کسی اینجا پاسخگو نیست؟؟؟؟

476 بازدید
سوال شده مرداد 28, 1394 در تحصیلی و شغلی توسط صورت چهره
من و همسرم 26سالمونه.خداروشکر من در شرف کار هستم و احتمالا دارای حقوق دریافتی 1200 میباشم.ایشون تا 6ماه دیگه میتونه کارکنه.بعدش به دلایلی امکان کارکردن رو برای تنها به مدت 1سال ندارن.ایشون از من میخوان که از این مبلغ دریافتیم، 400تومن را برای خودم و 400 ت را به حساب مشترکمان و 400 ت را به حساب خودش بریزم.و به من میگه که مرد باید خرج کن اصلی باشه.خودمم قبول دارم.میگه اگه چیزی بخوای من برات میخرم و نمیخواد تو از حسابت بخری.البته توی این مدت 2سال که عقد هم بودیم ایشون کامل خرج های منو به عهده گرفتن و نذاشتن احساس کمبود مالی داشته باشم.از طرفی میگه زن نباید استقلال زیادی پیدا کنه.میگه اگه تو کامل حقوقتو برداری و نیاری من از این حرکتت راضی نیستم و اختلاف پیدا میکنیم.اما اگه بیاری وسط بذاری،مطمئن باش علاقم هم به تو بیشتر از قبل میشه.البته از فامیلای نزدیک ایشون هم خانومایی هستند که کامل حقوقشون رو به شوهرشون دادند و زندگی خوبی هم داشتند..نظر شما در این مورد چیه؟؟آیا پیشنهاد دیگری هم میتونید بیان کنید؟؟
دارای دیدگاه مرداد 28, 1394 توسط بى نام
سلام،ببخشيد كه اينو ميگم ها ولى يا خيلى دير جواب ميديد يا اصلا جواب نميديديا همتون ميگيد حضورى مراجعه كنيد ، ماهم خودمون ميدونيم كه بايد حضورى مراجعه كنيم ولى شايد خيلى ازماها مشكل داشته باشيم حالا چه مالى چه غير مالى ، حتى يه راهنمايى كوچيكم نميكنيد ، پس اين سايت و براى چى زديد ، فقط بگيد حضورى تشريف بياريد...

1 پاسخ

پاسخ داده شده مرداد 28, 1394 توسط qasdi
باسلام بانوجان
عذرخواهی بنده و دوستان را در تاخیر جواب پذیرا باشید واقعا دغدغه محیط کار مجالی برای پاسخگویی نمی گذارد
در رابطه با سوال شما احساس خودتان در این رابطه چیست و اینکه نباید به یکباره با او در بیفتید بلکه باید خیلی منطقی با او صحبت کنید. با دقت زیاد به کارهای او و حرف هایش توجه کنید چون در این صورت متوجه می شوید دلایل مخالفت او کجاست . بهتر است با دقتی که از خود نشان می دهید به او این اطمینان و امنیت در زندگی را بدهید و شاید دلایا ناامنی او را متوجه شوید که میخواهد مدیریت همه چیز در اختیار وی باشد. سعی کنید با او همراه شوید تا زندگی بهتری را برای خود و همسرتان فراهم کنید. فراموش نکنید به او یادآوری کنید که شما با کمی اقتصادی فکر کردن می توانید هم کمک خرج خانه باشید و هم پس انداز خوبی را برای زندگی مشترک تان فراهم کنید.

بااحترام....

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
دارای دیدگاه مرداد 29, 1394 توسط صورت چهره
خوب چون یه خانومی توی فامیلاشون بوده که به محض اینکه کارمند شده،و استقلال مالی پیدا کرده ،با وجود علاقه زیادی که شوهرش بهش داشته،درخواست طلاق داده.و من متوجه شدم که شوهرم از این موضوع میترسه که منم استقلال مالی پیدا کنم و روزی او را ترک کنم.این درحالی است که من مطمئنم تحت هیچ شرایطی جز خیانت از طرف او،او را ترک نخواهم کرد و اینو بهش هم گفتم.تا خیالش راحت بشه.
دارای دیدگاه مرداد 31, 1394 توسط qasdi
باسلام پس بانو خودتان دلیل ترس و ناامنی را در شوهرتان یافته اید بسیار عالی پس سعی کنید زیاد روی حساسیتش انگشت نگذارید و بحث نکنید اگر خودتان هم به اینکار تمایل دارید که مبلغی را بعنوان پس انداز به همسرتان دهید اشکالی ندارد.
سوالی بود در خدمتم...

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
دارای دیدگاه مرداد 31, 1394 توسط بی نام
خیلی ممنون که اینقدر خوب پاسخگو هستید.سوالم اینه که خوب گفته 400 تومن به حساب مشترک و 400 ت جدا به حساب او بریزم.احساس میکنم زیاده روی است.چون خودشان که کار میروند هیچ مبلغی را در حساب مشترک نمیخوان بریزند.ولی خدایی هرچی تا الان خواستم برام فراهم کرده.میگه این حساب مشترکه،برای کمک خرجمون باشه.منم انتظار دارم اونم یه مبلغی رو در حساب مشترک بریزه.وگرنه به نظرم فرقی بین اینکه برای او بریزم و یا توی حساب مشترک بریزم ندارد.درسته؟؟شما پیشنهادی  دیگه ای دارید؟؟
دارای دیدگاه مرداد 31, 1394 توسط qasdi
نه اما به دلیل ترس و ناامنی که داره مطمئنا میخواد هیچ راه فراری به قول خودش برای شما نگذاره و شما هم میتونی در یک جو دوستانه احساس خودت رو راجع به حساب مشترک و جداگانه و نگرانیت صحبت کنی و بعد از پاسخگویی همسرت درخدمتم چون باید واکنش و اضطراب ایشون هم تحلیل بشه
موید باشید...

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...