روابط سطحی با جنس مخالف

2,836 بازدید
سوال شده تیر 27, 1396 در ارتباط توسط ناشناس
سلام.

پسری هستم ۲۰ ساله. دانشجو هستم رشته‌ی پزشکی

تقریبا دو ماهه از خانواده‌م حرف میشنوم که چرا من رابطه‌م با جنس مخالف قویه !

در حالی که رابطه‌م اصلا قوی نیست و فقط سطحیه !

من از نوع بسیار اجتماعی هستم و دوست دارم به همه‌ی دوستام کمک کنم ! فرق بزرگی از لحاظ تعامل بین دختر و پسر نمیذارم

یکی از انتقادات مادرم این بود که وقتی فهمید یکی از همکلاسیام اومده از من (که نماینده کلاس‌م) خواسته بهش کمک کنم و وبا استاد درس حرف بزنم تا پاس شه, خیلی ناراحت شد و شروع کرد ب گفتن حرف‌هایی مثل این روابط نامشروع‌‌ه و تو حق نداری از این روابط داشته باشی  !

من در یکی از بازی‌های آنلاین در کلنی عضوم تقریبا ۸ ماهه ک اونجام .. لیدر کلن ک خانم متاهل ۴۰ ساله هست.. ک دخترش هم در همان کلن هست (غیر از ما ۳نفر.. تیممون تقریبا ۴۰ عضو دیگه‌ی داره) پسرش هم تو همون کلنه و دوستمه .. اومد پی وی گفت محمد من سنم بالاست اتک بلد نیستم .. این جیمیل اینم پسوورد تو برو اتک رو بزن

من هم اتک رو دادم ! بعد برگشت تشکر کرد وگفت من فشار خونم رفته بالا .. منم با شوخی گفتم  آره دیگه سنتون ک بالاس فشار خون بالا هم نورمال میشه ! ایشون هم عکسشون رو فرستادن وگفتن آره دگ از علائم پیریه ! بعد دیدم جدی شده گفتم فشار خون بالا ممکنه علتش غذای پر نمک باشه یا استرس ! گفت منم که زندگیم پر استرسه شوهرم معتاده و هزار بدبختی.. منم گفتم به فکر خودتون نیستید حداقل بفکر رویا (دخترش) باشید که از شما انتظار داره قوی باشید وتحمل کنید

این‌ مسایل رو که تعریف کردم بسیار مورد انتقاد قرار گرفتم که چرا رفتی با یک زن متاهل حرف زدی !؟ گفتم مگه من با اون خانم معاشقه کردم که اینطوری با من برخورد میکنید ؟ فقط از من خواست اتک بزنم براش !  منم موافقت کردم ! رابطمون فقط در حد یک بازی بود.

دوتا مثال زدم تا توضیح بدم مشکل من با اطرافیانم چیه ! اونقدر مورد انتقاد قرار گرفتم که واقعا ب خودم شک کردم ! گفتم ممکنه کاری ک من میکنم اشتباه باشه ! ( با این‌که من فقط بلدم در روابط سطحی حد خودم رو بدونم و درک میکنم که هر رابطه‌ای منجر به معاشقه نمیشه)

دوست‌دخترم خیلی راجع به این مسئله حساس شده ! من با یکی از همکلاسی‌هام که دختره دو ساله دوستم و همیشه گفتم ک این مثل خواهر منه و نمیتونم بهش یک جور دیگه‌ی نگاه کنم (همکلاسیم با خانوادم اشنایی کامل دارن باهم ) اما ب هیچ وجه قانع نشد ! هر بار میگه که باشه کنار اومدم و دیگه مهم نیست اما کافیه اون همکلاسیم زنگ بزنه .. چنان بهم میریزه که من باید تا چند روز بشینم حرف بزنم قانعش کنم که رابطه‌ی هست که خالی از معاشقه باشه ! رابطه‌ی که فقط حاوی دوستی باشه ! گفتم همونطور ک راجع ب فلانی میگی مثل داداشمه.. این دختره هم دقیقا مثل ابجیمه !

همینطور که ما از جنس خودمون دوست (رفیق) داریم .. از جنس مخالف هم میتونیم داشته باشیم اونم فقط در حد دوستی

چند وقته من و دوست‌دخترم سر این موضوع اونقدر بحث میکنیم که من کلافه شدم! دیشب هم گفتم تا ۱۰ روز اصلا راجع به این موضوع بحث نمیکنیم صبر میکنیم ترمم تموم شه بعد میریم به یک سایکولوژیست مراجعه میکنیم که بفهمیم مشکل کجاست
دارای دیدگاه مرداد 1, 1396 توسط Basic
**************************


جوان عزیز و با اراده ، خوشبختانه موضوع مطرح شده شما ، یک اختلاف نظر ساده است + کلمات و جمله های استفاده شده دو نسل ( والدینتان)  که در ظاهر با هم تضاد دارند اما در باطن کلمات حرف و خواسته هر دویتان یکی است ، خوشبختی شما .

فقط شما جوان عزیز به دلیل جوانی کمی دچار سوءتفاهم شده اید که فرمودید
« از خانوادم حذف می شنوم ».


دکتر جوان عزیز ، از طرف کل سایت خدمتتان عرض می کنیم ، ٱمیدواریم بهترین تشخیص ها را با بهترین تجویز ها را در آینده ، نچندان دور انجام بدهید و حس خوبی که از درمان مرجعه کننده تان دریافت می کنید را  تجربه کنید ..


اما پیشنهاد می کنیم ، کمی و بعضی از دیدگاه ها یتان را نسبت به اطراف و والدین اصلاح کنید که هم رضایت بیشتر و هم موفقیت بیشتر نصیب شما جوانان عزیزمان شود .


اگر مایل بودید ، اطلاع دهید تا موضوع هایی که عرض کردیم باید کمی اصلاح کنید را بیشتر توضیح دهیم ..


با آرزوی موفقیت در انتخاب برای تمامی  جوانان عزیز ..


**************************
دارای دیدگاه مرداد 27, 1396 توسط بی نام
سلام.
ممنون میشم من رو با بیشتر توضیح دادن راهنمایی کنید؛
دارای دیدگاه مهر 19, 1396 توسط Basic
جوان گرانقدر اگر هنوز مشکل تان حل نشده ، اطلاع دهید تا به ادامه مطلب بپردازیم.

1 پاسخ

پاسخ داده شده تیر 29, 1396 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،یک سوال از شما به عنوان پزشک داشتم،کودکی را می شناسم که دچار تب شده البته تب او شدید نیست و میشه گفت سطحی است،بدنش دونه های قرمز زده و مدام سرفه می کنه ،چون تبش زیادبالا نیست  دیگه دکتر نبردن چون میگن تب فقط علامت خطر هست ،نظر شما چیه?
احتمالا با توجه به توصیفات بنده،شما پزشک محترم حتما توصیه می کنید که به پزشک مراجعه کنه و تشخیصی را در ذهن خود متصور شده اید.چون ملاک و معیار شما تنها تب نیست و علائم دیگه در کنار تب براتون زنگ خطری بوده،
دقیقا در نوع روابطی که شما فرمودید ،همینطور است که مادرتان نگران شده.مثلا در مورد دوم که فرمودید ،از دید شما ممکن است خطری نباشد چون ملاک شما شاید مثلا رابطه قوی چیز دیگری یا معاشقه باشد، اما بعضی از علائم این رابطه برای مادر شما ،یا فرد دیگری ممکن است علائم هشدار دهنده داشته باشد که در آینده شما را دچار دردسر کند.
اگر به بسیاری از روابط و دوستی ها نگاه کنید شاید شروع رابطه از همین چیزهای خیلی سطحی شروع شود که کم کم احساسات ف،د را درگیر می کند و وقتی به خود می آیند که راه گریزی نیست،شاید شما بطور منطقی حد و حدود خود را بدانید ،برای خود حریم قائل باشید ،اما طرف مقابل شما ممکن است نداند و کم کم جایی احساس بر منطق شما غلبه کند.
اگر مایلید به جنس مخالف هم کمک کنید بسیار خب،اما فاصله خود را حفظ کنید همینطور که خود را از احساسات دور نگه می دارید ،اجازه ندهید آنها هم از لحاظ احساسی به شما نزدیک شوند.اینگونه کمتر دچار دردسر می شوید.
شاد و سلامت باشید.
NghpsyBot@

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...