برخورد با خانواده همسر و همسر

357 بازدید
سوال شده شهریور 7, 1396 در ازدواج و طلاق توسط Zhr
حقیقتش من در سال خرداد 92 ابراز  علاقه مندی کردم ایشون پسر دخترخالم میشن و متولد 67 هستن و دیپلمه و اهل اراک  و تقریبا  یکسال دوست بودیم و یکسال هم خانواده گفتن رفت وامد ادامه بدید تا به اخلاق هم اشنا شید  تو سال دوم
من یکبار کاملا رابطه رو قطع کردم و  پشیمون شدم   ولی از طرف ایشون باز رابطمون شروع شد
تا  مهر 94 که باهم  نامزدکردیم و بنده از اول گفتم کار تهران جورشه برات تهران زندگی میکنیم نشد همون اراک و از کار اراکشونم اصلا راضی نبودن
از همون اول من گفتم ما مهریه میگم 114 تا شما بگید باشه 200 تا این رو اولش که نگفتن
بعد قرار شد بر مراسم عقد که گفتن سال پدر بزرگمون نشده مراسم بی سروصدا باشه که بعد بستگان نزدیک فوت کرد عقب افتاد شد برای عید 95 عقد محضری و فقط فقط خانوادها
حتی بعد از عقد ی مهمونی کوچیکم نگرفتن من رو به فامیلشون معرفی کنن
من رو برای عید دیدنی بردن منزل بستگانشون و من انقد خجالت زده میشدم
و من اصلا حرفی به خانوادم و خودشون نزدم چون خواهرم قبلا جدا شدن  دلم نمیخواد خانواده غصه بخورن
هدیه در صورتی که خودشون میگرفتن طلا کوچیک یا سکه اگر خانوادشون میخواستن بگیرن ی چیز بی ارزش
خانواده من  و من رو هدیه حساسیم چون خودمون میگم هدیه ارزشی که واسه طرف قائلیم مثلا تولد قبل ازدواجمون من و خانوادم براش ی ساعت  مچی خوب گرفتیم که حتی  بازم بنظر ما احترام نذاشت و رفت عوض کرد
برج 9 سال پیش اقواممون فوت کرد و طی اصرار مکرر والده برای حضور ایشون کلا تو مراسما سر مرخصی  از شرکت اومدن بیرون
و اومدن تهران منزل مادرم بدنبال کار  که همیشه توی دعوا میگه خودم بخاطر تو اواره کردم
 مدتی تو نمایشگاه ماشین کار کردن تا اردیبهشت که مشغول بکار در شرکت شدن
طی این دوره پنج ماه من از دوستانم هم پول قرض کردم که بتونن قسطاشون پرداخت کنن که هنوز اون بدهی هام ندادن
که البته اقساط برجی 1400 که فقط 500 تومن از این قسط ها وامش موجوده  که وام  20 تومنی ازداوجمون بقیشو ایشون و خانواده خرج کردن و این 20 تومنم ماشین خریدن و هیچ پس انداز و اندوخته ای ندارن و نه ماه تمام منزل مادر بنده هستیم و هیچ خرجی از جانب ما داده نمیشه حتی عید هم خواهرم ما رو به مسافرت برد
ایشون خیلی خیلی متوقع هستند مثل خانوادشون بجا معذب بودن و ممنون بودن از خانواده بنده کوچکترین حرفی بهشون برمیخوره و جمع اشفته میکنه طوری که همه میفهمنن از اخم وترشون

خانوادشون هم اصلا حرفی به ایشون نمیزنن و  کلا اهل حرف نیستن
و کلا توجهشون به دخترشونه و قسط  یکی از وام هارو که مرداخت میکنن منتشو سر بنده و خانوادم میذارن در صورتی که این قسطها وامشون نیست فقط قسطشون مونده
 الانم من جهیزیم امادس در حد توان خانوادم
منتظریم که ایشون و خانوادش خونه بگیرن که بنده از اول شرط کردم عروسی نمیخوام بجاش برام خونه بخرید
اما ایشون میگن  برو دنبال وام مامانتم ضامن جور کنه دبریم یجا اجاره کنیم
حقوق ما مجموعا دوتامون 2300  که 1400 قسط داریم و اقساط وام جدید  هم بخایم بدیم  هیچ هزینه نمیمونه که بخایم حتی کرایه خونه بدیم خرج و مخارج  همه اینها بماند
این ماه تولد بنده بود ایشون هیچ هدیه ای برا بنده حتی یک گل نخریدند خانوادشونم تماس نگرفتن تبریک بگن  فقط پول واریز کردن برای شوهرم بعنوان کادو
شوهرم که میگم بهش بازم طرف مادرش میگیره
پس انداز شوهرم خودش میگفت که خرج کردن اینا پولامو و...... اما مادرش قسم میخورد در عدم حضورشون که نمیدونم پولاشو چکار کرده  بما که یقرونم نداده

الان من مشکلم اخلاق و رفتار خودشون و خانوادشون که درسته اراکن ولی واقعا اذیت میکنن با رفتارشون
و خودشون خانوادگی تو همچی برتر میبینن
من همجوره از خودم میزنم که زندگیمون جلو بره بدهی هامون بدیم  اما اصلا درک نمیکنن نه اراشگاه میرم نه خرید میکنم  هیچی

و دومین مشکلم اینه که اصلا بفکر نیستن
 که مادر بنده تنهایی داره جور زندگی مارو نه ماه میکشه کافیه
پول جور کنن وامی بگیرن خونه ای بفروشن کمک پسری که تا داشته کمکشون کرده    بکنن بریم سر زندگیمون ی واحد 40 متری بجا عروسی  وخرید عروسی و سرویس طلا  برام بخرن  حقمه ازش گذشتم بجاش خونه میخوام
اما همسر بنده طرف خانوادشه و فراموش کرده قول و قرارمونو
و خانوادشونم فقط توجهشون دخترشون که چهارساله ازدواج کرده و بخاطر شغل شوهرش که شبا نیست همیشه خونه مادرشه  و اون پسرشون که تازه ترک کرده و تهران تو ی کارگاه مشغول بکار و تو پاسیون زندگی میکنه به هرکدوم از این بچها کم کم 20 30 میلیون خرج کردن براشون
اما برای همسر من میگن نداریم

 تورو خدا کمکم کنید
دلشوخی برام نمونده روزی هزاربار میگم کاش ازدواج نکرده بودم

وا همسرم از لحاظ عاطفی اصلا  هیچ برخوردی نمیکنن خیلی سرد و بی عاطفن
نه توجهی هیچی چیزی
 همه  ی چهارتا کلام عاشقونه
ی حرکت عاشقونه
فقط بعد از کار بازی با گوشی شام بازی و خواب
مگه میلش باشه و کاری برای خانوادم انجام بده
 کمکم کنید چه کنم با این اخلاق همسر و خانوادش ؟؟

1 پاسخ

پاسخ داده شده شهریور 24, 1396 توسط روانشناس
سلام
مشخص نیست که چرا یکبار فاصله گرفتید، اما حتما مشکلاتی بوده که این کار را کردید.اما احتمالا بدون حل مشکلات مجدد رفتید جلو.
همیشه گفته می شود الان فرد را ببینید، بعد انتخاب کنید و تلاش نکنید تغییر ایجاد کنید.
شما از شغلش، کار در اراک راضی نبودید به امید تغییر رفتید جلو!
پس منت گذاشتن ایشان در این شرایط کار دور از انتظاری متاسفانه نیست.
موضوع بعدی هدیه است.
کاربر عزیز یادتون باشه در زندگی قرار نیست هرطوری که شما رفتار می کنید دیگری هم رفتار کند.
ساعت خوب میگیرید و انتظار هدیه خوب دارید؟
اینکه دیگر اسمش ارزش گذاشتن نیست! معامله است.
از نظر او همینکه یادش باشد و هدیه ای کوچک بدهد یعنی ارزش نهادن.
اگر دیگر برایتان حتی یک شاخه گل هم نگرفته بدین سبب است که او نیز دل خوشی ندارد. با خود میگوید هربار گرفتم چه شد؟
غر زد!
من با شما رک و صادقم تا بتوانید برای زندگی تان تصمیم درست بگیرید.
اگر عقد هستید اگر سربار مادر شدید مقصر کیست؟
وقتی به دنبال تغییر و پیشرفت هستید، سختی و تاوانی هم دارد.
فقط او مقصر نیست.
میتوانید برگردید اراک سربار کسی نباشید.
نه اینکه حالا از بالا به پایین به ماجرا نگاه کنید.
خانه 40 متری چند میلیون می شود؟
عروسی و سرویس طلا چقدر؟
متری 3تومان در یک جای بسیاااار معمولی و تقریبا پایین شهر تهران که تازه اگر  بتوانید روی سند وام بگیرید زیرا نوساز نخواهد بود می شود 120 تومان!
یک عروسی ساده و طلا می شود40 تومان
حال به نظرتان چه کسی منت سر دیگری می گذارد؟
از نقش فریب خورده هرچه زودتر خارج شوید و زندگی را با شهامت و قدرت بسازید.
قطعا همسرتان نیز برخوردهای نادرست داشته و دارد، که اگر خودشان مشاوره داشته باشند به او نیز گفته خواهد شد اما الان روی سخن شما هستید.

مـریم غفـار
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
مشاوره تلفنی : شماره هوشمند 9099071000 را بدون پیش شماره گرفته و سپس کد 80195 را وارد نمایید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...