مشاوره قبل ازدواج

247 بازدید
سوال شده تیر 10, 1396 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
سلام
من دختری ۲۸ساله هستم لیسانس اقتصاد هستم من با دوتا خواهرم ومادرم زندگی میکنیم و پدرم جدا شدن
من با پسری ۲۹ساله اشنا شدم که دیپلم دارن ایشون ازمن خواستگاری کردن و خانواده ها درجریان قرار گرفتن و برای اولین بار باهم قرار ملاقات گذاشتن. از طرف من مادرم و از طرف ایشون مادرو خواهرو شوهرشون اومدن متاسفانه در صحبت ها دچار مشکل شدن وهردوخانواده دچار دلخوری شدن چون مادر من خیلی در ازدواج سختگیر هستن و شرایط سخت میزارن و اینکه ب مسایل مالی اهمیت میدن
ضمنا ما در شهرهای مختلفی زندگی میکنیم ولی نزدیک
منو ایشون بهم علاقه داریم و میخوایم که خانواده هامونو راضی کنیم
خانواده ها این ازدواجو رد کردن ولی دلیل خوبی برای این رد کردن نیست فقط سر لجبازی خانواده هاس
من ازتون کمک میخوام راهنماییمون کنین که چیکار کنیم بتونیم خانواده هارو راضی کنیم دوباره با هم ملاقات کنن والبته چجوری صحبت کنن که سوتفاهم پیش نیاد ودلخوری بوجود نیاد
ممنون میشم کمکم کنین
دارای دیدگاه تیر 11, 1396 توسط Basic
**************************

حتما به هم علاقه دارید و شکی هم نیست .

اما بجز علاقه و شیفتگی واقعی ، چه چیز سارنده ای مابین شما دو نفر است ؟
 
اما در زندگی مشکلات  و. موضلات  عجیب غریبی رخ می دهد که این. علاقه  را به چالش می کشد و معمولا  نیز  موفق  می شود که علاقه را شکست دهد .

اشتباه برداشت نکنید. قصد. ترساندن و فاز منفی بودن نیست .

این  که شما زوج های جوان. بهترین انتخاب های زندگی را انجام دهید آرزوی قلبی همه ی خانواده هاست  و  تمام مشاوران کارشان برای این مبناست است ، راهنمایی برای ایجاد خوشبختی بیشتر در خانواده ها.

اما مشاوران  نه می توانند  «« مثبت اندیش »» باشند. و نه «« فازمان منفی است »»  فقط « واقعیت های پیش آمده. و علم تناسب و مناسب »  ملاک و معیار قرار می گیرد.

وگر نه جز خوش بختی شما دو نفر برای خانوادهایتان چه چیزی مهم تر است !

پس از توضیحات برداشت بد و جبهه گیری نکنید !

نمی گوییم که شما مناسب هم نیستید خیر ، فقط توضیحات کلی را در خدمت شما جوانان می گذاریم .

**************************

فرمودید خانواده ها سخت گیراند !؟

سخت گیر نیستند ، روز های سختی را دیده اند و حواسشان جمع شده و از آینده شما می ترسند همین !
آیا این سخت گیریست ؟


والدین نمی گویند که احساسات ارزشی ندارد خیر ، آنها نیز روزی دل باخته و عشق و شیفتگی را احساس کردند ، نکردند؟


پس می دانند در مورد چه سخن می گویید اما همان روز های سخت و همان چالش ها را دیده اند که می ترسند !


مشکلی نیست ، شما هم مانند یک زوج عاقل ، اگر واقعا هم را می خواهید ، هر کس اول با خانواده خود باید شروع به صحبت و «« جلب اعتماد از عواملی بجز علاقه »» که در بین شما زوج گرامی هست را به آنان انتقال دهید تا آنها هم مانند شما  ««« ایمان و اعتماد »»»  داشته باشند که خوش بخت می شوید و کم نخواهید آورد .


راه حل های دیگر به کار نمی آید ، یا کدورت می آورد یا جدایی یا امثال این نتایج.



پس مانند یک زوج عاقل ، خود را نبازید و قوی و با اراده و با اعتماد به نفس  پیش خانواده ها رفته و «« کم کم و آهسته آهسته »» با آنان در این باب صحبت کنید ، به قول شما جوانان سیرسش نشید و اسرار نکنید ، دلیل و مدرک و منطق را رو کنید.


ثابت کنید که تا آنجا که توانستید فکر همه جا را کرده اید نه فقط یک دلیل به هم علاقه داریم .

این دلیل زمانی که شما نیز پدر و مادر شدید برای شما نیز از سمت فرزندامتان قابل قبول و کافی نخواهد بود .


با ٱمید آگاهی و آمادگی بیشتر برای  تک تک جوانان تا زندگی استوار تری را بنا کنند .


**************************
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...