ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » دانشگاه چه جور جایی است؟

دانشگاه چه جور جایی است؟


واقعا دانشگاه برای یک ورودی جدید چه‌جور جایی است؟ بیایید با هم ببینیم چطور اسطوره‌هایی که توی ذهن یک پشت‌کنکوری از دانشگاه ساخته‌اند، همان روزهای اول فرومی‌ریزد:
 
1 ـ عذاب تنهایی
این اولین احساس یک دانشجوی غیربومی ا‌ست؛ وقتی که شب اول را دور از خانه و در خوابگاه دانشگاه یا خانه ی دانشجویی می‌گذراند. شعار ندهید که فقط دختر‌ها اهل این رمانتیک‌بازی‌ها هستند، نه این‌طور نیست. این حس را با یک شب بیرون ماندن پسرانتان در جوار دوستان همشهری اشتباه نگیرید.
 
شرایط یک‌جور دیگری است. هر قدر هم بخواهید به این شرایط به عنوان یک تجربه ی جدید نگاه کنید، ته دلتان لک می‌زند برای اینکه به طور معجزه‌آسایی یا شما یک ساعته برسید به دوستان و خانواده ، یا آنها بیایند پیشتان. خلاصه اینکه فعلا تا دوستی پیدا کنید «باید بچشید عذاب تنهایی را...»
 
2- در باب آزادی و مسئولیت
نه، اصلا فلسفه بافی و این حرف‌ها نیست، خیلی ساده است. شما، هم آزادی‌هایتان بیشتر می‌شود و هم مسئولیت‌هایتان. تا قبل از آن پدر و مادر گرامی ‌یک قید و بند‌هایی داشتند و در مقابل‌اش یک حمایت‌هایی. حالا شما از خیر و شر هر دو رها شده‌اید و خودتانید و خودتان.
 
3 ـ یک موجود به نام استاد و یک شیء به نام کتاب دانشگاهی
اگر همه ی این مصوبه ی وزارت علوم را شنیده باشند و البته رعایتش کنند، دیگر دوره‌ای که استاد‌ها به خاطر دادن جزوه، یک امتیازی هم می‌گرفتند ، گذشته و همه مجبورند کتاب را به عنوان منبع درسی معرفی کنند.
 
با توجه به اینكه اینجا ایران است و هر کسی می‌خواهد همان دم حجله گربه را بکشد و بالاخره همه استاد‌های ما هم که واحد روان‌شناسی تربیتی پاس نکرده‌اند و اگر هم پاس کرده‌اند، مجبور نیستند عمل کنند (نفس خودم هم از طولانی بودن جمله گرفت)، بعید نیست که استاد‌ها بخواهند کتاب‌های کت و کلفتی را همان ترم اول بگذارند به عنوان منبع. دانشجوی جدیدالورود هم که خوش‌باور و بی‌تجربه است، هی استرس پشت استرس تجربه می‌کند.
 
4 ـ دانشجو یک موجود اجتماعی است
اگر تا همین 3 ماه قبل سرت توی لاک خودت بود و از خانه با سوزاندن بنزین تازه سهمیه‌بندی شده ی سرویس، می‌رفتی پیش‌دانشگاهی و بعدش هم همچنان درون‌گرا بازمی‌گشتی به خانه، اینجا دیگر این خبر‌ها نیست.
 
اگر غیر بومی ‌هستی که در بهترین شرایط باید با یک هم خانه یا یک هم اتاقی بسازی، اگر هم شانست خیلی خوب بوده (یا خیلی بد!) و دانشگاه شهر خودت قبول شده‌ای، دیگر نمی‌توانی کنفرانس‌های اجباری را دو دره کنی و بالاخره با یکی از استاد‌ها باید  کنفرانس بدهی.
 
برای همین هم آنهایی که همچین خوش ندارند زیاد با جماعت بپرند، خیلی از این شرایط فشارزا خوش‌شان نمی‌آید و استرس از سر و رویشان می‌بارد. به هر حال اینجا دیگر اگر درون‌گرا باشی، ضرر کرده‌ای و بهتر است بزنی توی فاز «یادگیری مهارت‌های 53636 ارتباط با دیگران».

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 26-05-1394, 12:45   بازدیدها : 1121   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .