افسردگی و گوشه گیری

712 بازدید
سوال شده شهریور 27, 1396 در ارتباط توسط آرمین
اسمم   آرمین در یک خانواده متوسط رو به بالا به دنیا اومدم . پدرم فرش فروش هست و مادر خانه دار.در زمانی که به دنیا اومدم عمو های بنده در کنار ما زندگی می کردن و همیشه به من توجه زیاد بود و خواسته های من براورده میشد.در دوران کودکی همیشه با دوستان در محله فوتبال بازی می کردم و ادم تنهایی نبودم. در دوران نوجوانی به موسیقی علاقه داشتم و پیانو کار می کردم ولی پدرم به دلیل اینکه تحصیل برایش مهم بود ادامه ندادم و الان سال هاس که به ساز دست نمی زنم.موضوع از زمان جوانی شروع شد که همیشه انسان هایی که چند مهارت داشتند برایم الگو شدن و همیشه علاقه داشتم من هم اینجوری شخصی بشم.از نظر ظاهری چهره و تیپ خوبی دارم و همیشه این مساله توسط دیگران بهم ابراز میشه که چهره خوبی داری.موضوع از جایی شروع میشه که برای خودم اهداف می نوشتم(بدن زیبا-پیانیست-مدرک عالی-زبان مسلط) و شاید بگم هزاران کاغذ دارم که به این صورت نوشته شده.از سن 24 سالگی به بعد زمانی که شرایط مالی پدرم افت پیدا کرد و ماشین رو تغییر دادیم و یک پرشیا خریدیم کم کم از دوستانم فاصله گرفتم و برای خودم تعیین کردم که اول این اهداف باید انجام بشه و الویت شد ولی هر سری بعد مدتی خسته میشم و به تنبلی رو میارم.من همیشه با اشخاص بزرگتر از خودم دوست میشم و وارد رابطه میشم.

حدود 2 ماه پیش در یک گروه با خانمی اشنا شدم که بهش علاقمند شدم . در مورد خودش گفت که شوهر داره ولی طلاق عاطفی کردن و با هم فقط زیر یک سقفن.این خانم به من بسیارعلاقه مند شد و همیشه دوست داشت در کنارم باشه. در گروهی که بودیم با پسر های زیادی حرف میزد و به قول خودش برادر های چند سالش بودن. کم کم به شرایطم انتقاد می کرد که چرا رفیق باز نیستم و همیشه تنهام. هر چی می گذشت از من ایراداش بیشتر می شد و من هم حساس تر.تا زمانیکه شروع به تعریف یکی از دوستان پسرش کرد و هر موقع حساس میشدم می گفت من تو رو انتخاب کردم.رفته رفته حساسیت بیشتر شد و من بسیار بهش گیر می دادم تا اینکه خسته شد و بهم گفت تو ادم حساسی هستی و من زندگیم با شوهرم بد هست و تو ارامش من رو میگیری ازش خواستم که برگرده و خوب میشم. ولی دقیقا در این زمان بیشتر حساس شدم و پشت سر هم پیگیر.

یکروز احساس کردم که با پسر قرار داره ولی بعد فهمیدم اشتباه کردم .ازش خداحافظی کردم تا واکنشش رو ببینم و وقتی گفت مراقب خودت باش یک ساعت بعد بهش زنگ زدم و هر چیز زشتی نثارش کردم.بعد این تلفن به من گفت که می خواستم بیام پیشت و باهات حرف بزنم ولی تو توهین کردی و همه چیرو خراب کردی.

بعد این قضایا التماس من شروع شد و نمی تونستم باور کنم . دوباره شروع به فحاشی کردم و اون بهم گفت تو حتی صبر نکردی دلتنگت بشم. الان که رابطم تموم شده همش میگم زن خوبی بود و چیکا کردم و چرا توهین کردم. لطفا من راهنمایی کنید دارم نابود میشم.اون زن کسی بود که وقتی پیشنهاد دادم باورش نمیشد که دوسش دارم و میگفت این همه دختر مجرد و زیبا.حالا اون بهم میگه دیگه پیام نده تو یه روح منفی داری و درست تصمیم گرفتم. لطفا کمکم کنید همه چیم باختم. در ضمن این رو بگم که در دوستی قبل این هم همین کارو کردم و توهین و اون زن هم گفت تو عصبی هستی و بد دهن. الان تنها شدم و هیچ دوستی ندارم هر کسی من رو از بیرون میبینه فکر می کنه به خاطر ظاهرم دورم شلوغه ولی  خودم انگار زندانی کردم. لطفا من رو راهنمایی کنید
دارای دیدگاه شهریور 28, 1396 توسط بی نام
خودت رو مشغول کارکن این زید میدها آب ونون نمیشه

3 پاسخ

پاسخ داده شده شهریور 30, 1396 توسط روانشناس
سلام

به نظر نمیرسه انتخاب شما این خانم بوده باشه، شما ارام ارام اسیر ایشان شدید.
معلومه وقتی با کسی که یک جای کارش می لنگد دوستی کنیم نمیتونیم در دوستی از همه ی پتانسیلمان استفاده کنیم.
استفاده از پرخاشگری  در چنین روابطی دور از انتظار نیست.
اگر کفه ی ترازو در دوستی یکسان باشه، شما خود واقعیتون خواهید بود.
خود واقعی کسی که یک زمانی ساز میزده یک ادم خشن و بداخلاق نیست.
با دوتا تجربه دوستی، کلیت خودتان را زیر سوال نبرید.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه مهر 17, 1396 توسط بی نام
خانم دکتر من روابط بسیار زیادی داشتم میدونم اون رابطه اشتباه بود ولی یه جورایی خودم را تنها کردم و همین باعث شد که سریع وابسته بشم. مسااله اصلیم اینه با اینکه اصلا ادم بد دهنی نیستم زمانی که عصبانی میشم هر حرفی از دهنم در میاد و انگار تبدیل به شحص دیگه میشم و مساله دیگه زندگی رو سخت کردم همش به این فکر میکنم که باید یه مرد همه چی روبلد باشه از هنر تا اقتصاد شاید باورتون نشه خودم رو تنها کردم از دوستانم تا به من ایده ال برسم و بعد ارتباط با دوستان. ازنظر ارتباط برقرار کردن هم با دو جنس بسیار راحتم و اعتماد به نفس خوبی دارم که اونم دلیلش ظاهرمه تلاشی نکردم
پاسخ داده شده مهر 20, 1396 توسط روانشناس
سلام مجدد بر شما

در عصبانیت رفتارها ی ما از قسمت های عالی مغز نشات نمیگیرد و از همان قسمتی نشات میگیرد  که با حیوانات برابر هستیم.
بنابراین از خودتان انتظار نداشته باشید که عصبانی شوید ولی شیک رفتار کنید!
فقط لازمست تا ته عصبانیت نروید و زودتر از فرد مورد نظر فاصله بگیرید.
برای عصبانی نشدن هم ابتدا باید ریشه عصبانیتتان مشخص شود.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
دارای دیدگاه آبان 18, 1396 توسط نسیم0024
سلام...بنطرم علت عصبانیتتون اینه ک ب هدافتون نرسیدید...همون چیزاییی ک مینویشتید...و اینکه اونا هنوز براتون مهم هستن بخاطرهمین مهم بودن عصبی میشید...واینکه ی خانممتاهل برای دوستی با شما مناسب نیس...این خیلی خوبه ک ظاهر خوبیدارید قدرشو بدونید...مراقب روابط عاطفیتون باشید ..باکسی صمیمی باشید ک واقعا در کنارش احساس خوبی نسبت ب خودتون داشته باشید...ی خانمی ک توزندگیش شکست خورده هزار جور مشکل داره برای شمامخربه...و اینکه هر آدمی ارزش دارهاینکه ایشون برمیگرده بشمامیگه من تصمیم درستی گرفتم و شما عصبی و بددهن هستید برگزفتهاز احساسشونهونباید باور کنید..کتاب آیین زندگی نویسنده دیلکارنگی رو بهتون معرفی میکنم...
دارای دیدگاه آبان 25, 1396 توسط بی نام
ممنونم تشکر می کنم. سوال دوم هم اگه میشه جواب بدید در مورد کمال گرایی و افراط. کارم شده هر چند وقت یکبار برنامه و اهداف نوشتن بعد برنامه روزانه رو می نویسم بعد مدتی هم ول می کنم درست مثل کتاب خوندنم که همرو نصفه می خونم . واقعا ازارم میده و از خودم بدم میاد که به اون اهداف نمی رسم
پاسخ داده شده آبان 25, 1396 توسط روانشناس
سلام
خوب این تشخیص شماست که مشکل کمال گرایی است  و شاید چیز دیگری باشد.
اما اگر تصورتان اینست که مشکل کمال گرایی هست میتوانید کتاب غلبه بر کمال گرایی، انتشارات ارجمند را تهیه بفرمایید و تمریناتش را انجام بدهید که بسیار کاربردی است.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...