قرار گرفتن در تردید و دو دلی

Question

با سلام، من خانمی 28ساله و فوق لیسانس هستم. از سال 89 ازدواج کرده و بخاطر کار همسرم به شهری دیگر که خواهر بزرگ ایشان نیز آنجا زندگی می کردند رفتیم. من فرزند اول از یک خانواده 5 نفری و همسرم فرزند آخر از یک خانواده 11 نفری  می باشد. بدلیل مشکلاتی که خانواده همسرم والبته همسرم بوجود آوردند نزدیک دو سالی است کارمان به دادگاه کشیده شده و علاقه ما نسبت به یکدیگر به شدت کم شده و گاها تبدلیل به نفرت و بی تفاوتی رسید. متاسفانه همسرم بشدت تحت تاثیر حرفهای خانواده اش و دخالت های آنهاست. ما در گذشته بسیار بهم علاقه داشتیم به حدی که اطرافیان به گفته خودشان حتی به رابطه ما حسادت میکردند. 9ماه پیش من در جلسه دادگاه گفتم که میخواهم با همسرم زندگی کنم و وقتی مجدد به زندگی خود برگشتم همسرم از ارتباط من با خانواده خودش ممانعت میورزید و رفتارهایش نیز بدتر شده بود و با خانواده من هم که به کل قطع ارتباط کرده بود. این محدودیت ارتباط به حدی بود که خودش هر سه روز یه بار به تنهایی به خانه خواهربزرگش که مسبب از هم پاشیدگی زندگیمان شده بود میرفت و من به ناچار در خانه تنها بودم. و وقتی برای تعطیلی به شهرمان می آمدیم من را دم در خانه پدرم میگذاشت میرفت و سراغم نمی آمد، حتی یکی دوبار خودم به تنهایی به شهر محل زندگیمان رفتم و مجدد این کار تکرار میشد. تا سری آخر که درخانه پدرم ماندم و دوباره در دادگاه تشکیل پرونده دادیم. حالا دادگاه به نفع من رای داده ولی نمیدانم چه کار کنم؟! تقاضای طلاق بدهم یا با شرایطی با این آقا زندگی کنم؟

لطفا راهنمایی بفرمایید!با تشکر!

Comments

سلام من خودم شرایط شما رو داشتم. همسرم فرزند اخر بود و همه خوانواده در زندگینان دخالت میکردند. توی دوران عقد کارم به دادگاه کشید ولی همسرم معذرت خواهی کرد و زندگیمونو شروع کردیم. الان 10 ساله دارم زندگی میکنم الان زندگیمون بهتر شده ولی  اوایل نه خیلی مشکل داشتیم . با اینکه الان کمتر نشکل دارم اما چه فایده 10 سال عمرمو هدر دادم و الان ناراحتی اعصاب گرفتم . باید با خودت فکر کنی زندگی کردن به چه قیمتی؟میتونی چند ساله دیگه با یه بچه باهاش ادامه بدی؟میتونی دخالتهاشونو تحمل کنی؟ببین دخالتهای اونا کمتر نمیشه مگر اینکه همسرت به خودش بیاد مثل همسر من ولی فایده ای داره؟اون شخصیتی که ازت خورد کرده جی میشه؟میتونی ترمیمش کنی؟من نتونستم . بیشتر فکر کن عزیزم

---

ممنون از راهنمایی و حسن توجه تون دوست مهربونم، ان شاالله که خدا به شما سلامتی بده.
 نمیدونم ادامه دادن همچین زندگی که تا حالا دو بار به دادگاه کشیده شده و حرمت هایی که شکسته شده قابل ترمیم هست یا نه، آخه شوهرم هم خییییلی لجباز شده. از قبل هم که خییلی مغرور بود، بدتر هم شده.
الان حتی وکیل خودش بهم میگه که این آدم اصلا بدرد شما نمیخوره و حیف شماست که بخواید با این آدم ادامه بدید و...
با اینکه خودم میدونم با این اختلاف هایی که خودش و خانواده اش بوجود آوردن اینقدر ناجور بهم ریخته و شرایط رو هی بد و بدتر میکنه، دوست داشتم راحت بهش میگفتم که نظر اطرافیان خودت بخصوص وکیل خودم و خودت که تو دادگاه حرفهات رو شنیدن نسبت بهت چیه، ولی میترسم بهم بد بین بشه و شرایط بدتر بشه چون میدونم کینه ای هم هست.
شخصیت این آدم جوریه که اگه صد سال دیگه هم منو بلاتکلیف بزاره نمیاد دنبالم، عاشق کم روییش شده بودم ولی همین کار دستم داد و شده مشکلم...
لطفا منو راهنمایی کنید

Answer 1

دوست عزیز سلام سعی کن حضورا به یک روانشناس مراجعه نمایی.

بااحترام....

---

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها