تغيير رفتار در فرد مقابل

527 بازدید
سوال شده خرداد 11, 1396 در ازدواج و طلاق توسط سارا
سلام من و يه اقايي قراره باهم ازدواج كنيم يسري رفتارااز اين اقا ديدم ك واقعا نگرانم كرده  چون طرف وقتي خودشو خوب نشون  ميده تو زندگي ميبيني اون نيست چ برسه به ايشون ك اين رفتاراش واقعا اذيتم ميكنهيكي از رفتاراش ك اذيتم ميكنه خانواده دوستي بيش از خده من  خوشم نمياد از صبح تا غروب به باباش كمك ميكنه باباش بارفزرشي داره يا مثلا خواهرشو ميبره دانشگاه كلا راننده شخصي خانوادشه من ميترسم وقتي ازدواج كنيم اين رفتاراشو ادامه بده خيلي ميترسم اخه ميگن كسي ك يه عادت داشته باشه تركش  نميكنهما شهرامون از هم دوره تنها راه ارتباطيمون تلفنه اما ايشون همينم از من دريغ ميكنه ايشون  زياد نيست خيلي خيلي سرش شلوغه  من نميگم چرا بهم زنگ نميزني يا دوسم داري هنوز ؟يا اين چيزا چون هم غرورم نميذاره هم اينكه اين  حرفا ناشي از ترس از دست دادنه ك كارو هم خراب ميكنه البته من ترس دست از دادنشو دارم اما اين حرفا رو بهش نميزنم چون اين حرفا مرد رو خسته ميكنه  تو رو خدا بگين چي كار كنم ك توجهش بيش تر بشه حضورش بيشتر بشه؟ چي كار كنم ك عشقمون پايدار بمونه ؟و اين كه من خيلي ميترسم از دست بدمش چون اون اصلا نيست اما سعي ميكنم اين ترس بهم غلبه نكنه و زيادي بهش متوجه كنم چون توجه زياد خوب نيست اما خب گاهي  اوقات گلايه ميكنم ميترسم گلايه هام خستش كنه خب گلايه هم نكنم نمي فهمه ناراحتم گاهي اوقاتم جوابشو نميدم يا كلا دو روز بهش پيام نميدم اون نگران ميشه ميفهمه ناراحتم همشم ميگه اصلاح ميكنم خودمو حق با توعه ولي فقط يكي دو روز درست ميشه بازم همون رويه رو ادامه ميده ديگه دارم نا اميد ميشم از اين ترس و استرس و گريه هرشب ناراحتم ديگه تحمل ندارم
دارای دیدگاه خرداد 12, 1396 توسط Basic
خودتان هم حتما و بدون شک می دانید و ایمان دارید که خانواده دوستی جزو با ارزش ترین خصوصیات است اما ...

حتما شما هم کم کاری ها یا کمبودهایی احساس کردین که فرمودین خودش هم تا حدی قبول دارد و گفته حق با شماست یکی و دو روز خوب می شود و کم کم به حالت سابق بر می گردد..

مشکل شما از خانواده دوست بودن ایشان سر چشمه نگرفته ، چرا؟  جوابش خیلی سادس هر کسی جای خود را دارد نه شما جای آنها را می گیرید نه آنها جای شما را ..

فرمودن دو روز ارتباط را قطع می کنید تا احساس کند اشتباه کرده و برای جبران تلاش کند درست است ؟؟  اما همچین چیزی امکان پذیر نیست !! چرا !

مثال ساده : خود شما اگر در مقابل کسی اشتباه کرده اید و آن فرد با شما قهر یا سرد برهورد کند شاید یکی و دو با جبران کنید ولی مانگار نخواهد بود ... حالا اگر از طرف درک کردن و صحبت کردن و جویای شدن این که آخه چرا این گونه برخورد کردید را از او شاهد باشید آیا حس بهتری نسبت به او نخواهید داشت ؟ آیا بیشتر سعی نخواهید کرد که خود را در اون باب اصلاح کنید تا رابطه تان پیشرفت کند؟؟

شما حق دارید و او نیز طبق تعریف هایتان تقریبا قبول دارد اما با کلید قهر و برخورد سرد بیشتر از هم به مرور دور خواهید شد .

از او نخواهید که محبتش به خانواده اش را کم کند از او آن وظیفه ای که به شما دارد را طلب کنید البته شما نیز وظیفه متقابلی دارید که اولین و در راس قوانین شریک هایزندگی «درک»  کردن است ...

االبته اطمینان دارم اکثر این گفته ها با زبان و کلمات عامیانه تر  را می دانستید اما عدم تمرکز و استرس و ناراحتیو اضطراب اجازه استفاده شان را نمی دهد.

با آرزوی موفقیت برای همه ی زوجها ...
دارای دیدگاه خرداد 15, 1396 توسط سارا
ممنونم از پاسخ گوييتون اما من هر روشي رو انتخاب كردم بي اعتنايي مث خودش رفتار كردن حتي گلايه كردن اينكه ميگيد نيازامو بهش بگم گفتم اما همون اش و همون كاسه من فك ميكنم ك بايد از هم به ناچار جدا بشيم
دارای دیدگاه خرداد 16, 1396 توسط Basic
یکی از وظایف مشاوران از بین بردن «ذهنیت های اشتباه» می باشد.

احساس یأس و ناراحتی شما کاملا درست و منطقی است ، اما چیزی که نگران کننده است ((((تصمیم گرفتن در این حالت روحی)))) است.

احساس غم و ناراحتی و نا امیدی و هر احساس منفی یه دیگر همه جزو مسیر زندگی است چه در مسیر مجردی چا متاهلی اما...

تصمیم گیری و صادر کردن حکم در این ( حالت روحی) بسیار بسیار کار اشتباه و عواقب  (بد ماندگار ی ) می تواند داشته و جبرانش کمی سنگین است.

شما هر تصمیمی که مایل هستید بگیرید را در حالت مناسب تری بگیرید .

اثلا موضوع ماندن یا نماندن شما کنار هم نیست .چرا!!

چون هر دوی شما حق تان خوشبختی است  نه کمتر ..

پس کمی صبر کنید  و اوضاع روحیه تان را مساعد تر سازید تا تصمیمی اشتباه نگیرید که «پشیمان» شوید..

   
هر شخصی نه شما یا x یا y  ، زمانی که در شرایط نامساعد شروع به توصیف یک موضوع می کند ، اگر توجه کنید ، ناخداگاه نه از عمد ،داستان طوری تعریف می شود که ۹۰٪ حق برای تعریف کننده است چرا!؟

این اتفاق بر حسب پر بودن دل یا پر شدن کاسه صبر صورت می گیرد که کاملا طبیعی است .

با حرف کسان دیگر و کسانی که می گویند او لیاقت عشق شما را ندارد تحریک به تصمیم گیری نشوید.


آنها شاید از سر این که شما ناراحت هستید و شاید با آنها درد ودل کرده اید چون دوست و آشنای شما هستند پس حتما طرف شما را می گیرنند که او لیاقت عشق شما را ندارد ،آنها احتمالا دوست های خیلی خیلی خوبی می توانند باشند اما... مشاور خیر هرگز ، مشاور کاملا بی طرف است و قصدش از روی علم اش است دیگر هیچ ، دوستان همه قصد خوشحال سازی دارند ، اما مشاور ها قصد خود سازیتان را.

هر کدام جایگاه خود را دارنند ، هیچ کدام جای همدیگر را پر نمی توانند کنند .

پس اینها را با هم اشتباه نگیرید  علم یک چیز است که از سمت مشاور و احساسات و دوستی کاملا یک چیز دیگر که از سمت دوستان و نزدیکان صورت می گیرد.



البته باز تصمیم کاملا با خودتان است می توانیید دوباره با راه و روش های دیگر امتحان کنید یا همانطور که گفتید جدا بشید اما... نه «به ناچار»


این کلمه «به ناچار» خطر ناک تر از این چیزیست که فکر می کنید !!


تا آنجا که مقدور است انسان باید از «به ناچار» و «مجبور بودم» شدیدا فاصله بگیرد چون معمولا به «پشیمانی ختم می شود» .

هر دوی شما انسان های بالغ و عاقلی هستید  اگر مایلید جدا شوید باید به این نتیجه با هم برسید که مناسب هم نیستید نه از روی ((( دل پر   یا  اتمام صبر و ناراحتی)))

آن خواسته هایی که فرمودید را با یک چهار چوبی بجز لحن گله مندی ، اعتراض و طلبکار بودن بایید انتقال دهید ..چرا!!

دلیل اصلی اش این است که شما مثال دو کار مند نیستید که هر کسی باید به فکر منافع خویش و حقوق خود باشد ، شما ها با برچسب شریک زندگی قرار است وارد یک  مسیر شوید ، پس باید خواسته هایتان برای بهبود پیمودن این مسیر باشد به جز این باشد ، لج بازی و غیره رخ خواهد داد.


فرمودید به ایشان انتقال داده اید ولی با چه لحنی ؟

بی تفاوتی ، لج ، قهر باور کنید کار هیچ زوجی را به موفقیت نرسانده .

   شاید تا یک زمانی جواب دهد اما سازنده نیست ..

پس راه اساسی از نو بنا کردن بعضی از چهار چوب های زندگی ایست که سست شده.
 بله این کار سختی است ولی نتیجه اش نیز دلپذیر تر خواهد بود ‌.


نمی توان گفت آرامش خودتان را حفظ کنید ، این کار شدنی نیست در این وضعیت روحیه ای ، اما می توان گفت به خود فرصت داده تا این کاسه صبرتان را دوباره خالی کرده تا یک تصمیم سازنده گیرید تا پشیمانی رخ ندهد .






آرزوی خوشبختی برای تمامی زوج ها..

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 13, 1396 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،با توصیفاتی که فرمودید باید خیلی ناراحت باشید.اما ی لحظه ناراحتی را متوقف کنید ی نفس عمیق بکشید و از این زاویه به موضوع نگاه کنید ،این آقا با تمام ويژگي های مثبت و منفی خود،شما را با تمام ویژگیهای مثبت و متفيتون براي ازدواج  انتخاب کرده .اما مثل اینکه ناخودآگاه شما خودتون رو شایسته این انتخاب نميدونين !!! برای همین ترس از دست دادنش رو دارید ،برای همین خودتون رو با خانواده اش مقایسه می کنید ،برای همین برای جلب توجه اش دست به قهر و گله و شکایت میزنید،
اگر می خواهید از این ناراحتی و گریه های شبانه و استرس رها شید ،ی راه طلایی بهتون پیشنهاد می کنم : خودتونو بااااااااااور داشته باشید.
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
دارای دیدگاه خرداد 15, 1396 توسط سارا
ممنونم از پايخ گوييتون خانم قنبري عزيز
اما خقيقتش اينه اون خودش هميشه ميگه تو از همه نظر از من بهتري اطرافيان من هم هميشه ميگن اون لياقت عشق تو رو نداره ترس از دست دادنم ناشي از رفتاراشه ك منو نگران ميكنه من اصن نميتونم با اين رفتارا كنار بيام وگرنه دوتامون ميدونيم ك واقعا من از نظر خانواده تحصيلات شكل ظاهري و بقيه مسائل موجه هستم مناسفانه گويا فقط من ايشون رو درست دارم و ترس از دست دادنشرو دادم ايشون انگار ن انگار
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...