فكر اشتباه

374 بازدید
سوال شده اردیبهشت 18, 1395 در اختلالات روانی توسط بی نام

با سلام

دختري ٢١ ساله هستم فوق العاده احساساتي

يه مشكل بزرگي كه دارم اينه كه به مرگ عزيزام بخصوص بابا بزرگم فكر ميكنم كه اشكمو در مياره اصلا اين فكرا دست خودم نيست يهو به ذهنم مياد

دلم نميخواد فكر كنم خيلي سخته برام نميدونم چيكا كنم خسته شدم ديگه

1 پاسخ

پاسخ داده شده اردیبهشت 18, 1395 توسط روانشناس مثبت
سلام و درود. باتوجه به مساله مطرح شده از جانب شما توصیه می کنم کمتر تنها باشید و بیشتر وقت خودتون رو در جمع سپری کنید تا کمتر این افکار مزاحم به ذهنتون خطور کند. و در وهله دوم افکار متضاد با اون افکار رو در ذهنتون بپرورانید یعنی خودتون رو تصور کنید که سنتون زیاده و همراه فرزندانتون همراه پدر بزرگتون هستین خوشحال و مسرور. و راه حل دیگر زمانی که این افکار ذهنتون رو درگیر می کند حواس خودتون رو پرت یک خاطره خوشایند یا یک منظره دلپذیر کنید و در انتها یاداشت مطالبی که آزارتون می ده به مرور باعث بهبودی حالتون و کم رنگ تر شدن این افکار خواهد شد.
دارای دیدگاه اردیبهشت 21, 1395 توسط بی نام
ممنونم از راهنماييتون من در روز اصلا به اين مسايل فكر نميكنم فقط شب ميرم روتخت اين افكار مياد تو ذهنم
دارای دیدگاه تیر 25, 1395 توسط بی نام
سلام خانم شما اجازه دادید افکار منفی به ذهنتون وارد شه الان دیگه زمان این رسیده که اروم اروم این افکار ازذهن شما دورشه شماابتدا نیاز دارید شبها قبل ازخواب خودتان راریلکس کنید ازمتد ارامش عضلانی بایداستفاده کنید سپس ازتکنیک توقف فکر به این معنی که به محض احساس کزدید افکارمنفی درذهنتان استارت میزنن بایه تلنگر حالایه ضربه کوچک دستتان بر یه قسمت ازبدن کافیست که به ذهن شما دستور دهد که وای چی اتفاقی افتاد بعدازچند بازتکرار این تکنیک بدن یادمیگیرد که به محض فکرکردن به این موضوع درد ایجاد میشود وناخوداگاه دیگر این افکارراذهن شما نمیطلبد ودیگر شما باید باخود زیاد تمرین مثبت اندیشی وزندگی درحال راتنجام دهید امیدوار جواب خود راگرفته باشید
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...