حرف زدن با خود و خیالپردازی

40,260 بازدید
سوال شده اردیبهشت 23, 1394 در عمومی توسط دختر تنها
با سلام.
دختری هستم مجرد که 27 سال دارم و لیسانس هستم.
متاسفانه مشکلات شخصی و غیرشخصی زیاد دارم.یکی از مشکلاتم حرف زدن با خودم هست.خودم رو تو موقعیت هایی که دوست داشتم میزارم و نقش همه شخصیت ها رو خودم بازی میکنم.
در واقع این کار رو به دفعات انجام میدم و دیگه از اختیارم خارج شده و گاهی بدون اینکه بخوام و متوجه باشم که در موقعیت مجازی هستم، نقشها رو بازی میکنم. تا وقتی که اون موقعیت به پایان برسه یا کسی منو صدابزنه که مجبور به ترک خیالپردازی بشم.
یک جورایی دچار توهم میشم. مثلا تو اتاقی نشستم که سرجمع امکاناتش یک فرش و یک کمد هست ولی توی رویام قادرم خودمو در یک شرکت شیک و با امکانات بالا ببینم. خودم حس میکنم این خیالپردازی بیشتر برای ارضای حسهای درونی هستش که هیچوقت در واقعیت ارضا نشدن.
البته حسهایی که مد نظرم هست،حسهای آنچنانی و فراتصور نیست. توی خیالپردازیم مثلا با دوستم حرف میزنم. حرفهای عادی دو دوست نزدیک. فقط با این تفاوت که ** دوستم داره به حرفام گوش میده، میدونم که دوستم داره، بهم احترام میزاره**
یعنی حتی تو خیالپردازیم به دنبال ارضای احساسات ماورایی نیستم. در واقع به دنبال تامین نیازهای اولیه و اساسی هستم.
دز واقعیت خیلی مشکلات و چالشهای شخصیتی داشتم و دارم. خوشبختانه چندسالی هست دارم رو خودم کار میکنم. شکرخدا کمی تونستم خودمو بالا بکشم.
ولی مواردی هست که واقعا از توانم خارجه.
ممنون میشم در این زمینه بهم کمک کنید و بتونم مشکلات دیگه رو هم درست کنم
با تشکر از زحمات دوستان
دارای دیدگاه خرداد 3, 1397 توسط سجاد
نا شكري نكن
شكر كن اونايي ك تو زير پل خوابيدن ب اونا فك كن شكر كن
اگه اونارو نديدي
ي نفس عميق بكش شكر كن
دست بزن رگت ب نبضت شكر كن
طلقين نكنين شما ي هفته هر مشكلي ك دارين رو بسپارين ب طبيعت
ب قول خودمون بيخيال دنيا
دارای دیدگاه خرداد 3, 1397 توسط سجاد
بيخيال چ دارويي
اگه تحقيق و مطالعه كنين مغز ١٥ دقه قبل از هر كاري اون رو تجزيه و تحليل كرده  
مثلا توپ فوتبال رو فرض كنيم و دروازه بانيم توپ مياد سمت ما تو عجله ك حريف هم نزديك ميشه شوت ميكنيم قبل اين ك نگا كنيم هم تيمي كجاس بعد شوت ميرسه پاي هم تيمي
اونايي ك فوتبال بازي ميكنن ميدونن چي ميگم
برا خودمم پيش اومده اين خيال پردازي و حرف زدن تو ذهنم ولي بيش تر اوقات شبيه پيش بيني بوده
همين طور ساكت نشسته و تو ذهنم حرف زدم مثلا ب ذهنم رسيده الان تلفن زنگ بزنه يا ي چيزي بشه ديگه خيلي پيش اومده
خلاصه كلام
با دارو فلان خودتون رو اذيت نكنين
بيشتر با ي چيزي خودتون رو سرگرم كنين تا دارو
دارای دیدگاه خرداد 21, 1397 توسط بی نام
اصلا پیشنهاد خوبی برای درمان نبود. این افکار استرس آوره
دارای دیدگاه مرداد 25, 1397 توسط بی نام
منم هیمن طوی هستم. واقعا کلافه شدم. درس و زندگی منو را به کلی نابود کرد و کنکور را که می تونستم ربته ی خیلی خوبی بیاورم خیلی بد خراب کردم
دارای دیدگاه اسفند 11, 1397 توسط محمدی
چه کار کردید که خوب شدید؟؟

1 پاسخ

پاسخ داده شده اردیبهشت 26, 1394 توسط qasdi
با سلام
دوست گرامی خیال پردازی در حد متعارف در رسیدن به اهداف مفید است و سبب کاهش استرس می شود ولی اگر از حد هنجار خارح شود به گونه ای که رابطه ما را از واقع قطع کند سبب بیماری و اختلال روانی ما می شود.
به هرحال با مشاوره حضوری و کمک از روان شناس بالینی این امر مشخص می شود.

مدیریت خویشتن
همان گونه که ما مهارت رانندگی را یاد میگیریم نیاز داریم مدیریت خویشتن را یادبگیریم. در خودشناسی نیز مهارت پیدا کنیم. هیجان های مختلف غم، شادی، اضطراب، عشق و خشم و....را بشناسیم و آنها را مدیریت کنیم بر فرایند آگاهی و بینش خود اشراف داشته باشیم.
اگر در مدیریت خویشتن مهارت نداشته باشیم ممکن است بر خیال پردازی های خود مدیریت نداشته باشیم و به تدریج و به مرور زمان در لایه های تو در توی آن فرو رویم و کاملا بینش واقع بین مان تعطیل شود.

راه های تقویت واقع بینی
- تلاوت قرآن و تفاسیر و تدبر در آن.
- مطالعه کتب مفید.
- همنشینی با افراد واقع بین و جامع نگر
- اجتناب از گوشه نشینی و پیوستن به گروه های متعادل.
- پرهیز از مواد مخدر و موسیقی های تخدیر کننده.
- افراط نکردن در دیدن فیلم های تخیلی و خواندن داستان های تخیلی.
- شرکت در کلاس های مهارت های زندگی
- مشورت در تصمیم گیری
- کمک از روان شناس برای مهار آشفتگی های ذهنی.
- فرار از بیکاری

به امید موفقیت...

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
دارای دیدگاه اردیبهشت 29, 1394 توسط دختر تنها
از راهنمایی جامع و مفیدتون ممنونم
دارای دیدگاه آذر 5, 1395 توسط بی نام
مریم جان قرص بوپروپیون میتونه کمک کنه
البته بنزودیازپین ها مثل کلونازپام هم خوبه ولی بهتره مصرف نکنی ببین بوپروپیون چطور جواب میده بهت
دارای دیدگاه آذر 20, 1395 توسط دختر تنها ( استارتر اصلی تاپیک هستم)
سلام دوستان عزیز.
من دخترتنها هستم. استارتر اصلی‌ِ این تاپیک. بعد از یک سال و نیم اومدم به تاپیک سربزنم و بدونم کسی راه‌حل مناسبی به ذهنش رسیده یا نه.
دوستان من خیلی تلاش کردم و متاسفانه الان بیشتر از زمان آغاز تاپیک درگیرم. میزان حرف زدن با خودم خیلی بیشتر شده و دچار رکود وحشتناگی توی زندگیم شدم. کاش دوستانی که مثل من مشکل دارن بیان، با هم ریشه‌یابی کنیم. گاهی سرنخ‌های مشترک راه نزدیک‌تری به درمان رو بهمون نشون میدن.
دارای دیدگاه آذر 25, 1395 توسط بی نام
سلام عزیزم سعی کنید اعتماد به نفس خود را بالا ببرید و غصه نداشته هایتان را نکنید تلاش کنید از خدا کمک بگیرید حتما با کمک خدا به همه خواسته هایتان در واقعیت میرسید ان شاالله
دارای دیدگاه آذر 30, 1395 توسط دختر تنها
دوست عزیز از لطفتون بی‌نهایت سپاسگزارم.
خیلی تلا‌ش میکنم برای اینکه خودمو به زندگی واقعی برگردونم.
ممنون بابت راهنمایی خوبتون
دارای دیدگاه دی 6, 1395 توسط مریم
منم همینما
دارای دیدگاه دی 15, 1395 توسط رضا
سلام دوست عزیز.منم بی کم و کاست مشکل شما را دارم و این پدیده خیلی تو زندگیم مشکل درست کرده.چند تا راهکار را امتحان کردم و فکر میکنم بهتر شده اوضام.اول اینکه اگر زمان مفیدتونو در حال خیال پردازی هستید لحظه ای که متوجه میشید و به خودتون میاید اون خیال را به قصد اینکه به زمان دیگه ای موکول کنید بنویسید روی کاغذ.حالا بعد میتونید تصمیم بگیرید خیالو ادامه بدید یا نه ولی برای اون موقع تجربه ای که من داشتم از ذهنتون میاد بیرون.
مورد دیگه دسترسیتونو به وسایل الکترونیکی محدود کنید.برای یه مدت اگه تلگرام یا اینستاگرام یا برنامه دیگه ای دارید پاکش کنید.(ممکنه سخت باشه ولی میرزه)
یه مورد دیگه اینکه تعهد به خودتون بدید کارهاتونو عقب نندازید.یکی از دلایلی که غرق خیال میشیم برمیگرده به احساس درد و لذتمون که کاری که انجامش برامون درد آور هست را عقب انداخته و به خیال پردازی روی میاریم چون راحت تر ،در دسترس تر و در کل با لذت بیشتری همراه هست.
و در نهایت بگردین دنبال هدف زندگیتون و برید دنبالش.بیکار نباشید و از ایده آلگرایی فاصله بگیرید.یکی دیگه از دلایل خیال پردازی برمیگرده به ایده آل گرا بودنمون و اینکه میخوایم در هر کاری عالی باشیم و از بقیه بهتر.وقتی به این درک برسیم که لازم نیست تو همه چی بهترین باشیم و تو بعضی چیزا میتونیم یه آدم معمولی با نقص باشیم،استرس زندگی کمتر و زندگی راحت تری را تجربه می کنیم.
نمیدونم چقدر تونستم کمک کنم.البته من خودم به شدت درگیر این داستانم و خیلی دارم سرش اذیت میشم.ولی امیدوارم هم من و شما و هم دوستانی که درگیر این قضیه هستند تو زندگیاشون موفق باشند.
دارای دیدگاه دی 25, 1395 توسط بی نام
سلام من بی چاره همین مشکل خیال پردازی و زندگی تودوران گذشته واینده خیلی ازموقعیت هاموازدست دادم والان افسردم
دارای دیدگاه بهمن 23, 1395 توسط پرنده کوچک خوشبختی
سلام، شوهر من هم دقیقا همین مشکل رو داره
وقتی میره حمام یا وقتی تنها ست شروع به صحبت میکنه انگار واقعا کسی پیشش هست حتی شروع به دعوا با اون هم میکنه
یک شب داخل حموم شنیدم با دعوا میگه پا برو گمشو بیرون
زندگی ما زندگی خوبیه و ما با هم هیچ مشکلی نداریم، اما با هر کسی اختلاف یا دلخوری پیدا میکنه سریع این کار رو انجام میده، من تا حالا این مورد رو نه دیدم و نه شنیدم، بعضی موقعها هم خیلی میترسم، خواهشا اگه کسی به این موضوع آشناست من رو هم راهنمایی کنه که چه کنم که بهتر یا خوب بشه ممنون
دارای دیدگاه اسفند 8, 1395 توسط حمید
سلام حرف زدن با خود اگر از حد معمول بیشتر شود نشانه بیماری وسواس فکری است و برای درمان باید هرچه سریعتر به روانپزشک مراجعه شود
دارای دیدگاه اسفند 18, 1395 توسط هیچکس
سلام
من یه دختر 17 ساله هستم که 3 ساله درگیر حرف زدن با خودم هستم و امسال که کنکوری هستم حتی مواقعی که می خواهم درس بخوانم هم بی نهایت درگیر این موضوع میشم طوری که میبینم یک یا دوساعت گذشته و من هنوز هیچکاری نکردم .
خیلی دارم اذیت میشم .
دارای دیدگاه فروردین 5, 1396 توسط بی نام
سلام، من هم این مشکل رو دارم، خاطرم هست دوران پیش دانشگاهی چقدر برام سخت بود مواجهه با اون
اما یه هدف خوب میتونه یه کم کار آدم رو راحت کنه... تمام سعی ات رو بکن که دیگران رو برای خودت بزرگ نکنی، هدفی که من داشتم این بود که تمام تلاشی که میتونم بکنم رو انجام بدم تا بعدا حسرت و عذاب وجدان نداشته باشم... سعی کن هی هدفت رو برای خودت تکرار کنی یه کم طول میکشه ولی به نظرم جواب میده...
هنوز هم به نظرم واقعا فقط مهم اینه که همه تلاشمونو بکنیم... البته لازمه بعضی وقتها هم خودمون رو ببخشیم و سخت نگیریم :)
دارای دیدگاه فروردین 11, 1396 توسط Nika
سلام
من دختری 24 ساله هستم ک دچار این مشکل هستم. زمان کنکور و امتحانات دانشگاه این رفتارم بسیار آزردم میکرد و فرصت مطالعه ی من رو کمتر میکرد.ولی چون رسیدن به رشته ی مورد علاقم برام مهم بود واسه کنکور به کتابخانه میرفتم ک خیلی مفید بود برام چون توی جمع نمیتونستم با خودم حرف بزنم
ولی متاسفانه هنوز بعد از چند سال درمان نشده و از رفتن پیش روان پزشک امتناع میکنم.
دارای دیدگاه خرداد 2, 1396 توسط محسن
من هم دچار این مشکلم
خیلی خیلی در روز با خودم حرف میزنم
بعضی وقتها که میخام کاری کنم اول با خودم یکساعت حرف میزنم
نمیدونم چکار کنم تا این عمل رو ترک کنم
سوال شده خرداد 2, 1396 در اختلالات روانی توسط شیرین حرف زدن با افرادخیالی
دارای دیدگاه خرداد 2, 1396 توسط مسعود
ان شأء الله موفق به ترک خیال بافی شین
دارای دیدگاه مرداد 11, 1396 توسط مهدی
سلام
من هم مثل همه این مشکل رو دارم و از مشکل رد شده و برام موضل شده
مشکل من اینکه مدام با خودم حرف میزنم و شخصیت های مختلفی رو دورم می بینم شخصیت حقیقی و یا غیر حقیقی و ساختگی هستن و وجود خارجی ندارن
زمانی که تنهام یا دارم یه کاری رو می کنم اتفاق میافته کاملا وارد یه دنیای دیگه میشم ولی در عین حال اون کار رو انجام میدم ولی حواسم نیست که دارم با خودم حرف میزنم ولی بی صدا  وفقط لبهام تکون می خوره و یا بعضی وقتا بهشون با دست اشاره میکنم
خیلی سعی می کنم جلوی خودم رو بگیرم ولی نمی تونم دیگه خسته شدم اوایل یه حسی خوبی میداد که می رفتم تو خیالات اما الان واقعا بریدم و فقط دلم می خواد خلاص بشم از این وضعیت
دارای دیدگاه شهریور 4, 1396 توسط Farzane
وای منم مثل همه ی شماهاهستم
دارای دیدگاه شهریور 7, 1396 توسط روجا
منم همین مشکلات رو دارم سالهای ساله...دیگه انگار به خورد شخصیتم رفته
دارای دیدگاه شهریور 12, 1396 توسط مریم
من اصلا نمیتونم برم پیش روانپزشک چون نمیخوام خانوادم مطلع بشن ک من اینجوری باخودم حرف میزنم پیشنهاده دبگ ای دارین؟
دارای دیدگاه شهریور 12, 1396 توسط مریم
من۱۷سالمه همیشه باخودم حرف میزنم حرفایی ک دلم میخواست بزنم ونشد همش خودمو میزارم تواون موقعیتایی ک قبلا توش بودم باادمایی ک الان دیگ نمیش ببینمشونو حرفاموبهشون بزنم تادلمو خالی کنم همش عقده شده تودلم دیوونه شدم انقد باخودم حرف زدم حتی باخودم میخندم گریه میکنم از چهارساعتی ک توخلوت میشینم تادرس بخونم سه ساعتشوباخودم حرف میزنم واقعا دیگ اعصاب برام نمونده گاهی وقتاهم سعی میکنم باخداحرف بزنم ولی نمیشه هی یادم میشه بی احتیارمیرم توافکارم جوری ک اصلا دیگ نمیتونم ازون افکاربیام بیرون توروخدا یه راه حلی بهم نشون بدین چون این حرف زدن هاباخودم روخیلی چیزایه زندگیم تاثیربدمیزاره وازهمه بدتر باعث یاداوری خاطرات بدم میش ک دیوونم میکنه ودلم میخواد خودمو هرکسی ک اطرافمرو بکشم خیلی داغونم لطفا کمک کنین
دارای دیدگاه شهریور 27, 1396 توسط سندروس
سلام آیا این مشکل(خیالپردازی و حرف زدن با خود) درمان دارویی داره؟
دارای دیدگاه شهریور 27, 1396 توسط بی نام
سلام عزیزم پرنده کوچک خوشبختی. به نظر من باید بیشتر وقت بزاری با شوهرت حرف بزنی و سرش رو گرم کنی.
