مهمترین دلایل تاخیر در ازدواج

شروع موضوع توسط Nazanin ‏8/11/15 در انجمن اخبار و تازه های روانشناسی

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    9910ac1dffa8fcdc6e35d49c9d82dea6.jpg
    :اگر به همین سرعت پیش رویم در آینده‌ای نه چندان دور با نوعروسان و نودامادانی میانسال و احتمالا کهنسال مواجه می‌شویم که نه حوصله فرزندآوری دارند نه فرصتش را و اینگونه است که باید قید نیروی جوان و مولد در هرم جمعیتی را بزنیم و به انتظار نابودی یک ملت و کشور و تمدن بنشینیم.

    ، روزنامه آفتاب یزد نوشت: همه مشکلات ازدواج از آنجا آغاز شد که دختران دم بخت به موقع نگفتند «بله» و پسران دم بخت بهانه آوردند که «درس دارم» و... حالا امروز بالا رفتن سن ازدواج شده قوز بالاقوز آسیب‌ها و مشکلات اجتماعی. «ازدواج»؛ این موضوع ظاهرا ساده که روزی روزگاری به سادگی آب خوردن و به زحمت یک توک پا رفتن به خانه خانواده دارای دختر دم بخت و خواستگاری کردن به تشکیل زندگی و خانواده ختم می شد حالا این روزها به معمایی بزرگ تبدیل شده است؛معمایی که تاکنون نه پاسخ واحدی برای آن یافت شده نه اساسا معمایی است که از خیر حلش بگذریم و رهایش کنیم. زیرا این روزها همین امر ساده و مقدس چنان آسیب‌ها، مشکلات و گره‌هایی را در ساختار خانواده و جامعه به وجود آورده است که چون سنگی که یک دیوانه به چاه افکنده ده‌ها عاقل توانایی بیرون آوردنش را ندارند. برای فهمیدن مشکلاتی که این روزها ازدواج و تغییر در آن بر جامعه تحمیل شده کافی است به اخبار سری بزنید؛« بالا رفتن سن ازدواج زمینه ساز آسیب‌های اجتماعی است»، «بالا رفتن سن ازدواج و ازدواج سفید؛ دو روی یک سکه»، «جامعه شناسی تنگنای ازدواج در ایران»، «تاثیر تاخیر در ازدواج در سلامت مادر و نوزاد و همچنین باروری» و... این اواخر نیز خبر مدیر کل سلامت، جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت در این باره همچون پتکی بر سر مخاطبان فرود آمد؛ «افزایش سن ازدواج به 17 سال رسید» و این یعنی اگر به همین سرعت پیش رویم در آینده‌ای نه چندان دور با نوعروسان و نودامادانی میانسال و احتمالا کهنسال مواجه می‌شویم که نه حوصله فرزندآوری دارند نه فرصتش را و اینگونه است که باید قید نیروی جوان و مولد در هرم جمعیتی را بزنیم و به انتظار نابودی یک ملت و کشور و تمدن بنشینیم.
    به سراغ 4تن از جامعه‌شناسان و کارشناسان این حوزه رفتیم تا بدانیم چرا این روزها کمتر صدای بله گفتن به گوش می‌رسد؟ چرا جوانان کمتر تمایل به ازدواج دارند؟ چرا سن ازدواج افزایش یافته و اساسا چرا این روزها ازدواج کردن سخت شده است؟

    جعفر بای جامعه‌شناس:

    نسل امروز نسلی که توانایی قبول مسئولیت را ندارد

    مقوله ازدواج به عنوان مهم‌ترین قرارداد اجتماعی مستلزم فراهم شدن زمینه‌های متعددی است تا فرد، مهیای ازدواج شود. باید مقدمات زیادی مهیا شود تا انتخاب به عنوان مهم‌ترین تصمیم زندگی انجام گردد. تاخیر سن ازدواج به عنوان بیماری عصر جدید، عرصه زندگی را دستخوش تغییرات فراوانی نموده است. در این پدیده عوامل و عناصر فراوانی نقش دارند. برخی از این عوامل به صورت کلی عبارت‌اند از: تغییر سبک زندگی، غلبه نظام ارزشی شهرنشینی و صنعتی، تجمل‌گرایی و رفاه‌زدگی.

    اما اگر بخواهیم جزئی تر به عوامل نگاه بیندازیم به این ترتیب خواهد بود: تاخیر در بلوغ اقتصادی، طولانی بودن دوره تحصیلات و کسب تخصص‌های لازم برای ورود به بازار کار، حاکمیت تجمل گرایی ، رفاه طلبی و اشرافیت که ناشی از پدیده خانواده هسته‌ای است، پرهزینه شدن و گران قیمت ‌شدن زندگی، غلبه ارزش‌های زندگی جامعه صنعتی با شهرنشینی، افزایش پدیده زن سالاری و فرزندمحوری و از همه مهم‌تر ناتوانی خانواده‌ها در تربیت فرزندان توانمندی که بتوانند توانایی حل مشکلات امروزی را داشته باشند. این موضوع واقعا یک مشکل بزرگ در جامعه ماست که خانواده‌ها نمی‌توانند فرزندان توانایی را برای مواجهه و رودررویی با مشکلات تربیت کنند در نتیجه آنها از قبول مسئولیت شانه خالی می‌کنند.همچنین شکاف نسلی، تغییرات شگرف فرهنگی و تغییرات نقش‌های اجتماعی، تحولات فراوان در عرصه زندگی و تغییرات در کارکردهای خانواده از دیگر دلایل تاخیر سن ازدواج جوانان است.

    معیدفر جامعه‌شناس:

    انتظارات از ازدواج با واقعیات‌ روزمره فاصله دارد

    یکی از مهم‌ترین عوامل افزایش سن ازدواج نوع نگاه سنتی ما به ازدواج است. این نگاه تقریبا با اقتضائات زندگی مدرن و جامعه جدید نمی‌خواند یعنی آنقدر در اطراف موضوع ازدواج، یکسری تشریفات، تنظیمات، ضرورت‌ها، مراسم، انتظارات، نقش‌های پیچیده و حواشی غیرضروری قائل شد‌ه‌ایم که ازدواج را از یک امر عادی و ساده و روزمره خارج کرده و به موضوعی بغرنج تبدیل کرده‌ایم تا جایی که ازدواج به عنوان امری ساده متاسفانه با زندگی انسان مدرن ناسازگار شده است. در گذشته ازدواج مرحله‌ای بود که افراد را کاملا از یک مقطع به مقطعی دیگر و از یک دوران به دورانی دیگر انتقال می‌داد و کارکردهای بسیار پیچیده‌ای داشت. اما امروز در دنیای مدرن ازدواج به دلیل آن که خود خانواده هم آن کارکردهای پیچیده را ندارد به یک امر ساده و معمولی تقلیل یافته است بنابراین با این تغییر و تحول باید شاهد تغییر نقش‌ها، انتظارات، مراسم و خیلی چیزهای دیگر در مسئله ازدواج داشته باشیم یعنی وقتی که کسی می‌خواهد ازدواج کند براساس سنت ایرانیان باید با زندگی مجردی خود خداحافظی کند و وارد یک زندگی و دوران جدید شود در حالی که این موضوع با دنیای مدرن اصلا سازگار نیست زیرا فرد دنیای مستقل خود را دارد و نمی‌خواهد و نمی‌گذارد که ازدواج آن را به هم بزند.

    امروز وقتی به جامعه و ازدواج‌ها نگاه می‌کنیم، جوانان احساس می‌کنند که با ورود به این مرحله از یک سو باید با فردیت، علایق، آرمان‌ها و آمال‌های خودشان خداحافظی کنند، از سوی دیگر امکانات بسیاری را فراهم کنند، انتظارات را پاسخگو باشند و... بنابراین شرایط سخت شده و نمی‌توان به این شکل تشکیل خانواده داد. به نظرم باید یک عزم جدی برای ساده کردن مسئله ازدواج در جامعه اتفاق بیفتد. بنده ازدواج سفید را تایید نمی‌کنم ولی خود این مسئله تا حدی می‌تواند به ما یک پیام دهد که در واقع جوان می‌گوید من نمی‌خواهم با ازدواج وارد یک مصیبت شوم بلکه می‌خواهم زندگی کنم. سابقا به هر حال آن نوع انتظارات لوازم خودش را داشت ولی الان دیگر آن لوازم نیست. بنابراین باید یک دگرگونی اساسی در نوع نگاه به ازدواج به وجود بیاید که اگر به وجود نیاید جوان‌ها از ازدواج گریزان خواهند شد.بنابراین امروزه باید نهادهای حمایت‌گر به طور جدی فعال شوند. نوع نگاه و انتظارات از ازدواج با واقعیات‌ روزمره ما فاصله دارد.

    اسماعیل غلامی‌پور جامعه شناس:

    نگرش‌های مردم در مورد زندگی تغییر کرده است

    این روزها سوالی که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده این است که چرا نسل‌های گذشته در سن زیر 20 سال ازدواج می کردند اما الان میانگین ازدواج برای مردان حدود 27 سال و برای زنان حدود 24 سال است؟ با توجه به اینکه مجموعه ای ازعوامل باعث تاخیر در ازدواج می شوند، تا حد زیادی سخت بتوان گفت که کدام عامل اولین یا مهمترین است. من برای پاسخ به این سوال، میانگین کلی جمعیت را در نظر می گیرم. اولین عاملی که به ذهن می رسد، تنگنای معیشتی و اقتصادی افرادی است که به سن ازدواج رسیده اند. این تنگنا، شامل بیکاری یا اشتغال به صورتی است که درآمد کافی برای شروع زندگی مشترک و ادامه آن را ندارد. اما به نظرم این پاسخ کافی نیست و باید با یک عامل دیگر آن را تکمیل کرد؛ آن عامل دیگر، تغییرات وسیع در ارزش‌ها و نگرش‌های مردم به سمت
    مادی گرایی و مصرف گرایی است. تلفیق
    این دو عامل بدین صورت است: تلقی جامعه از زندگی خوب به لحاظ مادی آنقدر بالا رفته است که شروع یک زندگی معمولی را بسیار مشکل می کند. بدین دلیل است که کمبودهای اقتصادی «در نگاه» مردم امروز برای ازدواج، بسیار بزرگ تر از نگاه مردم 40 یا 50 سال پیش در مورد شرایط لازم اقتصادی برای ازدواج است.اگر مجبور شوم عامل اصلی را بگویم، می گویم تغییر ارزش‌ها و نگرش‌های مردم در مورد ابعاد مختلف زندگی. ارزش‌ها و نگرش‌های امروز، موانع نگرشی اقتصادی به وجود می آورند؛ علاوه بر آنکه هیچ ** منکر موانع واقعی اقتصادی نیست.

    میری جامعه شناس:

    پوچ‌گرایی معادلات و فضای فرهنگی جامعه ما را تغییر داده است

    مشاهدات نشان می‌دهد که یک عامل اساسی تاخیر در سن ازدواج در ایران مسئله اقتصادی است که این عامل تنها مختص ایران است مثلا در سوئد عامل تاخیر در ازدواج یا عامل اصلا ازدواج نکردن جوانان واقعا اقتصادی نیست چون فرد که 18 ساله می‌شود، از پدر و مادرش جدا شده و قانوناً به او یک آپارتمان می‌دهند.از سوی دیگر این جوان یا سرکار می‌رود یا حقوق بیکاری می گیرد بنابراین در اینجا دیگر بحث مشکلات اقتصادی مطرح نیست و مسائل فرهنگی را عامل تاخیر در ازدواج جوانان در سوئد دخیل می‌دانند.

    در جامعه ایران عامل اقتصادی مهم‌ترین علت است که اتفاقا یک فضای فرهنگی را هم ایجاد کرده است. به عبارت دیگر در ایران عامل اقتصادی است که دارد تغییرات فرهنگی ایجاد می‌کند. از سوی دیگر این روزها سوال می‌شود که چرا روابط خانوادگی و فامیلی در ایران کمرنگ شده است در پاسخ به این سوال نیز باید گفت: مردم توانایی اقتصادی ندارند. در نتیجه یک عامل و متغیر اقتصادی باعث تغییرات در حوزه فرهنگ می‌شود. یعنی به گونه‌ای فضای فرهنگی ما تغییر می‌کند به خاطر شاخصه‌های اقتصادی.

    در ایران یکی از عامل اصلی تاخیر در ازدواج ساختار اقتصادی است بسیاری از کسانی که در سن ازدواج هستند یا کار ندارند یا کار درست و حسابی ندارند یا کاری ندارند که بتوانند درآمد مکفی داشته باشند. معمولا کسی تن به ازدواج می‌دهد که توانایی مالی داشته باشد. البته باید بگویم درشهرهای بزرگ و کلانشهرهای ایران یک اتفاقاتی هم دارد می‌افتد که این اتفاقات فقط جنبه اقتصادی ندارد یعنی به نظر می آید ذائقه‌های فرهنگی در کلانشهرهای ایران در حال تغییر است مخصوصا در بین قشر متوسط، متوسط رو به بالا و طبقات مرفه که بحث اقتصادی در این طبقات چندان مطرح نیست و این تغییر و تحولات فرهنگی در این طبقات خود را اینگونه بروز می دهد که جوانان از خود می‌پرسند اصلا ازدواج برای چی است؟ یک زمانی می‌گفتند ازدواج می‌کنیم چون سنت پیامبر است ولی الان مردم نسبت به این مسائل بی‌تفاوت شده‌اند. اگر به این جوانان گفته شود ازدواج کردن خوب است چون خانواده تشکیل می‌ شود، صاحب فرزند می‌شوید و... پاسخ می‌دهند برای چی باید خانواده تشکیل دهیم؟ بنابراین در این طبقات نیز ساختار یکسری انگیزه‌ها تغییر کرده که این موضوع نیز برمی‌گردد به مسئله‌‌ پوچ‌گرایی یا نهیلیسم؛ موضوعی که به صورت موریانه‌ای وارد فضای فرهنگی ایران شده است. نهیلیسم یکی از مشکلات بزرگی بود که داستایوفسکی در قرن نوزدهم در روسیه در مورد آن صحبت کرد و قرن بیستم را قرن نهیلیسم دانست.

    حال امروز که قرن بیست و یکم است نهیلیسم دیگر ساختارهای جهانی و بسترهایش را فراهم کرده است. در ایران بعد از انقلاب هم که دوران شور انقلابی آرام آرام فروکش کرد نهیلیسم خودش را نشان داد که در جامعه شناسی به آن می‌گویند زندگی مصرفی یا جامعه مصرف گرا و از منظر فلسفی صحبت از نهیلیسم می‌کنند. در جامعه حداقل اقشاری از جامعه ما به گونه ای وارد فازهای نهیلیسم یا پوچی‌گرایی شده‌‌اند که این موضوع را به صورت مشهود می‌بینیم. در نتیجه اگر بخواهیم در خصوص مسئله علل تاخیر در ازدواج جوانان صحبت کنیم می‌توانیم در سه بعد آن را بررسی کنیم. یک بعد، بعد اقتصادی است برای اکثریت جامعه چرا که بسیاری از اقشار درگیر امرار معاش هستند. یعنی واقعا درگیر این هستند که چگونه امروز خودشان را به فردا برسانند.یک پله بالاتر، دیگر بحث اقتصادی مطرح نیست و جنبه فرهنگی پیدا کرده است. یک مقدار که در سطح کلان‌تر نگاه کنیم به موضوع نهیلیسم در ایران می‌رسیم که امروز در حال تغییر دادن معادلات و فضای فرهنگی جامعه ماست.






    سلامت