افسردگی پس از زایمان

730 بازدید
سوال شده تیر 3, 1396 در اختلالات روانی توسط زهره
دخترم الان ۶ ماهشه دوماهه که
سلام دخترم الان ۶ ماهشه دوماهه که به این حالت دچار شدم همش حالت بد بینی اضطراب ترس منفی بافی دارم همش احساس میکنم خدای نکرده میخام بمیرم ترس دارم از مرگ بسیار رعب و وحشت بدنمو گرفته میدونم که همش کار شیطونه ولی نمیتونم جلوی افکارمو بگیرم با اینکه پیش عزیزانم هستم اما نمیتونم از بودن کنارشون لذت ببرم این ترس لعنتی ارامش و ازم گرفته نمیدونم چیکار کنم اوایل افسردکیم خیلی گریه میکردم ینی بیخوردی گریم میگرفت اما الان اصلا گریم نمیاد گاهی وقتا از فکر زیاد به این چیزا تپش قلب میگیرم بدنم‌میلرزه حالم بد میشه جالب اینجاست که مثلا یه روز خوب خوبم ولی یه دفه ای حالم بد میشه یا روز بعدش کاملا بد حالم یه ساعتی خوبم یه ساعتی حالم بده تا فکر مرگ میاد تو سرم و اینکه از بچم و شوهرم و عزیزانم جدامیشم خدای نکرده حالم وحشتناک بد میشه تپش قلبم بیشتر میشه تورو خدا کمکم کنین و بایه جمله جوابم ندین باهام حرف بزنین واسم توضیح بدین چون من نمیفهمم چرا این مشکله واسم پیش اومده و اینکه نمیفهم ایا این حالتهای من افسردگیه پس از زایمان هست یا نیس واینکه این رفتار های من واسه همه زن ها پیش میاد ینی معمولیه یا نه فقط واسه من پیش اومده منتظر جوابتون هستم اها یه‌چیز دیگه گاهی کلا نا امید میشم از همه چی حتی استغفرالله از خدا ...
دارای دیدگاه تیر 4, 1396 توسط Basic
*********

دلیل خاصی دارد که حضوری پیش مشاور مراجعه نمی کنید ؟؟

هر چقدر هم اینجا طولانی توضیح دهیم جای مشاوره حضوری و پرسش و پاسخ ها را نمی گیرد.

اما ما تمام سعیمان را برای  متوجه ساختن علت اصلی و راه های بهبود بخشیدن را انجام خواهیم داد.


************

اول موضوع که باید به شما اطمینان داد ، این است که « اصلا و ابدا فکر نکنید مشکل تان بسیار منحصر به فرد است و حاد و فقط خودتان هستید که درگیر این موضوع شده!!

خیر یک اختلال « سطحی » اما چون در ذهنتان تغذیه اش کردید « وسیع » تر شده ..

اشتباه نکنید که،   فکر کنید مشکلتان عمیق است !!    خیر وسیع شده یا طویل شده عمق ندارد !!

تعجب نکنید اکثر مشکل ها و موضلات،   سطحی ولی وسیع شده اند ..

« عمق » فقط به مشکل و موضلات ریشه دار می شود نسبت داد..

فقط موضوعات « ریشه دار » دارای « عمق » هستند ، الباقی سطحی و وسیع هستند ...

البته وقتی می گوییم سطحی است منظورمان این نیست که تاثیر کمی دارد خیر !!

مقصود از روشن کردن نوع مشکل به روش حل کردنش بر می گردد!

یعنی نوع و روش اش کمی آسان تر اما ! کمی مدت زمان لازم است !!

اما ریشه ای بسیار بسیار سخت اما بسیار سریع حل می شود .


مثلا : استخری بزرگ را در نظر بگیرید که داخلش سر تا سر پر از برگ های خشک شده ریخته !!!
و شما مجبورید و وظیفه دارید تا کوچکترین خرده های برگ های خشک شده را تمیز کنید !!
واقعا این کار آسان است ، بسیار آسان فقط « حوصله » می خواهد و « ادامه » دادن کار ، که ابزار کار یا سبد است با تور ، حتی آن برگ های بزرگ را به آسانی می توانید با دست حالی و هدفون به گوش و بدون تمرکز خاصی جدا کنید !! درست است ؟؟

پس « آسان » است اما « صبر و حوصله و ادامه دادن » را لازم دارد .


*******************

تفاوت مشکل های سطحی و عمقی را فهمیدید .
این خیلی مهم است بسیار بسیار مهم که نوع مشکل تشخیص داده شود .

نمی گویم آسان می شود خیر ، در راه حل تاثیری ابدا ندارد ، اما از « سردرگمی و گیجی و سردرد و بریدن ...» جلو گیری می کند ، آیا تاثیر کمی است ؟

**************


اگر تا اینجا را قبول دارید و درک کردید و تاثیر داشته بر روی حس هایتان ، اطلاع دهید تا ادامه دهیم .



آرزوی سلامتی و شادابی برای تمامی والدین ...


*****************
دارای دیدگاه تیر 6, 1396 توسط زهره
سلام ممنون از توجهتون
من تو سایت های دیگه روانشناسی دیگه رفتم و مشکلم رو نوشتم
ولی همه یکی دو سطر بیشتر جواب ندادن و هیچکدوم مثل شما به مشکل من توجه نکردن و این جور جامع و کامل مشکلات من رو توضیح و تحلیل نکرده بودن
ممنون از شما
خیر من خارج از کشورم و اینجا روانشناس ایرانی نیس که برم پیشش
بله متوجه شدم و کاملا درک کردم و خداروشکر که مشکلم حاد و عمیق نیس
اگه میشه بقیه مطالب رو واسم بفرسین که شدیدا به حرفاتون نیاز دارم....چرا جوابمو ندادین الان چهار روزه که سوالم بی پاسخه...
دارای دیدگاه تیر 8, 1396 توسط Basic
**************************

دلیل تاخیر در جواب دادن که اشاره کردید:


 تاخیر در جواب ما به معنی بی اهمیت بودن مشکلتان برای ما نیست ، تعداد سوال ها زیاد است ، و اگر اصلا زندگی شخصی مان را هم حساب نکنیم و مشکلات شخصی ای که با آنان درگیریم هم حساب نکنیم!! ، باز زمان کم است ، چون پاسخ هایی را که با تک تک افراد می فرستیم مانند مشکل خود شما نیاز به تحلیل و برسی است تا بهترین و جامع ترین جملات را در خدمت شما مراجعه کنندگان عزیز قرار دهیم .




**************************

خلاصه و یاد آوری  قسمت قبل :


۱ : تفاوت اختلالات  سطحی و عمقی را توضیح دادیم .

۲ : مقدار اهمیت تشخیص نوع مشکل که سطحی است یا عمقی .

۳ : این که فقط شما نیستید که دچار این گونه اختلال ساده هستید ، افراد زیادی هستند ، که اصلا تصور نمی کنید که دچار چه مشکلات ساده تر از شمان اما درگیر تر از شما!!!! چون گاهی اوقات فکر می کنیم فقط خودمان روی کره زمین دچار این اختلال هستیم و یک «« احساس تنهایی و گمشدگی »» خاصی را در ذهنمان و وجودمان تولید می کنیم و اثر مخربش زمانی شروع می شود که «« انرژی و انگیزه »» را تا حد زیادی از بین می برد و‌«« اراده و توانابی »» را از فرد می گیرد و فرد احیاس می کند که مشکلش بسیار شدید و‌عمبق است ، در صورتی که این تشخیص اشتباه اوست ، مشکل کاسته شدن انرژی و اراده اوست .


، می بینید پس موضوعاتی که اصلا واقعیت ندارد هم این چنین تاثیر مخرب و زمین زنی دارند ، پس شما تنها فرد به هیچ وجه نیستید .


مهم و حیاتی ایت که این موضوع «« فقط خودمم که ..»» را از ذهن بیرون کرده ، نه به دلیله این که چیزه بدیست !! خیر چون «««« واقعیت و پایه اساس ندارد»»»».

ما اینجا قصد فاز مثبت دادن و مثبت اندیشی به هیچ وجه نداریم !!!  قصد واقعیت است ، مشکلی باشد با راهش حلش می کنیم اگر واقعی نباشد از ذهن بیرونش می کنیم تاکید می کنم نه به خاطر بد بودن تاثیرش به دلیل این که «« واقعی نیست و ستختگی و بدون ریشه و اساس »» است.


