جدایی

328 بازدید
سوال شده آذر 20, 1394 در ازدواج و طلاق توسط زهرا
سلام دخترخاله ام ۲سال‌عقد کرده شوهرش مشکل اعصاب داره و تو این مدت چندبار کتکش زده ازیک طرف هم بااینکه هنوززیریه سقف نرفتن اجازه نمیده که‌ خونه فامیل بره تااینکه به تازگی دخترخاله ام متوجه شده که معتاد شده حتی تهدید کرده که خونه بابات هم بعد عروسی نمیزارم بری همیشه دعوامیکنه بعدچندروزمیاد که من اعصابم بهم ریخته و پیش دکتررفتم  حالا اعتیادش هم یه دردسردیگه است خاله ام می خواد اقدام کنه واسه طلاق دخترش ولی دخترش ۱۸سالشه و به خاطر علاقه اش نمی خواد جدابشه ومیگه شاید درست شد نظرشما چیه چیکارباید کرد چطورمیشه به مردی که دردوران عقد کتک میزنه و اجازه رفت وامدنمیده ومعتاده اعتماد کرداگه برن زیریه سقف که سخت تره چطور دخترخاله امو متقاعد کنیم
دارای دیدگاه آذر 21, 1394 توسط شبنم
این فردبه هیچ وجه قابل اعتمادنیست.اگربه سلامت وآینده این خانم اهمیت می دهیدبایدهرچه زودتر طلاقش رابگیرید.حتی یک روز زودتربهتراست.هرقدرارتباط ادامه پیداکند،این دخترخانم وابسته شده وبادلایل بی پایه"شاید درست شد" انشالا که گربه است،خودش رافریب می دهد.واز آن بدترگاهی وقتهااطرافیان نادان توصیه می کنند"اگربچه دارشوید،درست می شود "و تباه شدن یک موجودبیگناه دیگر به مشکلاتشان اضافه می شود.ایشان هنوزسنی نداردوبرای ازدواج سالهاوقت دارد.

1 پاسخ

پاسخ داده شده آذر 22, 1394 توسط Azamfazaieli
با سلام
دوست خوبم مشکل اصلی دختر خاله شما اعتیاد همسرش می باشد ومشکلات دیگر مثل اعصاب ناراحت و کتک زدن احتمالا از مشکل اصلی نشات می گیرد.چون  ایشون در سنی است که احساسات بر عقل غلبه دارد،نمی تواند عاقلانه تصمیم بگیردو مشکلاتی را که بعدها باعث اختلافات جدی می شودرا نادیده می‌گیرد.بهتر  این است که فرصتی برای ترک اعتیاد به او بدهد ودر این مسیر نیز کمکش کند و تا زمانی که بهبودی کامل را بدست نیاورده با او زیر یک سقف نرود. ودر این امر مهم حتما عاقلانه تصمیم بگیرد.
دارای دیدگاه آذر 22, 1394 توسط بی نام
سلام.
با توجه توصیفات شما، ادامه زندگی به صلاح نیست.
اما برای متقاعد کردن، کمک از یک مشاور یا فرد عاقل و پخته ای که دختر خاله شما حرف او را قبول دارد، پیشنهاد می شود. البته ابتدا خانواده ایشان باید یک رای شوند و سپس و به تدریج محبت ایجاد شده را کاهش داده و فرد را به تصمیم گیری درست نزدیک کرد.
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...