جدایی

290 بازدید
سوال شده آبان 24, 1394 در ارتباط توسط الهه
با سلام دختری هستم ۲۸ساله کارشناسی ارشد دختری مذهبی و احساساتی دوسال پیش ازطریق اینترنت با پسری اشنا شدم که سه سال بزرگترازمن بودن و در شهری دیگه زندگی میکردن رابطه ما به صورت تلفنی و پیامکی شکل گرفت این اقا دچار شکست عشقی بودن و کلا ازازدواج بیزاربودن رابطه ما خیلی صمیمی  شد من واقعا به این اقا علاقه مند شدم ایشون هم ابراز علاقه کردن دوبارهم ایشنون رو حضوری درحد ده دقیقه دیدیم شرایط ومشکلاتش گیردادن خانوادش به ازدواجش بود خلاصه بعدازیک سال و خورده ای به اجبار خانواده ازدواج کرد یکبار قبل اوایل به شوخی گفت بیام خواستگاری چی میگی منم گفتم به ازدواج فکرنمیکنم بعدازدواج گفت به خاطر اینکه چندمرتبه گفتی به ازدواج فکرنمیکنی باتو مطرح نکردم خودش میگفت باخانومش رابطه ای نداره و بهش بی علاقست تا سه ماه بعد عقدش باهم پیامی درارتباط بودیم من نتونستم مثل قبل باشم چون واقعا دوست داشتم باهاش ازدواج کنم دچار بی خوابی و استرس شدم همش فکرو خیال میکردم که باهاش درمیون گذاشتم گفت موندم که حالت خوب بشه نه اینکه بدتر بشی منم گفتم موندنش خیلی بهم کمک میکنه تا اینکه یه روز سربی خوابی های من خودمو سرزنش کرد وگفت بودونبودش برام فرق نداره اون روز پیام دادنمون با دلخوری شد فرداش جمعه بود پیام نداد شنبه هم خیلی کم جواب داد هرچی ازش پرسبدم چرااینجوری رفتاری میکنی گفت چیزی نیست کلی توضیح دادم که بودونبودش برام فرق داره دوست دارم باشه اما اون پیام دادنشو کم کرد پیام دادم دوستم نداری چرا ازمن بیزار شدی اما جواب درستی نداد تا اینکه چندروز پیش بهش پیام دادم و ازش خداحافظی کردم اما کوچکترین پیامی ندادالان چندروزه بهش اس ندادم ازاونم خبری نشد ولی دوستش دارم برام خیلی سخته نبودش هنوز هرلحظه گوشیمو چک میکنم که. شاید پیام بده اما خبری نشد ازش حتی یه خداحافظی نکردتو مدتی که بودم هرکاری ازدستم براومد براش کردم تا گذشتشو فراموش کنه همه عشق و احساسمو‌نثارش کردم عشقم یه جورایی عشق وسواسی شده بود اگه کوچکترین مشکلی براش پیش میومد سعی میکردم حتما یه نقشی تو حلش داشته باشم این چندروز حالم خیلی بده البته موقع ازدواجش هم داغون شدم این روزا برام خیلی سخت میگذره شایداگه پیام خداحافظی میداد یکم قبول نبودش راحت ترمیشد الان دارم داغون میشم کل روزم فکرو خیال میکنم حتی شبا چندمرتبه ازخواب پامیشم و اینو بگم که کسی ازاین موضوع این رابطه اطلاع نداره کمکم کنید بگید چیکارکنم که بهش فکرنکنم. یاوسوسه نشم پیام بدم
دارای دیدگاه آبان 24, 1394 توسط روانشناس مثبت
با سلام .دوست عزیز بهتر هر چه سریعتر نسبت به قطع این ارتباط  اقدام کنید که هم به نفع خودتونه و هم اون آقا.یه ضرب المثل قدیمی هست که میگه جلوی ضرر رو از هر طرف بگیری فایدس..ادامه این ارتباط علاوه بر آسیب که به طرف مقابل و همسرشون می زنه برای روشما بسیار زیان بارتر خواهد بود چون طبیعتا دخترخانمها  بخاطر وابستگی ایجاد شده از لحاط روحی بشدت ضربه می خورند
شما به عنوان فرد شایسته و تحصیل کرده براحتی می توانید فردی هم کفو و متناسب خودتون رو برای ازدواج و آینده خودتون انتخاب کنید.پس در اولین فرصت و قدم شما نسبت به تعویض شماره خود اقدام نمایید و سعی کنید که بیشتر در جمع دوستان و اطرافیان قرار بگیرید تا به مرور بتوانید اون آقا رو فراموش کنید .همان طور که خودتان هم اشاره کردین با توجه به این که فرد مقید و مذهبی هستید از آرامش و یاد خدا بودن هم می توانید به بهترین شکل ممکن استفاده نمایید.موفق باشید.

1 پاسخ

پاسخ داده شده آبان 27, 1394 توسط نازی قنبری
سلام
دوست عزیز،در حال حاضر بیشترین چیزی که بر شما غالب هست،هیجانات ناخوشایند ناشی از جدایی است،طبیعی است که نمی توانید منطقی فکر کنید ،طبیعتا اگر در این حال و هوای هیجانی نبودید و کسی براتون این موضوع رو مطرح می کرد حتما راه حلهای منطقی زیادی بهش پیشنهاد می دادید،پس بهتره به خودتون فرصت بدید و اول. و قبل از هر عملی با کمک یک متخصص این هیجانات رو تعدیل کنید ،و بعد تصمیم بگیرید،سخته اما شدنی و ارزشمند هست.
شاد و سلامت باشید.

نازی قنبری
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی
تلفن تماس: 021_23584444
داخلي 1 - کد مشاور 4640
موبایل: 09193809255
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...