سردرگم طلاق

271 بازدید
سوال شده اردیبهشت 12, 1396 در ازدواج و طلاق توسط سردرگم
سلام من خانمی 34ساله هستم که حدود 7ساله ازدواج کردم.همسرم همکارمه،از اول یه مایه مذهبی داشت ولی زیاد به من گیر نمی داد.بعد از 5سال با یه اختلافی که با خانوادش پیدا کردم شروع کرد به ناسازگاری و گیر دادن به من که باید چادر بپوشی،عطر نزنی،بی اجازه من بیرون نری و...البته اینم بگم که من در اوایل عقدمون یک بار با شوهرخالم دست دادم که براش خیلی سنگین بود و گفت دیگه تکرار نکن منم گفتم باشه بعد عید همون سال پنجم من به پسرخالم دست دادم که ازونجا شروع به ناسازگاری کرد البته من میدونم که فتنه ها و دخالت خانوادش بی تاثیر نیست،به هر حال با فشارهایی که اورد من خونه رو ترک کردم و حدود دو سال خونه پدرم بودم تا اینکه باهاش صحبت کردم و قرار شد 2ماه ازمایشی برم به حرفش گوش بدم ببینم چی میشه و برج 10پارسال برگشتم ولی بازم گیر میداد چرا چادر استین داره و اینکه بیا خانه پدرم و خواهرم عذرخواهی کن(در صورتی که می دونه اونا مقصرن)الانم که برگشتم میگه باید مهریه تو نصف کنی(مهریم1362)که زبونت کوتاه بشه.نمیدونم چرا نمیتونم قاطعانه ازش جدا بشم (نمیدونم به خاطر خانواده از هم پاشیده پدرمه که میترسم جداشم،یا عدم قدرت تصمیم گیری و تغییره،یا وابستگی احساسیه،یا عادت کردم بهش،یا اینکه به خاطر خوبیایی که اوایل ازدواج در حقم کرده. یا ترس از تنهایی  و ابهام ایندست،واقعا نمیدونم چکار کنم)تورو خدا تمام دوستان یا مشاوران جواب منو در اولویت بزارین من چکار کنم دو ساله بلاتکلیفم دارم روانی میشم؟

1 پاسخ

پاسخ داده شده اردیبهشت 20, 1396 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،تصمیم به طلاق هم یکی از تصمیمات مهم زندگی است ،با توجه به مسائلی که فرمودید اگر در خود و باورهايتان تغییری ایجاد نکنید سالهای دیگر هم به همین منوال خواهد گذشت ،بلا تکلیف و سردرگم!فرض کنید الان کسی به شما بگويد حتما جدا شو ،یا برعکس کسی با قاطعیت بگويد نه جدا نشو! باز هم نمی توانید قاطعانه تصمیم بگیرید چون خیلی از موارد وجود دارد که فقط شما می دانید و کنار هم گذاشتن اینها و به تصمیم واحد رسیدن کار سختی است،پس حتما به یک مشاور مراجعه نمایید تا اگاهانه تر تصمیم بگیرید.
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...