%%%%%%%%%%%%%%%%

معاییب موجود در آخرین پاسخی که ارسال کردید:


۱ : خدا رو شکر که مشکلم حاد و عمیق نیس.

۲ : شدیدا به حرفهاتون نیاز دارم .


(( این دو جمله دارای معایب اساسی است ، که توضیح داده خواهد شد ))


%%%%%%%%%%%%%%%%


اگر به چشمتان می بینید که مطالب کم است ! و کوتاه کوتاه هر بار ارسال می شود ! به دلیل «« اهمیت درک و حضم و فهم »» ان است ، کوتاه کوتاه اذسال و قسکت بندی مفید اش می کنیم که نتیجه بخش و تاثیر خود را داشته باشد.



ٱمیدوارم تا اینجا مفید بوده باشد .



**************************
دارای دیدگاه تیر 9, 1396 توسط بی نام
خیلی ممنون
بله واقعا حق با شماست واقعا ممنون به خاطر وقتی که واسه ما میزارین ....
دارای دیدگاه تیر 10, 1396 توسط Basic
*************************


یک موضوع جالب دیگر که دو بار اشاره کردید کلمه « افسردگی » است.

از کی تا حالا آدم افسرده حال نوشتن دارد !
حال خواندن مطالب را دارد ؟
 یا اصلا دنبال راه حل است !  

دنبال راه چاره بودن خودش ( انرژی می خواهد و امید ) که شما آن را تا آن جا که مشاهده شده در وجودتان هست پس از کدام افسردگی صحبت می کنید !!


جالب تر از همه از کی تا حالا آدم افسرده از نبودن کنار عزیزانش و‌ فرزند شیرینش و نبود زیبایی های زندگی اش  می ترسد ؟

پس زیبایی ها را احساس می کنید ، فقط می ترسید از دستش دهید ، مگر افسرده زیبایی را می تواند حس کند !!



افسرده و بینش زیبایی !!!!


اصلا افسرده از نزدیک دیدین تا حالا ؟؟


کدام فرد افسرده ای جمله « شدیدا به حرف هایتان نیاز دارم »» را می زند مگر چیزی برای یک فرد افسرده مهم است چه برسد بهبود حال و این مطالب ؟؟

؟؟؟؟؟؟

 واقعا باز هم به نظرتان افسرده اید ؟؟




بالای ۷۰ الی  ۸۰ درصد از آن جوانانی که دم از افسرده بودن می زنند ، کاملا دچار سوءتفاهم شدیدی هستند .

 شاید چیز هایی را که در زندگی« احساس »کردنند را  دقیقا درست و دقیق توصیف کنند اما تشخیص «  علت وجود » یک نارضایتی در زندگی بحث مجزا و جدایی است .

متخصص کارش همین است ، اصلا تفاوت اش با شما همین است ، این همه سال جوانان روانشناس و مشاوره ها درس می خوانند که بتوانند درست تشخیص دهند !!!

پس تشخیص کار ساده ای و کار هر کسی نیست ، متخصص اش را می خواهد .

توصیف از مراجعه کننده ، تشخیص از متخصصی که  تایید شده .

پس با تشخیص های خود جوشانه تان از حالات بد  ،  که در زندگی گاهأ دارید ،  تصاویر توهمی نسازید .

تشخیص اشتباه  آن حالت «« گاهأ یا موقت »» را به حالت «« همیشگی  و دایمی »»  می تغییر می دهد.



خوشبختانه واضح است در زندگی چیز های خوب بسیاری داری که باید نتنها حفظشان کنید  بلکه به تک تک آنها  اضافه کنید ، و داشته های جدیده بیشتری به دست آورید ..

این کار آسانی نیست ، پس شروع کنید تا جوان و پر انرژی و با اراده هستید .

راه زیادی مانده  است اما با وجود قدرت و اراده جوانی ،  ترس از آن راه زیاد نیز ،  خیلی کمرنگ می شود ، فقط باید آن ارده را در دستت گیرید  و آن قدرت را در وجودتان به گردش درآرید .

جوانی نیست که از این توانایی معاف باشد ، همه می توانند ، موضوع به کار گیری از آپشن های جوانیست .



دوباره می پرسیم شما افسرده هستید ؟؟

**************************
دارای دیدگاه تیر 10, 1396 توسط Basic
**************************

نکته دقیقا همین جاست !! حق با ما نیست !  با شما هم نیست !

تعجب نکنید و تک تک جملات را آهسته بخوانید.


حق را اثبات کردن یعنی بدهی ای را طالب شدن ما بین ما و شما بدهی نیست !

حق را اثبات کردن بعنی اثبات کوتاهی طرف مقابل که کوتاهی از سمت هیچکداممان نیست !


حق  در. طی. کردن. مسیر. رشد نهفته است نه اثباتش به زور..



با اثبات «« کوتاهی کردن و اشتباه کردن »» طرف مقابل چیزی بدست نمی آید جز دلخوشی یا رضایت زود گذر که ریشه در آب دارد پس تغذیه اش  نتوان کرد که قد بلند کند و میوه دهد ریشه اش در آب است و شناور و گذرا!!



 همه ی ما در مسیر ارتباط با همدیگر ،  حالا می خواهد همسر باشد یا دوست یا خانوادگی یا کاری    و حتی  روابط  موقت روزمره ،   در همه ی این روابط    در طول مسیر و ‌مدت زمان  ،  عملی که واقعا انرژی زیادی برای آن خرج می کنیم ««« اثبات حق با من بودن »»» !!

تک تک ما باید این را اصلاح کنیم ! چرا؟

چون اثبات «« گفتن حق »» یا شاید رضایت گذری ، حس خوبی ، احساس پیروزی ، و‌یا هر احساسی بدهد ، اما!! ..

«««««« رشد را حاصل نتوان شد »»»»»

««رشد »» را با هیچکام از این حس ها نمی توان مقایسه کرد ، آنها فقط احساس هستند ، اما «« رشد »» احساس نیست تاثیر بر واقعیت است ، خود فیزیک است ، آخورش از خردمندیست .

«« رشد »» مرحله است ، حس نیست ، این کجا و آنها کجا ، آن کجا رساند و آن یکی کجا می دواند و می چرخاند.

«« رشد »» خود خالق حس است نه جزو آنان .

پس موضوع این نیست که من به شما ثابت کنم که حق با من است یا خیر فقط
 ««««« متوجه ساختن »»»»» تنها هدف است.

رشد با «« متوجه ساختن »» موجب می شود نه با ثابت کردن و اثبات حق ...




**************************

این توضیحات را چندین بار بخوانید تا از حالت تاثیر به   «« اثر »»   گذاشتن تبدیل شود .

با یک بار خواندن شاید حس های خوبی ایجاد شود اما رشد تان نمی دهد .

تا «« خود»»  
 ««  نیندیشید »»  
و   ««  تحلیل   »»  
و    «« نوشتن تحلیل های »»  
به دست آمده تان »»
که مانند  ««  الماس هایی از وجود خودتان. »»  را انجام ندهید ،
 رشدی در کار نیست .



اما با چندین بار ، حتی روزی یک یا دو بار و به مدت یک هفته هر روز بخوانید و !!!

«««  تحلیل شخصی تان را که با درک خود به دست آورده اید.

و درک خود را که با اندیشیدن  بر این مطالب را که به دست آورده اید را روی کاغذ هر روز بنویسید ..

و اکنون به مرحله  ««« اثر »»»قدم گذاشته اید  ، تاثیر داشتن جمله ها خوب است اما «« رشد »» نیست .



پس :

اندیشیدن.
تحلیل.
درک .
نگاشتن یا نوشتن.
اثر گذاشتن .
« رشد »


مراحل رشد با زبان ساده!!


**************************

البته این توضیحات در باره موضوع    «« اثبات یا متوجه ساختن »»    مخصوص رابطه هایی است که قصد رشد دادن در آن وجود داشته باشد ، چون همه ی رابطه ها که نیاز به رشد ندارد همین در حد حس خوب باشد کافیست .


هیچ چیز زیبا تر و با شکوه تر از رشد در افکار و کردار جوانان و خانواده نیست که این خود آینده سازیست و ماندگاری ..



**************************
دارای دیدگاه تیر 11, 1396 توسط زهره
واای جملاتتون خیلی سخته فهم و درکش .....
من هنوز نفهمیدم که چمه و چرا اینجوری شدم
خب باشه شما میگید من افسردگی ندارم و این فقط سوتفاهمه
خب بهم بگین چرا من اینجوری شدم .؟؟؟
دارای دیدگاه تیر 13, 1396 توسط Basic
**************************

چشم ، تمام تلاشمان را با هر زبانی که بلدیم می کنیم ، تا به همه مراجعه کنندگان  علت وجود مشکل و راه حل آن انتقال دهیم .


ببینید موضوع « ترس »  به دو بخش کلی « « با پایه و اساس » و « بی اساس » .

که مرگ در حالت اول است چون یک چیز واقعی است و برای تک تک جاندتران اتفاق می ٱفتد.


تنها موضوع فقط علت بها دادن به این ترس است نه خود ترس از مرگ !!!

چون ۹۰٪  یا می شود گفت همه از مرگ می ترسند .

اما همه که مثل شما یا امثال شما که دچار بها دادن به این ترس است ، ذهنشان که درگیر نیست ، اما یادشان نمی رود که ، می رود؟؟

پس فهمیدید مشکل شما موضوع ترستان نیست چون طبیعی است ، من هم می ترسم!

مشکل شما بها دادن یا به زبان حرفه ای «« تغذیه کردن »»  نشبت به واهمه ای که در تک تک ما وجود دارد ، اما تنها فرق مثلا من با شما این است که شما به آن بها دادهای و تغذیه اش کرده اید.

پس از دو جانب ما نسبت به این ترستان قدم بر می داریم ، کدام دو راه ؟


۱ : جلو گیری از تغذیه کردن .

۲ : جایگذین««  جدید »» برای تغذیه .

به زبان ساده تر :

ما یک فلکع را باید کم کم از این ور ذهنتان ببندیم ، به آن ور هم یک فلکه جدید اضافه کنیم .

واضح بود یا بیشتر توضیح دهیم ؟؟

 


البته یک خبر خوب هم به شما بدهیم که ، شاید موضوع ترس که مرگ‌است واقعا حس خوبی ندهد و چیز جالبی به قول معروف نباشد !!!
اما اما  این خییییلییی مهم است که ترستان یک موضوع واقعی است که برای تک تک ما اتفاق می افتد ،  آن کسایی که ترسشان. فانتزی است زمان بیشتر و انرژی بسیاری از طرف مشاور باید صرف شود تا به یک نتیجه های مطلوبی رسید .







**************************


لطفا این مطالب را بخوانید

البته یک خواهش عاجزانه من حقیر از طرف کل مشاوران به شما و همه ی مراجعه کننده گان دارم .

ببینید کار  مشاوره  و  روان شناسی باور کنید. بسیار کار پر فشاریست بسیار ،  حالا فشار را بگذاریم کنار !!!!

از جراحی فیزیکی بدن به نظر من کم که ندارد هیچ سخت تر  و
««««  حساس تر »»»»  هم هست. ، کوچکترین اشتباه. ما. لتمه بسیاری. به شخص. می تواند بزند !!

مانند جراحی نیست دوباره ««« بی هوش »»» کنیم رگ را جا به جا کنیم و بخیه بزنیم و اشتباه را جبران کنیم ، خیر. به این راحتی واقعا نیست  ..

ببینید من تک تک مطالب و مشکلات را می خوانم کلمه به کلمه و از دقت و ریز بینی بنده حقیر نمونه هایی دیده اید.
 هم تک تک مشکلات را خوانده ام. ، هم تک تک جواب کارشناسانمان !!

باور نمی کنید که اگه بگویم. مشاوران. عزیز جوانمان و باقی مشاوران که معلوم است مال نسل قبل اند. ،  با چه. علاقه و انرژی ای جواب تک تک افراد را می دهند ،

واقعا من افتخار می کنم مخصوصأ. به جوانان  چون خوب می دانم چه مسیر هایی را طی می کنند و چقدر سخت است که طرف را ندیده   با  پیام بتوانی به او چیز هایی بفهمانی بدون این که واکنشان فیزیکی را ببیند و دیگر علایم ...

 اما اما متاسفانه در عوض !! مراجعه کننده گان ما یا استفاده نمی کنند یا نیمه کاره بحث را رها می کنند ، یا اصلا دیده شده بهشان بر می خورد !!! چرا ؟؟
چون اون چیزی را که دلشان می خواست را نشنیده اند به همین راحتی کل  توانایی سایت و متخصصان هم زیر سوال می برند که ما گوشامون از این حرفها پر است ، یکی درست حسابی بهمون معرفی کنید و تعریف هایشان در محیط های دیگر!!!


کمی طولانی شد اما حتما لازم بود که بگوییم.
 من طرف مشاوران نیستم. من طرف پیشرفت تک تک افرادم و بس.


تفاوت مشاور یا روان شناس با  باقی پزشکان در این است که فقط به زبر دستی آنان بستگی ندارد. به همکاری «« پای ا پای »» مراجعه کننده نیز بستگی دارد!!

ما نه قرص تجویز می کنیم که فقط لازم باشد مراجعه کننده یک لیوان آب بخورید !!
نه جراحی در حالت بی هوشیست که تنها کاری که مراجعه کننده می کند این است که از شب قبلش چیزی نمی خورند .

!!!حالا باقی‌پزشکان دچار سوءتفاهم نشوند ، نمی گوییم کارشان آسان است خیر فقط می گوییم به همکاری مراجعه کننده چندان نیاز ندارد. همه و همه به زبر دستی و علم پزشک است!!!!.







اما مشاور یا رواشناس هر قدر هم خبره و ماهر  باشد ...
%%%%%%%%%%%%%%%%
**** تاشما مراجعه کننده گان عزیز آماده
«« پذیرش حقیقت »»
و «« آماده قدم برداشتن »» نباشید.

 امکان ندارد کاری از پیش رود محال است.****

این دو عامل تنها درخاست ماست.
لطفا ..مراجعه کنندگان کار را برای خودشان  سخت نکنید. همین .

حالا تصور کنید ، کار حساس باشد!
افقط از راه نوشته باشد !
خود فرد حاضر به درک حقیقت و واقعیت نیز نباشد !!

جدا. مشاوران معجزه بلد نیستن!!  اگر بلد بودن دریق نمی کردن !!

وگر نه هیچکدام از مشاوران  کوچکترین کم کاری نسبت به درمان و دوره درمان انجام نمی دهند هیچ. تاره. ««« پر کا تر هم خواهند شد »»»
%%%%%%%%%%%%%%%%
 



حالا بر گردیم به موضوع شخص شما ، دلیل و مطالب برای  شما قابل قبول بود  ؟

اگر تایید شد پس ‌خبر دهید ، (( تا به شروع آن دو راه بپردازیم .))



آرزوی بهترین ها برای خود شما و تک تک مراجعه کنندگان عزیزمان.

 
**************************

2 پاسخ

پاسخ داده شده تیر 13, 1396 توسط نازی قنبری
سلام
 دوست عزیز،ضمن تشکر از پاسخ همکار محترم ،در صورت تمایل به سوالات زیر پاسخ دهید.
چند مدت بعد از ازدواج بچه دار شدید? آیا به راحتی صاحب فرزند شدید یا نه?
ايادقبل از بچه دار شدن هم این حالت ها و احساسات رو تجربه کرده بودید?

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
دارای دیدگاه تیر 15, 1396 توسط بی نام
پنج ماه بعد ازدواجم باردار شدم بله به راحتی صاحب فرزند شدم
خیر قبل حاملگی این احساس رو نداشتم‌
الان حالم بدتر شده اومدم ایران از پیش مادرو پدرم جدا شدم باز دوباره اون فکرای لعنتی اومده تو سرم باز مثل اوایل افسردگیم دلم‌میخاد همش گریه کنم ینی بیخودی گریم میگیره
چیکار کنم کمکم کنین
لازمه که باهاتون تلفنی حرف بزنم چون احساس میکنم با پیام‌متنی مشکل من‌حل نمیشه
پاسخ داده شده تیر 15, 1396 توسط نازی قنبری
سلام دوباره
ممنون از توجهتون،کاملا درست احساس کردید ،با پیام متني این مسله بخوبی حل نمی شود ،پس منتظر تماستون هستم ،لطفا قبل از تماس از طریق پيامک هماهنگ نمایید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...