عدم کینه توزی و آشتی زوجین

شروع موضوع توسط Nazanin ‏14/10/15 در انجمن خانواده

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    29d64266973f675b86c22e3194ba9c48.jpg



    اهمیت دادن به آشتی کردن در میان زوجین و برداشتن کدورت ها و اختلافات بین آن ها یکی از ارکان مهم زندگی زناشویی است و عدم کینه توزی و بخشندگی از بهترین صفات برای زوجین به حساب می آید.

    برای این‌که قهرهای کوچک مابه کینه‌های عمیق و طولانی تبدیل نشود، باید مهارت آشتی کردن را مانند دیگر مهارت‌های زندگی بیاموزیم. اما ابتدا بدانیم قهر چیست و چرا ما در زندگی خود به این رفتار متوسل می‌شویم؟

    نسرین صفری‌ مشاور خانواده نوشت: فقط یک مشاجره کوچک کافی بود تا نسترن با شوهرش قهر کند و حتی تا دو یا سه ماه با او حرف نزند، همه ارتباط کلامی آنها به یک سلام و خداحافظ خلاصه می‌شد و آنها نه مثل یک همسر، مانند یک همخانه که هیچ نقطه اشتراکی ندارند، با هم زندگی می‌کنند. نکته جالب این است که نسترن می‌گوید واقعا دوست ندارم برای مدت طولانی با همسرم قهر کنم، ولی وقتی مشکلی پیش می‌آید نمی‌دانم چگونه باید با او آشتی کنم.

    برای این‌که قهرهای کوچک مابه کینه‌های عمیق و طولانی تبدیل نشود، باید مهارت آشتی کردن را مانند دیگر مهارت‌های زندگی بیاموزیم. اما ابتدا بدانیم قهر چیست و چرا ما در زندگی خود به این رفتار متوسل می‌شویم؟

    قهر رفتاری است که ریشه در هیجان منفی توام با خشم و عصبانیت دارد و بسته به شدت و ضعف آن از چند ساعت تا سالیان سال ممکن است طول بکشد. قهر وضعی است که در آن فرد ارتباط عادی خود را با شخص یا افرادی خاص قطع می‌کند‌ یا کاهش می‌دهد که معمولا نیز هنگام برآورده نشدن توقعات و انتظارات به‌وجود می‌آید و هر چه این توقعات بیشتر باشد، میزان حساسیت و زودرنجی هم بیشتر شده و در نتیجه احتمال قهر هم افزایش می‌یابد.

    این رفتار می‌تواند مثبت و منفی باشد، مثبت است اگر جانشین انتخاب‌های عجولانه و غیرمنطقی شود‌ یا عاملی برای تادیب و مانع تسلیم شدن در برابر اوامر زورگویانه دیگری باشد؛ اما منفی و آسیب‌زاست اگر از روی انتقام، لجبازی و عدم گذشت و بخشش اتفاق بیفتد. قهر کردن معمولا با لجبازی تکمیل می‌شود و در اغلب موارد هدف از لجبازی این است که فردی که قهر کرده قصد دارد با این عمل خود، پیامی را به دیگری انتقال دهد که او را به اهدافش برساند؛ چنانچه اوضاع بر وفق مراد و انتظارات پیش نرود، لجبازی ادامه می‌یابد‌ و بیشتر می‌شود. برخی افراد وقتی با کسی قهرمی کنند، تمام رفتار و حرکات منفی وی را با بزرگ نمایی کردن بد جلوه می‌دهند و به موضوع بحث دامن می‌زنند که نتیجه این رفتارهای ناپخته و کودکانه باعث بروز قهرهای طولانی مدت می‌شود.

    قهر برای هر دو طرف سخت، تلخ، بسیار استرس‌زا و ‌مایوس‌کننده است حتی اگر شخص با وارونه کردن احساسات خود قصد خوب و عادی جلوه دادن شرایط را داشته باشد، نباید فریب او را خورد، بی‌تردید او در شرایط خوبی قرار ندارد و انرژی روانی زیادی را از دست می‌دهد، پس دوست دارد سریع‌تر از فضای قهر بیرون بیاید، اما چون راه دیگری بلد نیست، مجبور می‌شود با فریب موقت خویش، در آن موقعیت باقی بماند.

    ادامه قهر و لجبازی آزاردهنده است، به‌گونه‌ای که گاه به آسیب‌های متعددی در زندگی فرد منجر می‌شود که بزرگ‌ترین آن از هم پاشیده شدن بنیان خانواده است، قهر همسران موجب ایجاد فاصله عاطفی بین آنها شده و به مرور زمان با طولانی شدن آن دلسردی بین آنها را افزایش می‌دهد، حتی فضای عشق‌ورزی را به فضای همزیستی تبدیل می‌کند تا جایی که به جای مراوده‌های عاطفی و روانی، زوجین فقط خود را متعهد به انجام وظایف روزمره می‌دانند.

    چه کسانی بیشتر قهر می‌کنند؟

    قهر و لجبازی، دو رفتار مختلف است که در یک خصوصیات اخلاقی واحدی ریشه دارد، این دو، محصول خشم افراد درونگرا، کم جرات، ضعیف، کم‌رو و خجالتی، کم حرف، تودار و مرموز، پرتوقع و ناتوان در ابراز احساسات و عواطف است. البته قهر به‌عنوان سلاحی برای بیان اعتراض و دلخوری می‌تواند از سوی هر کسی اتفاق بیفتد، اما از جانب کسانی که دارای ویژگی‌های گفته شده هستند، بیشتر سر می‌زند، زیرا این افراد معمولا اهل احتیاط بوده و نمی‌توانند هیجانات خود را کنترل و بیان کنند، ترس و نگرانی‌های مخفی بسیاری دارند، توان ابراز وجود ندارند و نمی‌توانند قاطعانه خواسته هایشان را بیان کرده و از نظر، ایده و عقیده خود دفاع کنند، اینها رفتاری خشونت آمیز، آشکار و قابل استنادی انجام نمی‌دهند که کسی بتواند محکوم و متهم‌شان کند، به همین دلایل قهر را انتخاب می‌کنند تا بی‌سرو صدا و بدون پرداخت هزینه‌ای طرف مقابل‌شان را به ستوه آورند.

    زن‌ها بیشتر قهر می‌کنند یا مردها؟

    نمی‌توان دقیق گفت مردها بیشتر قهر می‌کنند یا زنان، ولی بین زنان و مردان در علت توسل به این رفتار تفاوت وجود دارد.

    قهر واکنش تنبیهی برای نشان دادن نارضایتی است که زنان از قهر برای نمایش نارضایتی خود استفاده می‌کنند. زنان مشتاق نشان دادن عواطف و احساسات‌شان به محیط اطراف هستند، بنابراین با تصمیم به قهر سریعا می‌خواهند ثابت کنند که از مساله‌ای ناراحت هستند، در واقع یک زن با هدف جلب توجه طرف مقابل قهر می‌کند؛ از سوی دیگر زن برای بیان احساسات و عواطف خود از کلمات استفاده کرده و تصور می‌کند‌ بدترین جریمه برای دیگران، محروم کردن آنها از حرف زدن است، اما این هرگز به معنی قطع کل رابطه نیست و آشتی کردن حتمی است، اما مردان از قانون همه یا هیچ استفاده می‌کنند یک رابطه یا از نظرشان کلا مختومه است یا ادامه دار، هیچ نقطه میانی در یک رابطه برای خودشان قائل نیستند و چون نسبت به زنان در ارتباط کلامی ضعف دارند، به همین دلیل نمی‌توانند از قهر به‌عنوان ابراز ناراحتی استفاده کنند، چون مانند آنها از گفت‌وگو نکردن ناراحت و اذیت نمی‌شوند، شاید به همین دلیل است که برخی از مردان اگر قهر کنند و در دور باطل لجبازی گرفتار شوند، دیگر کمتر حاضر به آشتی می‌شوند، حتی اگر به ضررشان‌ تمام شود.

    چرا قهر می‌کنیم؟

    افرادی که زیاد قهر می‌کنند،عموما انتقاد ناپذیر و زودرنج هستند و اعتماد به نفس کمی دارند و از عزت نفس بالایی برخوردار نیستند. آنها هنگام رویارویی با مشکلات یا اختلاف عقیده با دیگران، احساس ترس و حقارت می‌کنند و به ناچار برای دفاع از خود و اجتناب از استرس و اضطراب، راهی جز قهر نمی‌یابند، در حقیقت فرد با قهر و محل نگذاشتن به دیگری به نوعی از مساله فرار می‌کند که این خود نشانه ترس و ضعف شخصیتی فرد است.

    ناتوانی در بیان مشکلات

    دو بردار، بر سر این مساله که چرا در مهمانی بزرگ خانوادگی، برادر کوچک‌تر حفظ رعایت ادب و حرمت او را نکرده و بدون خداحافظی از برادر بزرگ‌تر مجلس را ترک کرده از هم دلخور شده اند و حالا بیش از پنج سال است که با هم حرف نمی‌زنند! برادر بزرگ‌تر می‌گوید: از این رفتار برادرم خجالت زده شدم و از اقوام همسرم حرف‌هایی ‌شنیدم که بیا و ببین! اما برادر کوچک‌تر توضیح می‌دهد که من به خاطر تلفن‌های مکرر همسرم عجله داشتم و با اکتفا کردن به یک خداحافظی همگانی، مجبور به ترک مهمانی شدم، حالا برادرم با مقصر دانستن من می‌خواهد رفتارهای بد خانواده همسرش را توجیه کند. بسیاری از ما نه‌تنها قدرت رویارویی برای بیان مشکلات را نداریم، بلکه مهارت لازم برای بیان ناراحتی‌هایمان را هم نداریم، این یعنی خیلی از ما نمی‌خواهیم، نمی‌توانیم ‌یا یاد نگرفته‌ایم وقتی با کسی به مشکلی برمی‌خوریم، بنشینیم و به شیوه‌ای کاملا صریح و رودررو، بدون هیچ قضاوت منفی و غیرمنصفانه، ناراحتی و احساساتمان را ابراز کنیم و علت را توضیح بدهیم‌ یا با دل و جان به حرف‌های طرف مقابلمان گوش بسپاریم و دقیقا به همین دلیل به مسائلی پیله می‌کنیم که شاید هیچ ربطی به اصل قضیه و مشکل فعلی‌مان ندارد. اگر این دو برادر به جای انتخاب موضع خصمانه و تدافعی، آن‌قدر شجاعت و توانایی داشتند که بدون قهر و شکایت‌های ناموجه، مثل دو انسان بالغ رودرروی هم می‌نشستند و درباره علت دلخوری‌شان با هم صحبت می‌کردند، بی‌تردید هرگز روابطشان سرد نمی‌شد، کینه یکدیگر را به دل نمی‌گرفتند و آن را به خشم و تنفر چند ساله تبدیل نمی‌کردند.

    نبود شناخت از یکدیگر

    زن به بهانه این که همسرش به او توجهی ندارد و هر وقت به خانه می‌رسد فقط به فکر استراحت و تماشای برنامه دلخواه تلویزیونی‌اش است، با شوهرش بگومگو می‌کند و ترجیح می‌دهد قهر کند تا شاید همسرش رفتار اشتباه خود را اصلاح کند. در این مثال هدف زن نزدیک شدن به همسر و در کانون توجه او قرار گرفتن است، اما قهر کردن، مرد را متوجه چیز دیگری می‌کند (عادت همیشگی‌اش است، دلش از جایی دیگر پر است، امروز غرغرو شده است و…) که دقیقا برعکس نیاز و خواسته قلبی زن است.

    بسیاری از ما هدف‌هایمان را گم کرده‌ایم و از همدیگر شناختی نداریم، خودمحوریم و کلام و رفتارمان را بدون توجه به خواسته‌ها، نیازها و انتظارات طرف مقابل مطرح می‌کنیم و نمی‌دانیم دقیقا از یکدیگر چه می‌خواهیم، طرف مقابلمان چطور فکر می‌کند و دوست دارد ما چگونه با او رفتار کنیم. در نتیجه تفاوت نگاه و نگرش نه‌تنها مشکل‌ساز می‌شود، بلکه با احساس ناامیدی و یاس نیز همراه می‌شود.

    اگر به این مطلب آگاه شویم قطعا بسیاری از زمینه‌های اختلافات و سوءتفاهم‌ها و در نتیجه قهرهای کوتاه‌مدت و گاه بلندمدت از زندگی‌هایمان حذف خواهد شد.

    در این مثال اگر زن به اندازه کافی شوهرش را بشناسد و بداند که مرد با نگاه کردن به تلویزیون و گوش کردن به اخبار، آرام آرام در فضای منزل قرار می‌گیرد و بعد از تجدید قوا، قطعا به او توجه خواهد کرد، هیچ‌گاه برای جلب توجه و محبت همسرش متوسل به قهر نمی‌شود.