دارای دیدگاه مهر 9, 1396 توسط بی نام
بله من درحال مصرف دارو برای ترک هستم و کتاب قدرت عادت چارلز دارهینگ و واسه ترک عادت خیال پردازی بهتون پیشنهاد می کنم.
دارای دیدگاه مهر 9, 1396 توسط بی نام
سلام.
منم مثل همه شما دوستان به این اختلال مبتلا هستم . من ۱۷ سالمه و از دوران بچگی این مشکل رو دارم بطور مداوم توی خیالاتم فکر میکنم فلسفه بافی میکنم که خیلی اذیت کنندست همیشه خودم برای خودم هم شنونده میشم هم گوینده . خودم سوال میکنم خودم تحلیل میکنم خودم جواب میدم. ساعت ها با خودم ، دوست ، آشنا ، فامیل ، دکتر ، معلم و هر کسی که توی زندگیم هست و حتی نیست صحبت میکنم و بجای اونا جواب میدم . خودم رو توی موقعیت های مختلفی که دوست دارم باشم میذارم . وقتی اینجا اومدم و نظرات شما رو شنیدم یه احساس آرامشی بهم دست داد خیلی میترسیدم از این که تنها باشم و چه راه حلی باید برای این موضوع پیدا کنم.
دارای دیدگاه مهر 14, 1396 توسط بی نام
ببخشید این کتاب قدرت عادت چه نوع کتابی هست؟ واگه می شه اسم این دارو هاتون رو می تونین لطف کنین؟ اصلا اثر دارن؟؟؟ من خیلی درگیر این موضوع هستم .می رم می شینم تو اتاقم خودمو تو موقیت هایی که می خوام باشم قرار می دم و...
دارای دیدگاه مهر 14, 1396 توسط Maryam
سلام.من یه دختر۱۷ساله ام .همش باخودم‌حرف میزنم حرفایی ک دلم میخواست بزنمو نشد همش خودمو میزارم تواون موقعیاتیی ک قبلاتوش بودموباادمایی ک دیگ الان نمیبینمشون تاحرف دلموبهشون بزنموخودموخالی کنم همش عقده شده تودلم داره دیوونم میکنه ینی دیوونم کزده باخودم میخندم گریه میکنم حرف میزنم از۴ساعتی ک میخام درس بخونم ۳ساعتشوحرف میزنم باخودم خیلی داغونم وقت واس هیچکاری ندارم این حزف زدناباخودمم خیلی تاثیرای بدمیزاره توزندگیم لطفا کمکم کنین...
دارای دیدگاه مهر 17, 1396 توسط کلارا
باهات موافقم. من ۱۰ سالمه .چند سال پیش همش با دوستای خیالیم بودم. بعد رفته رفته خیلی زیاد شد الان دیگه خیلی به اونا وابسته شدم اما هی به خودم می گم که اونا واقعی نیستن .همش می خوام برم پیش یه نفری که جای اونارو برام بگیره یا حد اقل بتونم همه چیمو به اون بگم اما غرورم نمی زاره. لطفا یه نفر به دادم برسه. ساعت ها می رم در اتاقمو می بندم و می شینم تو خیال خودم با اونا بی صدا حرف می زنم البته لبام ،دستام تکون می خورن درست انگار دارم با یه نفر بدون صدا حرف می زنم. احساس همتون رو درک می کنم.
دارای دیدگاه آبان 28, 1396 توسط هلن
سلام من الان ۳۰ سالمه و این مشگلو از بچگی دارم جالب اینکه وقتی که تو دستشویی هستم تا موقعی که بیام بیرون با خودم حرف میزنم البته با صدای آهسته که فقط خودم بشنوم از بچگی برای خودم یه شخصیت خیالی درست کردم حتی براش اسم هم گذاشتم و اون شخص خیالی که خودم باشم فامیلو آشناهای خیالی داره که از بچگی با من بودن تا الان و هرچیو که دلم میخواسته باشم یا بقیه با من اونجوری رفتار کنن من تو خیالم برای خودم میسازم الان این پیجو دیدم خیالم راحت شد بقیه ممکنه از این مشکلا داشته باشن فقط من نیستم فقط مدلاش فرق میکنه و دلیل این مشکلمو بیشتر تو عدم اعتماد به نفسم و خجالتی بودنم میدونم و اینکه از کودکی خانواده مادریم کلا فامیلا رابطه سردی باهم داشتن و من بیشتر خونه نشین بودم و یه مادر خیلی سختگیر و‌عصبی داشتم ... خوب چیکار میشه کرد هرکس یه قسمت و شانسی داره
دارای دیدگاه آذر 7, 1396 توسط بی نام
منم ۱۶ سالمه وهمین مشکلو دارم در واقع مشکل نیست من که راضیم  بهم کمک میکنه که استرسی زیاد نشم اما بعضی موقع ها زیادی روی میکنم بعضی موقع ها به دیوار زل میزنم میرم تو فکر یا هر وقت تنها میشم خودمو میزارم جای شخصیت ها ی خیالی ذهنم یا فکر میکنم تو یه مجلسم و برای دیگران سخنرانی میکنم و یا از خودم سوال میکنم خودمم جواب میدم حتی تو کلاس نمیتونم تمرکز کنم فقط فکرو خیال میکنم اما به شخصه ترسی ازش ندارم چون خودم ساختم و خودمم میتونم نابودش کنم
دارای دیدگاه آذر 10, 1396 توسط بی نام
میگن قبل هر کاری،قبل هر حرفی فکر کنیم
اما موندم این فکرارو کجا باید بکنیم
اگه تو ذهنمون باشه میگن اسکیزوفرنی و هزار تا اسم درب و داغون از بیماری های روانی
اگه بلند فکر کنیم و حرف بزنیم از اونم بدتر میگن دیوونس
اگه فکر نکنیم هم میگن بیخیاله بی عاره نفهمه
موندم چرا انقدر درگیریم بیخودی
بزا هر چی میخان بگن
ما اگه احساستی هستیم و خودمونو جای بقیه تصور میکنیم تا یه وقت ناراحتشون نکنیم فقط داریم بیشتر خودمونو اذیت میکنیم
بیخیال
زندگیه دیگه
خوب بخواه تا خوب بیاد
دارای دیدگاه آذر 30, 1396 توسط dr_e.s(امیدوارم روزی پزشک بشم)
سلام منم الان 16 سالمه . من حتی بعضی از مواقع تو رویا غرق میشم با مغز ،روح،قلب، وجدان،غرور و دو دوست  تخیلی ، با یه نفر دیگه که حق ندارم اسمش رو بگم جاسه میزارم با هاشون درد و دل میکنم به نظرم من با این کارام می تونم خوودم رو از بسیاری از موقعیت ها نجات بدم وقتی این موضوع رو به کسی به دوستام که فهمیدم واقعا دوستای واقعیم نیستند میگم منو مسخره می کنند منم ترجیح میدم به کسی چیزی نگم. به نظرم این یه اختلال نیست.یدونه قدرت خوب. قدرت تخیل قوی که خدا به ما داده. من از این موضوع راضیم چون برای درسم هم مشکلی وارد نمیکنه چون با دوستای تخیلی ام درس می خونم. دلیل این داشتن دوستای تخیلی رو هم می دونم چون من تا حالا با انسان های واقعی  به جاهایی که دوست دارم نمیرم به من اجازه پوشیدن لباس هایی که دوسشون دارم رو نمیدند در کل خیلی پدر و مادر سخت گیری دارم اما این رو می دونم که اونا من رو از ته ته دلشون دوستم دارند. براتون فک کنم عجیبه که من از حرف زدن با خودم تا به این جا رسیدم اما بازم به نظرم باید از این موقعیت خودتون خوب استفاده کنید امید وارم روزی به ارزو هاتون برسید . خدا جون شکرت که تونستم اینا رو برا کسایی که منو درک میکنند بنویسم بازم ممنونم که اینا رو خوندید..)
دارای دیدگاه دی 11, 1396 توسط کلارا
من خودم این مشکلو دارم اما اسمشو هیچ وقت مشکل نمی زارم چون خودم خواستم و می تونم کم و کثری هام رو باهاش کامل کنم. و هروقت خواستم می تونم کمش کنم .میرم تو اتاقم بی صدا حرف می زنم با دوست های خیالیم و هرچی ناراحتی دارم خالی می کنم.
دارای دیدگاه دی 20, 1396 توسط محمد
این که آدم خودشو خالی میکنه درسته ولی خیلی وقتا آدم فشار بهش میاد خیلی وقتا توی دوراهی هایی قرار میگیره که جوابی براش نداره و با این خیالها و حرف زدنا مدام ذهن خودتو درگیر میکنی ووای به حال وقتی که بخوای کار مهمی انجام بدی خصوصا درس خوندن. در واقع خود این خیالپردازی لذت بخشه مثل سرگرمی میمونه اما مشکلش اینجاست که آرامش آدم رو صلب میکنه
دارای دیدگاه فروردین 1, 1397 توسط بی نام
منم این مشکل رو داشتم ولی تو یک سن خاصی هست به هر دلیل که وجود داره در اینده دیگه نداریدش منظورم با بالارفتن سن هست این میا کم وکم میشه وخودبخود ناپدید میشه اصلا ناراحت نباشید ودر زندگیتون شاد باشید
دارای دیدگاه اردیبهشت 23, 1397 توسط بی نام
منم این مشکلو دارم همیشه مخصوصا موقعی که دارمـکاری انجام میدم مثلا ظرف شستن مدام دارم با خودم حرف میزنم و همش به اینده و گذشته میگم مثلا میگم اپه اینجوری شد فردا من این کارو میکنم یا کاشکی به حایی این حرف اینو گفته بود و..... خدوم فکر میکنم دیوپه شودم چون واقعا خسته شدم تز این ک اینقدر با هودم حرف میزنم
دارای دیدگاه خرداد 12, 1397 توسط بی نام
سلام یه‌دختر۱۶سالم.همیشه تو فکر و خیالم بیشتر وقتی اهنگ گوش میدم تو خیال میرم. فک میکنم چن نفر پیشم هس که منم اونارو میشناسم میشنم با اونا حرف میزنم میخندم ناراحت میشم انگار واقعیت دارن.یا اون چیزارو که دوس داشتم تو واقعیت سرم بیاد خیالشو میکنم.تا امروز برام عادی مییومد اینکارام ولی امروز یهو به فکر این افتادم شاید این یه مریضی یا مشکلی هس که من دارم .
دارای دیدگاه خرداد 16, 1397 توسط علیرصا
بایدورزش کنی همبرگرسوسیس کالباس سرخ کردنی جگر چیپس پفک ابمی وه های مصنوعی بستنی 100درصدپرهیز کنی خوب مشی قلیون میوه ای مرق هرمونی
دارای دیدگاه خرداد 29, 1397 توسط بی نام
عزیزم شما که تو رویا گفتی غرق میشم با دوستانت خلوت میکنی و باهم حرف میزنید و میگی اگر پیش کسی بگم باورش نمیشه و.... بله حقیقت داره اسم این کار هست تل پاتی اولین بار از اپلو۱۱و زمین اتفاق افتاد یعنی ثبت شد بین چندتا دکتر بود .سرچ بکن تل پاتی!
دارای دیدگاه خرداد 29, 1397 توسط امید
دوستان تمام اینها احساسات ما هست  چرا میگید منم همین مشکل رو داشتم؟ فقط کمبود اعتماد به نفس ،حس خود کم بینی،از پایین به دیگران یا فردی نگاه کردن ،تصویر ذهنی روزی ۵دقیقه بیشتر نشه ، تله پاتی نکنید باعث ظعف و پایین آمدن فشار میشه، همین همه پاسخ ها تون رو خوندم  فقط عواملی که گفتم برید؟ دنبالش قدرت تصمیم گیری و کنترل افکارتون رو کمی از دست دادید ؛باوجود تمام گزینه ها شما افکارتون رو کنترل میکنید.اگه مشکلتون حل نمیشه بهم زنگ بزنید تا خیلی راحت بهتون بگم.     ۰۹۱۰۷۵۸۵۹۵۶.   امید
دارای دیدگاه مهر 7, 1397 توسط سارا
عزیزم منم دقیقا همینجوریم. حرف زدن با خود و خیالپردازی نابهنجاری نیست. شما سالمین . این یه موضوع شخصیتهیه و اصلا منفی نیست. کنار اومدن باهاش سخته ولی سعی کنید یک برنامه مثل درس خوندن ( چیزی که با هدفتون سازگاره) رو هر روز تا مدت زمان مشخصی انجام بدین . فقط روی یک برنامه تمرکز کنید.تا دچار پراکندگی نشین.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...