من با تو سودا می کنم / سیمین بهبهانی

شروع موضوع توسط Nazanin ‏30/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    aef70618abf3616dab76595779af9efb.jpg

    گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنم
    گفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم



    گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز در
    گفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم



    گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مرا
    گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم



    گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه ام
    گفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم



    گفتا که از بی طاقتی دل قصد یغما می کند
    گفتم که با یغما گران باری مدارا می کنم



    گفتا که پیوند تو را با نقد هستی می خرم
    گفتم که ارزانتر از این من با تو سودا می کنم



    گفتا اگر از کوی خود روزی تو را گفتم برو
    گفتم که صد سال دگر امروز و فردا می کنم