    خودخواهی و خودبینی

    کار همیشگی‌اش است، او هیچ وقت رفتارش را ترک نمی‌کند، من برای چه خودم را کوچک کنم و مدام منت او را بکشم، اگر پذیرای رفتار غلط او باشم نه‌تنها غرورم را شکسته‌ام بلکه نشان داده‌ام که حق با اوست و من مقصرم…

    گاهی قهرهای کوچک به قهرهای بزرگ و طولانی تبدیل می‌شود، فقط به این دلیل که هیچ‌یک از دو طرف حاضر نیستند‌ یا جرات نمی‌کنند ‌ برای فیصله دادن به مساله پا پیش بگذارند و عذرخواهی‌ یا حتی دست‌کم سر صحبت را با فرد مقابل باز کنند، چون تصور می‌کنند شخصیت‌شان زیر سوال می‌رود‌ یا این‌که تاب‌ تندی را ندارند و نمی‌خواهند حرف‌های از سر دلخوری دیگری را که شاید بحق هم باشد بشنوند، پس فرار را بر قرار ترجیح داده و قهر می‌کنند.

    فرار از مسئولیت و تعهد

    طوری حرف می‌زند و شرایط را جوری پیش می‌برد که کارمان به بحث و دعوا بکشد و بعد از آن قهر کردن؛ چون می‌داند از این طریق می‌تواند چند روزی از دست من خلاص شود و از انجام کارهایش طفره برود…

    برای گروهی، قهرکردن راهی برای فرار از زیر بار مسئولیت است. قهر کردن معمولا برای افراد مسئولیت‌ناپذیر و بی‌تعهد، نوعی جایزه محسوب می‌شود، چون توانسته‌اند با توسل به این روش نه تنها خود را از انجام وظایف محوله رها کنند، بلکه دیگران را نیزدرمانده از نیازهایی‌کنند که برآورده شدن آنها منوط به انجام کارهایی از جانب آنان است. البته این افراد نیز چون سایرین از قهر کردن لذت نمی‌برند اما برای حل مشکلات‌شان مجبورند از آن استفاده کنند. آنها با قهر احساس امنیت و آرامش بیشتری می‌کنند، چون برای مدتی هم که شده، مجبور نیستند پاسخگوی بی‌مسئولیتی هایشان باشند اگر چه همین رفتار نیز از ضعف و ناتوانی آنها نشأت می‌گیرد.

    عادت به باجگیری

    «اگر چند روزی محلش ندهم، به خودش می‌آید و به خواسته من رضایت می‌دهد»، «با هر زبانی بگویم قبول نمی‌کند اما فقط کافی است چند روزی سگرمه‌هایم را درهم کنم، دیگر همه چیز بر وفق مرادم می‌شود»، «مادرم هم هر وقت نمی‌توانست پدرم را متقاعد به انجام کاری کند، چند روزی قهر می‌کرد و بعد پدرم گوش به فرمانش می‌شد» و…

    بسیاری از افراد با توسل آگاهانه به قهر سعی می‌کنند به اهداف کوچک و بزرگ‌شان دست یابند. معمولا این افراد در کودکی یاد گرفته‌اند که اگر بهانه‌گیری کنند‌ یا روی نقطه ضعف دیگران انگشت بگذارند، خیلی سریع و راحت‌تر می‌توانند با مستاصل کردن دیگران، رضایت آنان را برای رسیدن به اهدافشان جلب کنند، گرچه قهر کردن گاهی نیز مولود شرایط خاص زندگی فرد است. زندگی با افراد مستبد و زورگو و سرکوب نیازها و امیال طبیعی ممکن است باعث پرورش رفتارهایی چون قهر و لجبازی در فرد شود. بنابراین «باج‌گیری عاطفی» از دیگران، خواه ارثیه فرد از والدینش باشد، خواه الگوبرداری از روی رفتار دیگران، از دوران کودکی در شخصیت فرد نهادینه و باعث می‌شود فرد در بزرگسالی هم، هر جا که به مشکلی برخورد، با توسل به ترفند قهر کردن، کارش را پیش ببرد.

    قهرهای لیلی و مجنونی

    «همسرم با کوچک‌ترین حرف یا رفتاری که مطابق میلش نباشد، بسرعت ناراحت می‌شود و قهر می‌کند، اگر خودش هم مقصر باشد، هرگز حاضر نمی‌شود کوتاه بیاید و اشتباهش را بپذیرد و عذرخواهی کند، همیشه من باید کوتاه بیایم و برای آشتی پیشقدم شوم و گرنه ممکن است مدت‌ها با هم قهر باشیم. الان هم که قهریم، هر دو دلمان می‌خواهد آشتی کنیم، او منتظر من است که منتش را بکشم من هم با آن‌که خیلی دلتنگش هستم و دوست دارم با او حرف بزنم، اما حاضر نیستم غرورم را بشکنم…»

    شاید شما هم جزو آن دسته از افرادی باشید که با همسرتان برسر هر مساله کوچکی قهر می‌کنید و گاهی تا چند روز رابطه‌تان شکرآب است و جز سکوت، اخم کردن، نگاه‌های غضبناک و گاهی نیزغرولندهای زیرلب هیچ چیز دیگری بین شما وجود ندارد.

