس تلفن كرد و گزارش داد كه پسر را در حالی كه عازم خارج از شهر بوده و در جاده ای به دنبال وسیله نقلیه می گشته پیدا كرده است. و اما كاری كه مادر باید طبق گفته مشاور یاد شده انجام داده باشد عبارت است از این كه وقتی موعد آمدن پسر رسید و به خانه نیامد، غذا را بخورد و میز را جمع كند. سپس وقتی پسر غذا خواست به وی بگوید كه باید غذایش را شخصاً حاضر كند و سپس ظروف را بشوید. این مجازات متناسب با جرم، به وی می آموخت كه دیر آمدن ، خوب نیست.
وقتی والدین، فرزندان خود را به رعایت نظم و ترتیب دعوت می كنند، به نحو مطمئن تری به نتیجه ی مطلوب دست می یابند تا آن كه فرزندان خود را دعوا كنند. ضمناً با كوشش جهت تدبیر این نوع استراتژی ها، والدین نه تنها موفق به تأمین خوشبختی بیشتری برای خانواده می شوند بلكه تصور خلاق خود را هوشیارتر نگاه می دارند.
علاوه بر این والدین می توانند  فرزندان را به كوشش جهت خلاق بودن وا دارند. مثلاً مادری هنگامی كه حوصله یكی از فرزندانش سر رفته بود و غرمی زد كه " امروز چه كار كنم؟ "، جواب داد: " یك برگ كاغذ و یك مداد بردار و تمام كارهایی را كه ممكن است دوست داشته باشی انجام بدهی، روی آن بنویس، قول می دهم كه می توانی راه مناسبی برای سرگرم كردن خودت پیدا كنی"
پدری كه به وادار كردن فرزندانش برای به كار انداختن فكرشان اعتقاد داشت، یك شب جعبه ی در بسته ای را به خانه آورد كه شكافی روی آن قرار داشت و توضیح داد كه در مشاغل مختلف، سیستم پیشنهادات وجود دارد و اعلام كرد كه هر یك از بچه ها می تواند ایده هایی برای بهبود وضع خانواده تدبیر نموده ، در جعبه بیندازد. سپس شرح داد كه در آخر هر ماه ، جوائزی به بهترین پیشنهادات داده خواهد شد. با وجود آن كه سیستم، ایده های خارق العاده ای فراهم ننمود، لیكن كمك نمود تا به خانواده بیاموزد كه همگی دارای مغزهایی هستند كه می توان آن را برای استفاده خلاق به كار برد.
4- كنار آمدن با خود
چه متأهل و چه مجرد، استفاده فعالانه از قدرت تصور می تواند همه را  قادر به استفاده بیشتر از زندگی خود بنماید. افرادی كه از نظر خلاقیت هشیارترند انسانهای جالب تری هستند. آنان نه تنها آن چه وجود دارد بلكه آن چه می تواند وجود داشته باشد را نیز می بینند و قدرت دیدن آن چه كه ممكن است وجود داشته باشد خصوصیتی است كه انسان ها را از یكدیگر متمایز می كند.
در مورد كنار آمدن با خود، رضایت ما بیشتر بستگی به این دارد كه خلاق باشیم یا غیر خلاق. برطبق یافته های علمی، بخش عمده ای از بی قراری ما، نتیجه عدم استفاده از استعدادهایمان است. استعدادهای ما دایماً در اشتیاق روزنه ای جهت ابراز هستند ولی بیشتر مشتاق پرورش اند. وقتی آنها را محبوس كنیم، ما را عذاب می دهند. بدین ترتیب دلیل نارضایتی را معمولاً می توان عدم موفقیت  در تمرین دادن و به كار انداختن استعدادها دانست. چنان كه گفته شده: "دست كشیدن از تفكر، تفاوت اندكی با دست كشیدن از زندگی دارد. "
در سطح بالا می توان به دو منبع خوشبختی اشاره كرد: یكی دانش اثبات شده ای كه در مغز داریم و دیگری نیروی پرورش یافته ای جهت تدبیر راه هایی برای بیرون كشیدن خود از سختی ها و مشكلات. با وجود این كه غیر ممكن است خود را، با محكم كردن بند كفشمان از روی دیواری به آن طرف پرتاب كنیم اما ممكن و شاید آسان است كه دیوار موانع زندگی را به وسیله نیروی تصور خلاق از پیش پایمان برداریم.
با وجود این افسردگی هایی كه به ما روی می آورد به ندرت دلائل خرد كننده دارد. از چنین حملاتی می توان غالباً جلوگیری كرد یا از طریق استفاده صحیح از قدرت تصور ، از آن رهایی یافت.
به جای صرفاً افسرده  بودن، می توانیم موضوع را روی كاغذ بیاوریم. مطمئناً وقتی مشكل نوشته شود دیگر چندان وحشتناك به نظر نمی آید- حتی ممكن است آن قدر مضحك باشد كه ما را به خنده وا دارد و این كوشش برای نوشتن، خود ممكن است نوعی رهایی عاطفی به وجود آورد – به عبارت دیگر ممكن است دروازه ای برای نوعی تفكر خلاق به روی ما بگشاید.
همچنین وقتی می دانیم مشكلی داریم كه نمی توانیم از آن دوری كنیم، بهتر است قدرت تصور خود را رو در رو در جهت مقابله با آن هدایت كنیم. مثلاً اگر به مرضی مبتلا هستیم یك دوره نقاهت را قبول كنیم. درست است كه پس از این دوره نیز دارای روحیه ای ضعیف خواهیم بود ولی اگر پیشاپیش آن را نپذیریم روحیه ضعیف تری خواهیم داشت.
می توانیم با جایگزین كردن تفكر خلاق در مورد موضوعی دیگر ، نگرانی را از ذهن خود دور كنیم. اكنون این واقعیت، غیر قابل انكار است كه تقریباً همه ما اگر اراده كنیم می توانیم خلاق تر شویم. با خلاق تر شدن می توانیم زندگی درخشان تری را ادامه داده و با یكدیگر بهتر زندگی كنیم. با خلاق تر شدن می توانیم محصولات و خدمات بهتری برای یكدیگر فراهم كنیم و در نتیجه به تدریج سطح زندگی را بالا و بالاتر ببریم. با خلاق تر شدن می توانیم حتی راهی برای تأمین صلح پایدار در تمام جهان به وجود آوریم.

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 5-06-1394, 08:01   بازدیدها : 611   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .