بهانه گیری بیش ازحد کودک 2 ساله ام

38,883 بازدید
سوال شده تیر 27, 1396 در کودک و نوجوان توسط مامان باران
سلام من یک دختر2 ساله دارم که دوماهی هست که بیش ازحد بهانه میگیره،وخودشم نمیدونه چی میخواد،ازخواب بیدارمیشه وشروع میکنه به جیغ کشیدن ونمیگه چی شده یاچی میخواد،فقط میگه این نه،اون نه،مثلا ميگم بیابغل مامان،جیغ میزنه که مامان نه،اشاره میکنه بروعقب،میرم عقب جیغ میزنه نه بیاجلو،میگه آب میخام،آب میارم جیغ میزنه آب نه،آبومیبرمش،جیغ میزنه نبرش،اصلا نمیدونم چیکارکنم وقتی اینجوری میکنه وتا سه ساعتم اگه بذاریش گریه مداوم میکنه تاخسته بشه وازنفس بیفته بعدآروم میشه یاخوابش میبره،یوقتایی هم شروع میکنه به خودشوزدن وموهای خودشوکشیدن که خیلی هم فشارمیاره به موهاش،جوری که من میترسم وبزور درشون میارم،یوقتایی اصلا میگه خونه نریم ووقتی میاریمش فقط گریه میکنه تاازحال بره،نصفه شب بیدارمیشه و گریه میکنه که بریم ماشین ونمیذاره حتی دست بزنیم بهش،حس تملکش هم خیلی بالاس وکلامیخواد همه حتی غریبه هاحرف یاکاری که اون میخوادروانجام بدن،درضمن مایکماهی هست که توی شهری زندگی میکنیم که غریبیم وفامیل پیشمون نیستن،بیشتر توی خونس،غذاش هم خیییلی کمه وخوابش ریخته بهم،کم خونی هم داره ولی رشدش بدنیست،هروقت آرومه بیش ازحدمهربون وباهوشه ولی وقتی گریه میکنه هیچ رقم آروم نمیشه،داخل خونه هم نسبتا جو آرومه و بگومگوی خاصی اطرافش نیست،با پدرشم خیلی جوره ولی حتی اونم کلافه میشه ازگریه های زیادش ونمیتونه آرومش کنه،درضمن خواهروبردارم نداره وتک فرزنده،وقتی یک سالش بود هم یکی دوبارضربه محکم به سرش خورده ولی علایم خاصی نداشته،بعضی وقتامیترسم که نکنه اثرات اوناس و واقعامشکلی داره،ممنون ميشم راهنماییم کنین چون واقعا زندگیمون توشهرغریب مختل شده
دارای دیدگاه تیر 30, 1396 توسط Basic
**************************

صد هزار مرتبه شکر که علایم خاصی بعد از ضربه خوردن نداشته ، اما برای رفع شک شما و تایید سلامتی فیزیکی به یک پزشک تایید شده مراجعه کنید ، تا همه شک ها در مورد ضربه از بین برود .


**************************

اما در مورد بحث روان فرزند تان


به دو بحث مهم اشاره کردین :

۱ : گریه کردن.
۲ : درخاست های بدون ثبات.

 
نکته : نه تنها کودک شما ، بلکه تمامی کودکان بسیار بسیار :
«« باهوش »
 « درک اطراف »
بسیار دقیقی دارند !!

یکی از دلایل اش خالی بودن ذهن از مطالب آزار دهنده و غیره ..است ، و مغز توانایی بیشتری از خود می تواند نشان دهد ..و دلایل دیگر...


نکته ای برای شما :  می دانیم که سخت است !! ( کنترل ذهن در شرایطی که دستپاچه می شوید ) !
اما باید ، باید بیشتر تلاش کنید که حواس ارادی  و‌تمرکز خود را حفظ کنید که واکنشتان از روی «««« آگاهی »»»» باشد !!!!

نه از روی «««« نگرانی »»»»!!!



توجه کنید لطفا  واکنش از نگرانی  
«« عادت ها »» اشتباهی در کودک دلبندتان به وجود می آورد !!


یاد آوری می کنیم آنها هوش آزاد و بسیار فعالی دارند !!!!!!

پس مواظب «« واکنش های خود باشید »»

واکنش های شما برایش «« ملاک و معیار »» بسیار مهمی است و برای رسیدن به خواسته هایش استفاده می کند !!!!


تا این جا اگر سوالی هست یادداشت کنید تا بپرسید .


پس گفته شد :

۱ : باهوش و درک اطراف بسیار قوی .

۲ : اشاره به یکی از دلایل این قدرت درک و هوش.

۳ :اصلی ترین  دلیل به وجود آمدن
«« عادت های ناپسند »» در کودکان .


 ۴ : راه حل جلو گیری یا کم کردن این نوع عادت ها «« حفظ تمرکز »» که هر چقدر هم سخت باشد والدین باید هر قدر که می توانند در این باب تلاش کنند .


**************************

حالا بعد از کسب کردن تمرکز بیشتر  و حواس جمع تر چه اتفاقی باید بیفتد !

باید به نوع ««« اعتراض »»»  که والدین آن را گریه کردن می نامند توجه کنید.


نکته : لطفا والدین عزیز «« گریه کردن »» را جدا و «« اعتراض کردن »» را جدا در فرزندتان دسته بندی کنید  .


« گریه کردن »  از ناراحتی است ، آزرده شدن است مانند گرسنگی و غیره...

اما«  اعتراض کردن » به چیزی که برایش مهیا نیست و می خواهد آن را کسب کند گفته کی شود.
 اصلا اساس اش  چیز دیگر است ، خواسته هایش را دارد بیان می کند ، دارد با محیط ارتباط عمومی برقرار می کند !!!!



شاید به ظاهر طرز ابراز هر دو شبیه هم باشد اما خیر ، شبیه نیست ، اگر کمی همان حفظ تمرکز و حواس ارادی تان را جمع کنید به راحتی تشخیص خواهید داد .


بله ارتباط عمومی و یادگیری که چطور به خواسته هایش برسد  دارد در او شکل می گیرد ، پس خیلی مهم است که چه
 «« واکنش یا ری اکشنی »» از خود نشان می دهید ، او توجه زیادی می کند به واکنش های شما دارد و‌ ارزیابی احساسی  انجام می دهد که مثلا پدرش احساساتی تر است یا مادرش !!


و بعد نسبت به آن ارزیابی ، خواسته هایش را زمانی که بزرگتر شد به هر شخص طبق ارزیابی اش رجوع می کند..



لطفا ، لطفا آگاهی بیشتری از فرزندتان کسب کنید ، تا واکنشی مناسب نشان دهید.

 

اگر مایل بودید اطلاع دهید تا مطالب را ادامه دهیم ..


**************************
دارای دیدگاه تیر 30, 1397 توسط بی نام
لطفا ادامه بدید چون پسر من هم همینجوره
دارای دیدگاه مرداد 8, 1397 توسط بهار
پسر برادر من هم همینجوره. احتمال و شک پدر مادرش به اینه که از گرسنگیه چون زمانهایی اینجوری هستش که روزش غذا نخورده و گرسنس و اون زمان که از خوابربیدار میشه هم حاضر به خوردن هیچی نیست
دارای دیدگاه مرداد 24, 1397 توسط بی نام
می شه لطفا بیشتر راهنمایی کنید پسر من دقیقا همین طور هست.البته گاهی این کارا از سرش می افته و فکر می کنم ترک کرده اما بعد می بینم با شیوه جدیدی دوباره شروع کرده.مثلا قبلا از خواب پا می شد اینکارو می کرد یا مثلا خواب بود بغلش می کردیم بد خواب می شد شروع می کرد.یه مدت گریشو ترک کرد اما الان بهانه ایی پیدا می کنه و شروع می کنه به این کارهایی که دوستمون اشاره کردن مثلا چرا سفره پهن کردین یا چرا کارتون تموم شد و شروع می کنه یه ساعت گریه و تا خودش نخواد تمومش نمی کنه
دارای دیدگاه مرداد 24, 1397 توسط بی نام
دختر من هم دقيقا همین مشخصات رو داره لطفا در باره و نحوه عکس العمل والدين توضيح بدین
دارای دیدگاه شهریور 12, 1397 توسط اسنا
دخترمنم خیلی اذیت میکنه همین جورییه منم دیگه خیلی وقتا کنترلمو از دست میدم و میزنمش اما بعد پشیمون میشم میشینم گریه میکنم که چرا زدمش منم روانی کرده با بهونه گیری هاش چیکار کنم؟
دارای دیدگاه شهریور 27, 1397 توسط مامان سپهر
پسر من هم الان دو سال و دو ماهه هست
از همون روز اول که به دنیا اومد خیلی به من وابسته بود
طوری که توی بیمارستان تو تخت خودش نمیخوابید اما کنار من آروم میشدو خوابش میبرد.
از همون روزای اول نق نقو بود و هر بار به یه روش جدید میبایست بخوابونمش.
الان هم که از شیر گرفتمش وابستگیش یه کم کم شده اما بیشتر روزا بهانه میگیره.به قول اون خانم مثلا میگه آب.براش آب میارم بعد میگه آب نه.یا هر چیزی میخواد من باید بهش بدم.مثلا اگه اسباب بازی دست برادرش باشه اونو بخواد من باید از داداشش بگیرم بدم به خودش از دست برادرش یاهر کس دیگه ای نمیگیره.
چند وقت پیش عروسی بودیم کلافم کرد ازبس که گریه میکرد بغل هیچکس هم نمیرفت.همه فامیل میگفتن ببرش پیش روانشناس.
دارای دیدگاه شهریور 27, 1397 توسط بی نام
درسته دقیقا منم روانی شدم بخدا میخام خودمو بکشم از دستش ساعت سه نصف شب پا میشه تا صبح گریه میکنی هرکاری میکنم هرچی میدم بهش ساکت نمیشه
دارای دیدگاه اسفند 16, 1397 توسط کمیل
پسر من هم اینطوره خاهش میکنم راهنمایی کنید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...