سرگشته وار بر تو گمان خطا برم ( باباافضل کاشانی )

شروع موضوع توسط Nazanin ‏30/7/15 در انجمن شعر و ترانه

  1. Nazanin

    Nazanin Moderator عضو کادر مدیریت

    ارسال ها:
    16,244
    تشکر شده:
    60
    امتیاز دستاورد:
    38
    107087d41d447751a5ac03b8717a2237.jpg

    اشعار باباافضل کاشانی



    افضل الدین محمد پسر حسن پسر حسین پسر محمد خوزه‌ای مرقی کاشانی شناخته شده به باباافضل کاشی یا کاشانی شاعر و عارف ایرانی در واپسین سال‌های سده ششم هجری زاده شد. باباافضل همدوره با تازش مغول می‌زیست. بابا افضل کاشانی در تمام مدت عمر خود در کاشان ساکن بوده و اوقات خود را به تدریس و تألیف و تحقیق و مباحثه گذرانده‌است. برخی خواجه نصیرالدین طوسی را شاگرد و یا خویشاوند وی می‌دانند.


    سرگشته وار بر تو گمان خطا برم

    بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم

    از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت

    کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم

    من رخت بینوایی تن بر کجا نهم؟

    من جان زینهاری خود را کجا برم؟

    دانم که در دلی و جدا نیست دل ز تو

    لیکن به دل چگونه، بگو، ره فرا برم

    دل نیز گم شده است و ندانم کنون که من

    بی دل به نزد تو نبرم راه، یا برم

    گویند راه بردی از او، باز ده نشان

    آری دهم نشانی از آن، لیک تا برم

    در جستن‌ام همیشه که در جست وجوی تو

    ره زی بقا اگر نبرم، زی فنا برم

    من بی تو نیستم، من و خود را نیابم ایج

    گر بر زمین بدارم، اگر بر هوا برم

    مگذار نزد خویشم اگر هیچ زین سپس

    من نام ما و من به صواب و خطا برم

    ما از کجا و من ز کجا، ما و من تویی

    بیهوده چند نام من و نام ما برم