زمانی که رویا،واقعیت استکودکان به تدریج و مرحله به مرحله پی می برند که رویا نه تنها واقعی نیست بلکه برای دیگران نادیدنی است و منشاء درونی دارد و محل آن در داخل بدن آنان است و دارای دیگر مشخصاتی است که بزرگسالان به رویاها نسبت می دهند. کودکان معمولا اکتشافات خود را درباره ی رویا در حدود سنین شش و هفت سالگی تکمیل می کنند
تنها پس از 8 سالگی است که کودکان مفهوم زندگی را محدود به اشیائی می دانند که به خودی خود می توانند حرکت کنند و سپس این دامنه به گیاهان و جانوران محدود می شود.
یک جنبه ی دیگر زنده گرائی ، نسبت دادن احساسات و شعور و خودآگاهی به اشیاء بی جان است.
کودکان زیر 4 سال باور دارند که رویاها واقعی هستند. برای نمونه هنگامی که از یک دختربچه 4 ساله پرسیدند آیا غولی که درخواب خود دیده بود واقعا آنجا بود، وی پاسخ داد« آن غول واقعا آنجا بود ولی وقتی بیدار شدم رفت . من جای پای او را کف اتاق دیدم».
کودکان به تدریج و مرحله به مرحله پی می برند که رویا نه تنها واقعی نیست بلکه برای دیگران نادیدنی است و منشاء درونی دارد و محل آن در داخل بدن آنان است و دارای دیگر مشخصاتی است که بزرگسالان به رویاها نسبت می دهند. کودکان معمولا اکتشافات خود را درباره ی رویا در حدود سنین شش و هفت سالگی تکمیل می کنند.
بدون تردید جاندارپنداری یا حیات بخشی به پدیدهها یا اشیای بیروح، برای کودکان نوعی احساس خوشایند و رضامندی درونی را به همراه دارد. جاندارپنداری بازیهای آنها را بانشاطتر میکند، به خصوص در دورانی که کودکان نمیتوانند با اطرافیان بازی کنند. زمانی که کودک با کسب مهارتهای اجتماعی میتواند با دیگران ارتباط بیشتری برقرار کند، رغبت او به بازی با اسباب بازی کمتر میشود. جاندارپنداری نه تنها مانعی برای رشد مهارتهای اجتماعی نیست، بلکه کودک با نشان دادن احساس همدلی و همدردی با اشیایی که آنها را در تخیل خود جاندار میپندارد، میآموزد که با دیگران در موقعیتهای مختلف چگونه رفتار کند. وقتی که کودک با لالایی عروسک خود را میخواباند، ترس او از تنهایی کاهش مییابد .
بازی نمایشی
در بازی نمایشی که اغلب به بازی ساختگی و قصه گونه (باور کنید که همین طور است) معروف است، کودک از اسباب بازیها به جای آدمها و حیوانات استفاده میکند. بازی نمایشی همانند جاندارپنداری است و به هنگام شروع مدرسه، کودکان رغبت کمتری به این بازی نشان میدهند. در واقع زمانی که قدرت استدلال کودک بیشتر میشود، گرایش او به بازیهای ساختگی به حداقل میرسد و تخیل و اندیشه خلاق کودک به طرف چیزهای دیگر سوق مییابد.
استون و چرچ الگوهای بازی نمایشی کودکان را به این صورت توصیف کردهاند :
** برای کودک 2 ساله یک قطعه آجر میتواند به جای عروسک، قطار، ساختمان یا گاو باشد .
** برای بچه 5 ساله یک قطعه آجر از وسایل ساختمان سازی محسوب میشود و با آن ایستگاه قطار یا ماشین درست میکند.
در بازیهای نمایشی، کودک با خلاقیت خود از هر چیزی استفاده میکند و صدای مورد نظر را هم از خودش در میآورد.
همبازیهای تخیلی
دوست یا همبازی تخیلی میتواند، یک شخص، یک حیوان و یا چیزی باشد که کودک در ذهن خود خلق کرده، تا همدم و همبازی او باشد. در بسیاری از بازیها، کودک دوست دارد که یک همبازی داشته باشد تا از بازی لذت بیشتری ببرد. زمانی که کودک همبازی دلخواه ندارد، در ذهن خود یک همبازی تخیلی بوجود میآورد. در شرایطی نیز که کودک تجارب ناخوشایندی از بازی کردن با سایر کودکان دارد و یا این که به لحاظ کمرویی فوقالعاده قدرت برقراری ارتباط با دیگران را ندارد، همبازی تخیلی را به همبازی واقعی ترجیح میدهد.
غالبا دوستان تخیلی بچهها، کودکانی هستند همجنس و همسن و سال خودشان که برای آنها اسمهایی هم تعیین میکنند. ویژگی دوست یا همبازی تخیلی این است که هر وقت کودک بخواهد حاضر است، همبازی تخیلی کاملا مطیع کودک است، هرچه او بخواهد انجام میدهد و هر زمان که اراده کند حضور دارد.
همبازیهای تخیلی در نزد کودکان فوقالعاده تیز هوش، بیشتر از کودکانی است که از نظر هوشی در حد متوسط قرار دارند. در واقع داشتن یک همبازی تخیلی، خود نشانهای از قدرت خلاقیت کودک است و به همین دلیل برای کودکان عقب مانده ذهنی، این مساله نمیتواند مورد چندانی داشته باشد .
خیالبافی
خیالبافی شکل دیگری از بازی ذهنی است که در آن کودک خودش را در عالم خیال رها میکند. در این بازی ذهنی (فانتزی) کودک خود را به گونهای میپندارد که دوست دارد. اگر خیالبافی کودکان که عمدتا موضوعات آن از رسانههای جمعی، رادیو، تلویزیون و سینما سرچشمه میگیرد، کنترل نشود میتواند خطرناک باشد.
در عالم خیال کودک خودش را در هر موضعی که تمایل دارد، قرار میدهد و به لحاظ لذتی که از این حالت میبرد بسیار مشتاق است تصورات او در عالم واقع نیز رخ میدهد، لذا آنچه را که میخواهد باشد به زبان میآورد و نه آنچه را که واقعا هست !
دروغهای عجیب و غریب
یکی دیگر از جلوههای بسیار متداول خلاقیت در میان کودکان، گفتن دروغهای عجیب و غریب یا به اصطلاح دروغهای شاخدار است. بدیهی است این نوع دروغها با دروغ گفتن آدمهای بزرگسال کاملا متمایز و متفاوت است .
در این جا کودک هرگز نیت تقلب، کتمان حقیقت یا فریب دیگران را ندارد و به آنچه که میگوید واقعا و به روشنی باور دارد. بسیاری از این قبیل دروغهای بچگانه و باورنکردنی، از خیالبافی سرچشمه میگیرد .
در عالم خیال کودک خودش را در هر موضعی که تمایل دارد، قرار میدهد و به لحاظ لذتی که از این حالت میبرد بسیار مشتاق است تصورات او در عالم واقع نیز رخ میدهد، لذا آنچه را که میخواهد باشد به زبان میآورد و نه آنچه را که واقعا هست !
این نوع دروغهای تخیلی در سنین 4 و 5 سالگی به اوج خود رسیده، به تدریج همراه با رشد ذهنی کودک و گسترده شدن دامنه اطلاعات وی بطور قابل ملاحظهای کاهش مییابد و بندرت پس از ورود به مدرسه قابل مشاهده است. در هر حال واکنش بزرگسالان نسبت به این کودکان که بسیار مهم نشانی از قدرت تخیل و خلاقیت آنهاست، هرگز نباید تنبیهگرانه باشد، و هیچ وقت نیز نباید دروغهای تخیلی کودکان را حمل بر نیت سوء آنها کرد.
|
توسط : مشاورفا در تاریخ : 13-05-1394, 00:07 بازدیدها : 700
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .