خیانت کاری همسر

465 بازدید
سوال شده بهمن 23, 1394 در ازدواج و طلاق توسط بی نام
به نام خدا
دختری هستم25ساله دارای تحصیلات لیسانس ک حدود 3سال و 8ماه است ک ب عقد مردی درآمده ام ک از بسیاری جهات هیچ تشابهی بین ما وجود ندارد.متاسفانه همسرم دیپلمه و دارای شغل آزاد ک با پدر و برادرشون شریک هستن.من تک دختر یک خانواده4نفره (1برادر) و ایشون دارای 5خواهر و برادر هستن.من از روی ناآگاهی و عدم شناخت نسبت ب خود و همسرم ازدواج کردم.ازدواج ما سنتی و بدون هیچ رابطه احساسی قبل از ازدواج بود(دوست دختر و پسری یا شناخت از قبل)از جمله خصوصیات خوب همسرم :کاری بودن.سالم بودن(عدم اعتیاد)رفیق باز نبودن.باخدا و ب عبارتی نمازخون بودن.ولی متاسفانه خصوصیات بد زیادی دارن ک باعث برهم ریختن زندگیمون شده ازجمله:شدیدا تحت فرمان خانوادشون هستن.دروغگویی.خساست شدید.فریبکاری.پرتوقعی شدید.عدم درک شرایط همسر(درهنگام مریضیم ب مدت 2هفته ایشون غیب میشدن و دور و برمن نمیومدن!!!).دوست داشتن ب میل ایشون رفتار کنم و درمقابل خودش رو رییس من میدونست.و......اما موضوعی ک باعث شده من این پیام رو بدم خصوصیتی است ک درکنار خصوصیات بد همسرم طاقت من رو نسبت ب ادامه زندگی با ایشون ب پایان رسونده.یعنی خیانت.یکسال از عقدمون میگذشت ک متوجه شدم با دختری در ارتباطه.ایشون ب هیچ عنوان این موضوع رو قبول نکردن.چون من پیامی از دختری رو داخل گوشیشون دیدم ک ب اسم ی مرد سیو کرده بودن.ازشون خواهش والتماس کردم ک اگه مشکلی وجود داره ک باعث شده این کار رو بکنه ب من بگه تا باهم و ب کمک مشاور مشکلات رو حل کنیم ولی ب هیچ عنوان قبول نکردن و حتی دست ب قرآن زدن ک پای هیچ دختری درمیان نیست.من شماره اون خانم رو داشتم و بهش زنگ زده بودم ولی صحبت نکردم فقط میخواستم مطمعن بشم ک دختر هستن.نزاشتم ک خانوادهامون متوجه بشن.سه ماه بعد من مریضی سختی گرفتم و ایشون طبق معمول ب یک بهانه ای با من قهر کردن و دوهفته ای سراغم نیومدن.احساسم بهم میگفت ک هنوز داره بهم خیانت میکنه.این بار ب دختر خانم زنگ زدم و باهاش صحبت کردم و اون گفت ک نمیدونسته شوهرم ازدواج کرده و اینکه خودش نامزد داره و با نامزدش مشکلاتی داره و از همسرم مشاوره میگرفته!!!!واینکه 8-9ماهی هست ک باهم دوستن.من هم شدیدا باهاشون برخورد کردم و گفتم ک ب شوهرم زنگ بزنه و بگه خیلی آدم پستی هستی و اینکه زنت از موضوع این بار کاملا باخبر شده.و جالب بود ک هنوز 10دقیقه از پایان تماس نگذشت ک همسرم بعداز دوهفته زنگ زد ک من دم درخونتون هستم بیا باهات کار دارم وقتی رفتم دم در ک صحبت کنیم وقتی بهش گفتم ک دوست دخترت بهم گفته ک بیای اینجا باز هم منکر همه چیز شد و گفت ک من توهم زده شدم.این بار خانواده من متوجه موضوع شدن همه ب هیچ عنوان دخالت نکردن و ما ب مشاور مراجعه کردیم مشاور در چند جلسه ای ک با ما صحبت کرد ب من گفت ک متاسفانه ادامه زندگی ب نفع هیچ کدوممون نیست.ولی همسرم با گریه و زاری و قسم و آیه ک بخدا هیچی نبوده و دوست دارم باعث شد ک آشتی کنیم.رفتارهای همسرم در مواجهه با جنس مخالف :چشم چرونی کردن.دید زدن اندام زنها.وحتی وقتی دختر و پسری رو باهم میدید میگفت ک دختره خرابه !!!!از این ماجرا دوسالی گذشت و در طول دوسال بعداز اون خیانت کاریش چندین مورد مشکوک دیگه هم ازش دیدم مثل سیم کارت پیداکردن از جیب شلوارش و صحبت کردن باتلفن داخل دستشویی و یواشکی و...درحال حاظر 9ماه هست ک باهم قهریم ک علت قهرمون بازهم خیانت کاریشه.دیگه خسته شدم و اعتماد و اطمینان ازم سلب شده و تصمیم ب جدایی دارم و کارهای دادگاهی رو هم دارم انجام میدم و البته بازم ب مشاور مراجعه کردم ک متاسفانه جدایی رو بصلاح ما دیدن .الان همسرم اظهار میکنن ک خیانت کاریش مربوط ب دوسال پیش بوده و بعداز اون همچین کاری رو نکرده و خیانت الان رو منکر میشه.متاسفانه پدر و مادر شدیدا بی فرهنگ و بی عقلی داره ک پشت اشتباهات پسرشون هستن.حتی پدر شوهرم گفتن ک میخواست اصلا ازدواج نکنی.و....حالا از نظر شما من چیکار کنم؟؟باتوجه ب اینکه چندین بار خیانت و رفتارهای بدی رو ازش دیدم و ب هیچ عنوان بهش باعتماد ندارم بنظر شما باهمچین مردی ادامه دادن زندگی  درسته؟؟من واقعا درمانده شدم.والبته متاسفانه دوشیزگی خودم رو از دست دادم.حالا از آینده نگرانم.بنظر شما چیکار کنم؟؟

1 پاسخ

پاسخ داده شده بهمن 24, 1394 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،توجه کردید که برخی از ويژگيهاي مثبتی که از همسرتون ذکر کردید چقدر  درتعارض با  توصیفات و تعاریفی بود که ذکر کرديد!
و نکته دیگر،اینکه شما در دو مورد با مشاور صحبت کردید و مشاور اول وبا صرف چند جلسه و بررسی موضوع به شما توصیه نمودند که ادامه زندگی به نفع هیچ کدام نیست،و مشاور دوم هم همین نظر را داشتند و جدایی را صلاح دیدند،اما شما ،باز همانطور خواستید ادامه دادید،پس حتما ،باوجود دانشی که نسبت به موضوع داشتید ،فکر و باور مهم تری باعث شده که شما برخلاف توصیه متخصص عمل کنید!پیشنهاد می کنم قبل از هرچیز به شناسایی این فکر و باور بپردازید ،فکری که شاید در شما احساس ترس می کند و این احساس جلوی رفتار یا تصمیم درست را میگیرد،که یکی از آنها شاید این باشد که چون دوشیزگی خود را از دست داده ام ،پس باید ادامه دهم!!
با آرزوی مناسبترین تصميم

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...