اعتماد-دوراهی-ترس

163 بازدید
سوال شده خرداد 30, 1395 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
سلام

دختری هستم 28 ساله که به مدت 1سال و نیم با رئیس شرکتی که درآن مشفول به کارم دوست شدم بعد از تقریبا 1 سال به من پیشنهاد ازدواج داد37 ساله هست-خیلی دوسش دارم و در کنارش احساس آرامش دارم تو مدت دوستی همه چیز زندگیشو به من گفت و تمام رابطه هایی که داشته اما مشکل اساسی من دختریه که 19 سالشه و 3 سال با این دختر دوست بوده و هنوزم دختر تو زندگیشه و میگه تهدید کرده که خودشو میکشه و من به همین راحتی نمیتونم ردش کنم و باید زمانش که برسه بهش بگم دارم ازدواج میکنم البته چندین مرتبه با دختره و مامانش حرف زده که ما بدرد هم نمیخوریم و باید بری دنبال زندگیت...بهم گفته صبر کن و بهم فرصت بده که به خوبی تمامش کنم..تمام رابطه هاشو بهم گفته حتی زمانی که ما با هم دوست بودیم هم با این دختر بیرون میرفته و اینو هم چند ماه بعد از بیرون رفتنشون بهم گفت.. همین باعث شده بهش بی اعتماد شم چونکه داره نشون میده که اون زمان بهم دروغ گفته وقتی بهش میگم که از کجا بدونم که الان هم نری بیرون باهاش و دو ماه بعد بیای بهم بگی، عصبانی میشه که من نباید باهات صادق میبودم...

همیشه معتقد بودم که نباید از گذشته و و دوستیهام خبر دار شه اما چند روز پیش قسمم داد که در مورد رابطه هام بگم منم بهش گفتم همراه با جزییات  چون گفت 1بار برای همیشه بهم بکو و دیگه هیچوقت حرفشو نمیزنیم...ولی الان پشیمونم که گفتم چون که از تو حرفاش حس کردم که منو ی آدم با سیاست که خودمو خوب جلوه میدادم تصور کرد به خودشم گفتم و لی اون میگه اشتباه میکنی

نمیدونم چیکار کنم 1ماهه که در مورد دختره ازش نپرسیدم چون ازم فرصت خواسته ..الان تصمیم دارم ازش بپرسم حتی میخوام بپرسم که در مدتی که با هم بودیم با اون رابطه سکس داشته...میخوام بهش بگم اگر داشتی رابطه رو تمام میکنم اما میترسم بپرسمو اون بگه که داشته و من بازم نتونم رابطرو تمام کنم و با ی فکری که اعتمادی دیگه توش نیست وارد زندگی بشم

اونکه دیگه گذشته منو فهمید و من دارم زجر میکشم که چرا ازم باید بپرسه چرا حالا که دلبسته هم شدیم اینارو میگه و چیکار کنم...بهم بگید چیکار کنم چرا باید از گذشتم بپرسه و چرا منه احمق بهش گفتم وقتی که واقعا نمیشه بهش فهموند که اون زمان دلیل کارایی که کردم چی بوده

خودش شاید مشکلی نداره و بگه ماله گذشتس ولی من برام قابل تحمل نیست و بهش گفتم میخوام تمام کنم رابطرو.. ولی اون میگه برام مهم نیست...ولی من واقعا برام مهم بود نباید ازم میپرسید
دارای دیدگاه تیر 3, 1395 توسط بی نام
سلام دوست عزيز ، منم تو اين شرايط قرار گرفتم ، تو اين شرايط يه پسر انقد خودش و خوب و صميمي نشون ميده و انقد حسش و نسبت به تو خوب نشون ميده كه تو با خودت ميگي من كه مطمئنم دوسم داره پس اشكالي نداره دست و پا شكسته خيلي چيزاي خصوصي زندگيت و ميگي ... در اينكه نبايد از رابطه هاي قبل چيزي بگيم كه شكي نيست ولي الان هم نبايد خودت و اذيت كني هد آدمي تو زندگيش اشتباهاتي ميكنه سعي كن قوي باشي و با فكر و درايت و كمك يه مشاور خوب خودت و از اين همه استرس و نگراني نجات بدي ... و هميشه هم اينو يادت باشه كه هر آدمي ازدواج ميكنه كه به آرامش برسه ...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...