    قهر در بین بیشتر همسران اتفاق می‌افتد اما در بیان برخی بسیار بیشتر و جدی‌تر است و به‌صورت یک عادت غلط رفتاری برای مواجهه با مشکلات ترجیح داده می‌شود. قهر همسران رفتاری است که غالبا به‌عنوان حربه‌ای برای دفاع از خود یا آزار دیگری به‌کار گرفته می‌شود، فقط به این امید که شاید منجر به تغییراتی شود، در حالی که قهر یکی از مهلک‌ترین آسیب‌های رابطه زن و شوهری محسوب می‌شود و لازم است از این سم مهلک دوری کرد. کسانی که همسران قهرقهرو دارند، حتما به یقین متوجه شده‌اند که قهر تا چه اندازه موجب عذاب و فرسودگی اعصاب و خانمانسوز است. معمولا این افراد ترجیح می‌دهند مورد ضرب و شتم، فحش و دشنام همسرشان قرار بگیرند، اما هرگز با قهر او مواجه نشوند. گرچه قهر کردن با همسر اصلا شایسته یک فرد عاقل و بالغ نیست، اما گاهی قهر کردن به معنای «سرسنگین بودن» خالی از لطف هم نیست؛ در برخی شرایط البته نه همیشه و نه برای مدت زمان طولانی؛ در مواردی که خطای همسر کاملا عمدی است و به دفعات بسیار تکرار می‌شود و راه‌حل‌های ساده احتمالی موثر نمی‌افتد، متوسل شدن به قهر به‌عنوان راهی یا نشانه‌ای برای آگاه کردن همسر از رفتار اشتباهش تا حدی مجاز است. گاهی هم درست و منطقی است با همسرمان قهر کنیم تا مقابل خواسته‌های اشتباه و غلط او تسلیم نشویم.

    هنگام قهر، برخی از همسران به تقلید از رفتار دیگری درصدد تلافی برمی‌آیند و به قهر ادامه می‌دهند، در حالی که در محیط خانواده که محل آرامش و محبت است، پاسخ قهر با قهر کار شایسته‌ای نیست. هر یک از زوجین نقطه‌ضعف‌هایی دارد که دیگری آن را تحمل می‌کند، پس هیچ اشکالی ندارد که همسران برای جلب نظر یکدیگر منت‌کشی کنند و برای آشتی پیشقدم شوند.

    مردان می‌توانند با محبت به همسرشان او را راضی به آشتی کنند، چون زنان براساس روحیات فطری‌شان دوست دارند هنگام ناراحتی و افسردگی، مورد توجه و مهرورزی همسرشان قرار گیرند؛ اما زنان نباید اصرار نابهنگام برای آشتی کنند، چون مردها وقتی دلخور و عصبی‌اند ترجیح می‌دهند مدتی تنها باشند و در لاک خودشان فرو روند؛ در این حالت، اصرار و پافشاری زن آنان را آزرده‌تر خواهد کرد، لذا در برخورد با قهر شوهر، بهترین رفتار این است که اگر زن خود را مقصر می‌داند، عذرخواهی کند و اگر مقصر نیست، خیلی کوتاه و مختصر ابراز ناراحتی و تاسف کند و اصرار به آشتی را به جای حرف زدن، در رفتارش نشان دهد، مثلا غذای دلخواه همسرش را آماده کند، لباس دلخواه او را بپوشد و… تا بتواند با برطرف کردن رنجیدگی مرد و با ایجاد حس دلسوزی و ترحم در او، آشتی را به خود، فرزندان و همسرش هدیه دهد.

    امان از قهرهای فامیلی

    نیم‌نگاهی به اطراف خود بیندازید، ارتباطات خانوادگی و دوستانه خود و اطرافیانتان را زیر ذره‌بین بگذارید، هر روز بیش از دیروز فاصله‌ها زیاد و زیادتر می‌شود، کمتر اتفاق می‌افتد افراد فامیل به بهانه تجدید دیدار کنار هم جمع شوند؛ یک جا جمع شدن افراد فامیل منوط به یک مراسم عروسی و عزا شده است که در این مواقع نیز آن‌قدر غرق مسائل حاشیه‌ای می‌شویم که اصل کار یعنی دیدار یکدیگر فراموش شده و حتی به بروز پاره‌ای از مشکلات نیز منجر می‌شود. در این شرایط به‌خاطر سوءتفاهمات پیش آمده، ارتباط فامیلی قطع شده و کینه‌های شتری مهمان قلب‌ها می‌شود و افراد ‌ سال‌ها از دیدار هم محروم می‌مانند. این گونه می‌شود که گاه می‌بینیم خواهر و برادر، مادر و فرزند، عروس و مادرشوهر، داماد و مادرزن سال‌ها با هم قهر و از حال هم بی‌خبرند. حال تصور کنید هر روز و هر ساعت در مجاورت فامیلی قرار می‌گیرید که با او قهر کرده‌اید، یا مطلبی را از او می‌شنوید که باعث مرور احساس خشم و تنفرتان می‌شود، خاطرات بد او را یادآوری می‌کنید و حالتان بد می‌شود. نیروی دافعه‌ای که تحملش می‌کنید مدام به شما آسیب می‌زند و کینه دیرین مانده به دلتان را سنگین‌تر می‌کند، کینه هم چون کیسه پرسنگی است که به دوش گرفته‌اید و اجازه نمی‌دهد براحتی مسیر آشتی و خوشبختی را طی کنید.

    از سوی دیگر، قهرهای فامیلی دور و نزدیک وقتی زیاد تکرار شود، به مرور زمان به قطع ارتباطات منجر می‌شود و کسی که مسبب اصلی قهرها بوده از نظر دیگران به‌عنوان فردی زودرنج و آتش‌بیار معرکه شناخته خواهد شد که قهر کردن عادت همیشگی‌اش و دو به هم زنی خصلتش است و ممکن است به همین دلیل هیچ‌** برای آشتی با او پا پیش نگذارد و عاقبت او تنهایی خواهد بود.

    ماهیگیری برخی از آب گل آلود

    با محدود شدن روابط اجتماعی دو فامیل، سو استفاده کردن دیگران از مشکل هم دو ‌ چندان می‌شود و برخی با بزرگنمایی مشکل یا حتی یک کلاغ را چهل کلاغ کردن علت اصلی قهر، از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. بنابراین قهرهای فامیلی را نباید ادامه داد چون در درازمدت، دو طرف را از هم دور می‌کند و به آنها می‌فهماند که می‌توانند بدون ارتباط با هم به زندگی‌شان ادامه دهند و این اصلا خوب نیست. از طرفی چگونه می‌توان با خواهر و برادری که‌ سال‌ها زندگی کرده‌ایم و همیشه در شادی و غم هم شریک بوده‌ایم، قطع مراوده کرد و بی‌خبر از احوالشان شد و راحت زندگی کرد، ممکن است زمانی به خود آییم که دیر شده باشد و روزگار فرصت آشتی کردن را از ما بگیرد و برای همیشه حسرت با هم بودن تا آخر عمر بر دلمان بماند و روزی برسد که انگشت حسرت به دهان بگزیم و بگوییم که کاش اندکی زودتر برای آشتی پیشقدم می‌شدیم.

    قهرهای والد و فرزندی

    گرچه قهر کردن برای حل مسائل دنیای بزرگسالان به هیچ‌وجه کارساز نیست، اما برای تربیت کودکان خردسال می‌تواند مفید باشد. این نسخه تربیتی برای والدینی مناسب است که اعتقادی به تنبیه بدنی و پرخاش کردن با کودکان ندارند، اما به طریقی قصد دارند به کودکشان بفهمانند‌ رفتارش درست نبوده و باعث ناراحتی و تکدر خاطرشان شده است. قهر کردن با کودک زمانی مفید است که:

    • پیش از قهر کردن، برای کودکتان دقیقا توضیح دهید که خطایش چیست و به چه علت از دستش ناراحت شده‌اید؛ مثلا بگویید: ‌محمدجان از این که حرف بد زدی، از دستت ناراحت هستم.‌

    • به کودک بفهمانید تا چه مدت قصد دارید با او صحبت نکنید؛ مثلا به او بگویید: من برای تنبیه تو قصد دارم، از همین الان تا دو ساعت دیگر با تو صحبت نکنم.

    • قهرتان را طولانی نکنید، پس از مدت زمان مقرر شروع به حرف زدن کنید چون اگر بیش از حد بر این رفتارتان سماجت کنید، فرزندتان به این روش شما عادت خواهد کرد و دیگر قهر کردن را واکنش تنبیهی برای رفتار ناپسندش قلمداد نخواهد نکرد.

    • ممکن است فرزندتان بعد از شنیدن تصمیم شما، بلافاصله به تکاپو بیفتد و به شما التماس کند که او را ببخشید. گرچه تماشای التماس کودک برای آشتی، برایتان سخت و عذاب‌آور است، اما توصیه می‌کنیم بر احساسات خود غلبه کنید و قهرتان را به هیچ وجه نشکنید تا مهلت قراردادی‌تان به سر آید. اگر فرزندتان بتواند با اصرار و پافشاری خواسته‌اش را به کرسی بنشاند، به مرور زمان درمی‌یابد که می‌تواند هر کاری کند و سپس والدینش را از تصمیم‌شان منصرف سازد. این حالت نه‌تنها برای شما به عنوان پدر یا مادر خوب نیست، بلکه فرزندتان نیز عادت می‌کند ‌ از التماس کردن به‌عنوان ابزاری برای فریب یا تحت‌فشار قراردادنتان استفاده کند.

    • اجازه توهین و تحقیر کلامی و غیرکلامی ندارید، فقط گفت‌وگویتان را با او متوقف کنید و هرگز زیر لب غرغر یا مرتبا صفات بدش را گوشزد نکنید. یادتان باشد شما قهر کرده‌اید تا او را متوجه رفتار نامطلوبش کرده و او را اصلاح کنید.

    • قهرتان را عمومی نکنید. مثلا هیچ لزومی ندارد مادرتان بفهمد که شما امروز با فرزندتان قهر کرده‌اید، چون با این کار هم قبح قهر بودن‌تان را از بین می‌برید و هم این که او را نزد دیگران تحقیر و کوچک می‌کنید.

    از قهر پیشگیری کنیم

    وقتی دلایل برای قهر فراهم شد، دیگر قهر نکردن کاری بس مشکل است، اما اگر عوامل و ریشه آن شناسایی شود، پیشگیری از آن سهل و ممکن خواهد بود. حداقل پس از یک سال ارتباط با یک فرد (همسر، فرزند، مادر و پدر، خواهر و برادر،…) شما خواهید دانست که او چه شخصیتی دارد و اگر قهر و لجبازی رفتار غالب اوست، می‌توانید با پیش بینی رفتارها و موقعیت‌هایی که منجر به قهر او می‌شود از افتادن در تله قهر و کم محلی او نجات پیدا کنید.

    قهر زمانی اتفاق می‌افتد که فرد از شدت خشم و هیجانات منفی پر می‌شود اما چون نمی‌تواند هیج واکنشی برای تخلیه روانی خود انجام دهد و به اصطلاح کم می‌آورد قهر می‌کند؛ با تقویت ظرفیت و افزایش تجربیات اخلاقی می‌توان کاری کرد که او زود دچار رنجش نشود.

    مانع هیجانات منفی شوید

    هنگام مشاجره، آن‌که قوی و مسلط است به هر طریق ممکنی عصبانیت و خشونت خود را ابراز و از خود دفاع می‌کند و خیلی سریع از شر احساسات منفی رها می‌شود، اما فرد ضعیف فقط نظاره‌گر است، فریادها را می‌شنود، حرف‌ها و کنایه‌ها را ظاهرا تحمل می‌کند و چون کاری از پیش نمی‌برد به قهر متوسل می‌شود. برای پرهیز از این وضع بهتر است هنگام خشم و مشاجره، روی اعصاب و رفتارمان کنترل داشته باشیم، قلب و روح طرف مقابل مان را از هیجانات منفی پر نکنیم، بگومگوی مان را دو طرفه پیش ببریم تا ضمن دفاع خویش، او هم بتواند حرف بزند و از خودش دفاع کند و هرگز خود را مظلوم و شکست خورده نپندارد که بعد در صدد انتقام و تلافی و در نتیجه قهر برآید.

    آشتی کردن سخت نیست

    با چند نفر قهر هستید؟ دلتان طاقت دوری آنها را دارد؟ تا به حال شده به این فکر بیفتید که به او زنگی بزنید و صدایش را بشنوید؟ دوست دارید برای آشتی با او پیشقدم شوید اما این غرور لعنتی‌تان اجازه ندهد! خیلی آسان‌تر از آنچه گمان می‌کنید می‌توانید آشتی کنید:

    با مشکل روبه‌رو شوید

    قهر و لجبازی کردن مانند ریختن زباله زیر فرش خانه است؛ مشکلات با قهر کردن حل نمی‌شود، بلکه برای همیشه به قوت خود باقی می‌ماند و حتی ممکن است چون زباله متعفن شده بویش همه زندگی مان را فرا بگیرد. بپذیرید قهر و ترشرویی با دیگران راهی برای فرار از مشکل است، به جای این که صورت مساله را پاک کنید به‌دنبال راه‌حل باشید. تمرین کنید که هر وقت مشکلی با همسر، پدر و مادر، فرزندان، خویشاوندان، دوستان و همکاران پیدا کردید با مشکل روبه‌رو شوید و درباره آن به طور کاملا قاطع، صریح و روشن، بدون کلی‌گویی و اغراق و در عین حال با ملایمت و بدون خشم، گفت‌وگو کنید تا مساله حل شود.

    بهتر است احساستان را درباره رفتار بدی که با شما شده، بدون دلخوری توضیح دهید و بگویید دوست داشتید چگونه با شما رفتار شود و در صورت مواجهه با رفتار مطابق میل‌تان چه نتیجه‌ای در روابط‌تان حاصل می‌شد و البته همین رفتار را در مورد طرف مقابل‌تان نیز اعمال کنید.

    علت تقویت رفتار قهر را بیابید

    اگر با کسی در ارتباط هستید که مدام قهر می‌کند، بهتر است بررسی کنید تا ببینید چه پاداش‌هایی برای انجام این رفتار دریافت می‌کند، اجابت سریع خواسته، دریافت توجه و محبت کافی، اعمال قدرت و… از جمله عواملی است که منجر به تکرار قهر می‌شود، با حذف پاداش‌هایی که در پاسخ به قهر داده می‌شود، می‌توان بتدریج شعله این عادت منفی را خاموش کرد.

    فراموش نکنید علت ناراحتی و رنجش‌تان هر چه بوده، اتفاق افتاده ؛ به تعبیری آبی است که ریخته شده و شما چاره‌ای جز پذیرش آن ندارید. با بخشش دیگری، اول از همه خودتان را از شر انرژی‌های منفی خلاص می‌کنید، دوم آن که با بخشش و گذشت اعتماد به نفس‌تان را بالا می‌برید و با احساس مثبت و قوی بودن برای آشتی کردن پیشقدم می‌شوید.

    غرور را کنار بگذارید و با این تصور اشتباه که «اگر پا پیش بگذارم، شخصیت‌ام را کوچک کردم»، مبارزه کنید؛ به جای آن، به این فکر کنید اگر با فرد مقابل‌تان رابطه داشته باشید چه ساعات خوبی را می‌توانید در کنار یکدیگر سپری کنید. توقعات و انتظارات خود را کم کنید، بر آورده نشدن توقعات و انتظارات یکی از علت‌های اصلی قهرهاست، سعی کنید زیادی آنها را کنترل کنید و به دیگران هم به خاطر رفتارهایشان حق بدهید و با درک متقابل از علت رفتار آنها برای آشتی کردن پیش بروید.

    معذرت‌خواهی فراموش نشود

    اگر مقصر هستید بدون چک و چانه زدن اشتباهاتتان را بپذیرید و به هر طریقی که می‌توانید احساس پشیمانی‌تان را ابراز کنید و برای جبران آن‌قدم بردارید. معذرت‌خواهی کردن، هدیه گرفتن، دعوت به یک رستوران و… باعث رفع ناراحتی‌ها می‌شود. فراموش نکنید خیلی از قهر‌های کوچک به کینه‌های بزرگ و حتی نفرت دو نفر بویژه همسران از یکدیگر می‌انجامد. به‌گونه‌ای که آنها به مرور و با قهرهای طولانی مدت از غذا خوردن کنار هم، خرید رفتن، سفر کردن و حتی همبستر شدن با یکدیگر گریزان می‌شوند و بتدریج حتی به جدایی تن می‌دهند. قهر کردن رفتاری ناصحیح در رابطه زناشویی است، قهر نکنید و اگربه هردلیلی به این رفتار متوسل شدید مهارت آشتی کردن را بیاموزید.