[attach] خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست به زندگانی من فرصت جوانی نیست من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار خدای شکر که این عمر جاودانی نیست...
[attach] یک شب،به پاس صحبت دیرین،خدای را با او بگو حکایت شب زنده داری ام با او بگو چه می کشم از درد اشتیاق شاید وفا کند،بشتابد به یاری ام...
[attach] نه بی یادت برآید یکدم از من نه بی رویت جدا گردد غم از من بزن بر جانم آن زخمی که دانی بشرط آنکه گویی مرهم از من دلم را خون تو...
[attach] شعر خسته ام از این کویر، این کویر کور و پیر از سروده های زنده یاد قیصر امین پور خسته ام از این کویر ، این کویر کور و پیر این هبوط بی...
[attach] چشمی گشا ای نورِجان کاین شبسرا روشن شود لبغنچه را گلبوته کن ویرانه ها گلشن شود فرمان بده تابان شوم خورشید را سلطان شوم یا دررکابت جان...
[attach] محمد رضا شفیعی کدکنی از نویسندگان و شاعران امروزی ایران است غیر از این داغ که در سینه سوزان دارم چه گل از گلشن عشق تو به دامان دارم ؟...
[attach] تو مرا فریاد کن ای همنفس این منم آوارۀ فریاد تو این فضا با بوی تو آغشته است آسمانم پر شده از یادتو **** ای خدا من بندها را رسته ام...
[attach] گل امید هوا هوای بهار است و باده باده ء ناب به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب در این پیاله ندانم چه ریختی ، پیداست که خوش به جان هم...
[attach] شعر خدا مرا به فرق تو مبتلا نکند از ادیب نیشابوری اشعار عبد الجواد ادیب نیشابوری خدا مرا به فراق تو مبتلا نکند نصیب دشمن ما را نصیب...
[attach] چرا توقف کنم،چرا؟ پرنده ها به ستوي جانب آبي رفته اند افق عمودي است افق عمودي است و حرکت : فواره وار و در حدود بينش سياره هاي نوراني...
[attach] داد معشوقه به عاشق پیغام که کُند مادرِ تو با من جنگ هر کُجا بیندم از دور کُند چهره پر چین و جبین پُر آژنگ با نگاهِ غضب...
[attach] شعر عاشقانه به شبهای جدایی از صابر همدانی به شبهای جدایی بسکه با یاد تو خو کردم دل از غم سوخت لیک ازدیده کسب آبرو کردم ز مهر ومه...
[attach] خانه ام آتش گرفته ست ، آتشي جانسوز هر طرف مي سوزد اين آتش پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود من به هر سو مي دوم گريان در لهيب آتش پر...
[attach] چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و...
[attach] از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توام یکدم از دل نبرم یاد دلاویز تورا گرچه چون عشق ز دل رفته فراموش...
[attach] رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوز میبرم جسمی و دل در گرو اوست هنوز بگذارید بآغوش غم خویش روم بهتر از غم بجهان نیست مرا دوست هنوز...
[attach] این شعر در زمستان سال 1382 سروده شده است و نگاهی دارد به مشکلات زنان که شاعر به گوشه هایی از آن اشاره کرده است. خانم شش بلوکی این سروده...
[attach] خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی...
[attach] خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست بسیار شیوه هست بتان را که نام نیست کامی نیافت از تو دل نامراد من جایی که نامرادی عشق است کام نیست...
[attach] آه اي مردي كه لبهاي مرا از شرار بوسه ها سوزانده اي هيچ در عمق دو چشم خامشم راز اين ديوانگي را خوانده اي هيچ مي داني كه من در قلب...
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.