آخرین نفس های یک پیوند عاطفیصدای گرومب همسایهها را لب پنجره میكشد. این سینی چای است كه وسط حیاط پرت شده و پشت بند آن صدای داد و بیدادی است كه از پنجره دست راستی آپارتمان همكف به حیاط میآید.
مردهشوی چای دم كردنت را ببرد. این چای كه یخ است!
چای صبحانه را بعدازظهر برای من میآوری؟
و بعد از این صدای فریاد كه با طنین و بم ادا میشود، صدایی نازك و زنانه همراه با جیغ جواب میدهد: مرده شوی خودت را ببرد با این اخلاق افتضاح. وقتی جلوی همه میگویی زنم بیسلیقه است این هم از سرت زیاد است.
بله حالا همسایهها هم دیگر میدانند كه دلیل این صدای گرومب تلافی بدگوییهای آقا، جلوی فك و فامیل بوده است نه بمب و خمپاره. پس نفسی از سر آسایش میكشند و دوباره سر جاهایشان برمیگردند.
***************
مشكلات هزار رنگ
مشكلات آدمها هم مثل خودشان متنوع است یعنی به تعداد آدمها، مشكل وجود دارد. بیشتر این اختلافات بین زن و شوهرهاست و اختلافات میان زن و شوهرها، آزاردهنده و مخرب است چون یك زندگی زناشویی ناموفق بدون شك دامنه اختلافات را به زندگی فرزندان، خانوادههای دو طرف و گروه دوستان نیز میكشاند . امروزه برخلاف سالهای گذشته كه كمتر زن و شوهری با میل و علاقه وارد زندگی مشترك میشدند حالا بیشتر ازدواجها عاشقانه است، اما هنوز هم همین زندگیهایی كه عاشقانه شروع میشوند بعد از مدتی از محبت خالی میشوند و فقط به خاطر بچهها ادامه پیدا میكنند.
دامنه مشكلاتی كه خانوادهها را به این مرحله میرساند بسیار وسیع است و نمیشود فقط به چند عامل اشاره كرد، ولی با اندكی تامل و تعمق در زندگی آنهایی كه میشناسیم میشود به عمده عوامل مشكلساز در زندگی پی برد.
گفتوگوهای بدون صداقت، فاقد احترام متقابل و همراه با رودربایستی هم پشت پرده بسیاری از مشكلات خانوادگی است درست همانطور كه علت اصلی خیلی از مشكلات و اختلافات در خانواده، ازدواج با كسی است كه او را نه به خاطر آنچه هست، بلكه به خاطر آنچه میخواهیم از او بسازیم انتخاب كردهایم.
بیشتر زن و شوهرهایی كه با هم اختلاف پیدا میكنند چنین شرایطی دارند:
آنها بعد از مدتی میبینند به هم علاقه نداشتهاند و در مورد احساساتشان اشتباه كردهاند یا به خاطر كارهای ناراحتكننده هم علاقهشان نسبت به هم را از دست دادهاند و برای همین بهانه میگیرند، به خاطر مشكلات اقتصادی و فرهنگی از با هم بودن خسته شدهاند و حالا میخواهند آزاد و بدون هم زندگی كنند، از سلایق و علایق متضاد خود خسته شدهاند و توان حل مشكلات پیش آمده را ندارند، فكر میكنند فرزند مشتركشان خوب تربیت نشده و احساس شكست میكنند، هنوز نتوانستهاند با نقطه ضعفهای خانواده همدیگر كنار بیایند و بدتر اینكه امیدشان برای حل مشكلات را از دست دادهاند.
یعنی آنها از وضع موجود ناراضیاند و از اینكه كنار همدیگرند و مجبورند با هم باشند لذت نمیبرند. اما نتیجه تمام این حالات ناخوشایند فقط فشارهای عصبی، داد و فریادهای بیمورد و از دست رفتن آرامش است كه به جای راهگشا بودن فقط گرهی بر گرههای قبلی میزند.
مخالفت و تضاد در هر زندگی زناشویی وجود دارد، اما این مخالفتها درجات مختلفی دارد و به نحو متفاوتی بروز میكند. هر كسی به محركها به گونهای پاسخ میدهد، اما در زندگی زناشویی پاسخ به مسائل خیلی مهم است و مهمتر از آن نحوه درست پاسخگویی است
وقتی همسرتان در مقابل جمع مسائلی را مطرح میكند كه شما دوست ندارید، ممكن است چندجور واكنش از خود بروز دهید. خودخوری یا نگاه عتابآمیز، دو مورد از این واكنشهاست كه مخالفت آرامی را نشان میدهد.
شیوه دیگر مخالفت این است كه با صدای بلند وی را از گفتن موضوع منع كنید و آخرین راهی كه پیش رو دارید این است كه اصلا به روی خود نیاورید.
شاید خیلی از ما به خاطر كسب وجهه در مقابل دیگران و خوبتر جلوه كردن هیچ مخالفتی از خود بروز نمیدهیم در حالی كه حرفهایی برای گفتن داریم. گاهی نیز این مسائل را پشت پرده به نحوی دیگر مطرح میكنیم.
مشاوران خانواده معتقدند، اگر مخالفتهای كوچك خود را بیان نكنید و با توجه به تعداد موارد پیش آمده از خیر مطرح كردن آنها بگذرید، این مخالفتهای كوچك جمع شده و كمكم به علامت هشداردهنده بعدی یعنی رنجش و عصبانیت تبدیل میشود.
میتوانید اختلافات هفته گذشته خود را بررسی و فكر كنید كه طرز برخورد شما با این اختلافات چگونه بوده است؟ چگونگی برخورد شما با این مخالفتها در وهله اول شاخص خوبی برای سلامت ازدواج شماست.
اگر نتوانید با این مشكلات و اختلافات به نحوه صحیح مواجه شوید، كمكم بیسر و صدا كوهی از یخ وسط روابط عاطفی شما و همسرتان سبز میشود و بزودی میبینید كه از سر راه برداشتن آن كار دشواری شده است.
زندگی روی كوه یخ
این یك مرحله قبل از آن است كه یاس عاطفی سراسر وجود و زندگیتان را فرا بگیرد. بعد از یك دعوای مفصل خانه را ترك میكنید. اگر خانم باشید به منزل مادرتان میروید و اگر آقا باشید در را به هم میكوبید و اغلب میكوشید با پرسه زدن در خیابان و سیگار كشیدن مشكلات خود را فراموش كنید. از دعواهای پیاپی خستهاید و به دنبال آرامش میگردید. برخی افراد در این مرحله تصمیم مهمی میگیرند؛ رفتن نزد مشاور یا پا درمیانی بزرگترها و فكر كردن به طلاق. اما برخی افراد درست در این مرحله میلغزند و آرامش را در جای دیگری جستجو میكنند.
این مرحله ممكن است به صورت دیگر و در درون منزل اتفاق بیفتد. شما در منزل و زیر یك سقف هستید ولی به یكدیگر بیاعتنایی میكنید و یكدیگر را مورد بیتوجهی قرار میدهید.
به اعتقاد روانشناسان بیشتر جداییها و طلاقها در این مرحله اتفاق میافتد. این دوره بحرانیترین دوره اختلافات و در حقیقت زمان به زانو در آمدن آخرین تلاشهای عاطفی طرفین برای بقای زندگی مشتركشان است. در این مرحله آنقدر فشار روحی و تنش زیاد میشود كه فرد برای خود فضایی تازه و آرام طلب میكند و اینگونه از زندگی زناشویی خود عقبن شینی كرده و میدان مبارزه را ترك میكند در حالی كه پیوندهای عاطفیاش آخرین نفسها را میكشد.
اما طرد و عدم پذیرش هم میتواند لاینحل باقی بماند و با تكرار و انباشت در طول یك دوره زمانی، شما را به مرحله نهایی گسست عاطفیتان سوق دهد.
وقتی همه چیز از دست میرود، انكار یكی از مراحلی است كه آن را پشت سر میگذاریم. شكست و مرگ عاطفی نیز همین مرحله را در پی دارد. شما ناباورانه همه چیز را انكار میكنید.
وقتی دوستان و آشنایان را میبینید كه دارند زندگی خوشی را ادامه میدهند، تمام لحظات شیرین زندگی زناشویی خود و نظرات خانواده و فامیل درباره زندگیتان را از خاطر عبور میدهید و به حرفهای آنها بعد از جدایی خود فكر میكنید. به یكباره همه چیز مرتب میشود و كدورتها از وجودتان رخت میبندند.
تمرین مهارتهای حل مساله و گفتگوی معطوف به نتیجه عینی و موثر نیز باید در دستور كار قرار گیرد. قدم به قدم از مرگ عاطفی خود فاصله بگیرید. مهمترین قدم، پذیرش واقعیت وجود اشكال در زندگیتان است
اینجاست كه شما در دام سركوب افتادهاید شما دیگر احساسات منفی خود را حس نمیكنید. اما در مقابل بهای بزرگی میپردازید و دیگر احساسات مثبت خود را نیز لمس و درك نخواهید كرد. شما از نظر عاطفی فلج شدهاید و تا پایان عمر، یكنواخت و بیاحساس به نمایش كسالت آور زندگی خود ادامه میدهید. در این مرحله خود فرد هم احساس میكند كه خوشبخت است و زندگی خوبی دارد، غافل از اینكه بسیاری از قسمتهای وجودش در حالت نیمه خاموش به سر میبرد و بسیاری از استعدادهای خود را فراموش كرده است.
صادق باشید
شما باید یاد بگیرید كه صادق و منطقی مخالفتهای خود را بیان كنید. برای این كار هر روز یا هر دو روز یك بار یك جلسه نیم ساعته گفتگو بگذارید و هریك از شما 15 دقیقه در مورد احساسات مثبت یا منفی كه بر اثر رفتارهای دیگری در شما بروز كرده حرف بزنید. به حرفهای هم احترام بگذارید و سعی نكنید دلیل تراشی كنید.
تمرین مهارتهای حل مساله و گفتگوی معطوف به نتیجه عینی و موثر نیز باید در دستور كار قرار گیرد. قدم به قدم از مرگ عاطفی خود فاصله بگیرید. مهمترین قدم، پذیرش واقعیت وجود اشكال در زندگیتان است.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 31-05-1394, 17:19 بازدیدها : 873
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .