قدرت تصمیم گیری برای طلاق ندارم

4,654 بازدید
سوال شده خرداد 23, 1394 در اختلالات روانی توسط بی نام
سلام

من 5 ساله با همسرم ازدواج کردم، همسرم از ابتدا هم مذهبی بود ولی جدیدا خیلی سخت گیر شده و میگه باید چادر بپوشی بی اجازه من حق نداری از خونه بری بیرون ،...الان 1 هفته است که نذاشته خونه بابام برم فقط میزاره برم سر کار و بیام، همش تو خونه هستم، با من حرف نمیزنه میگه اگر خواستی بری خونه بابات برای همیشه برو و باید بزاری من همسایه ها رو صدا کنم صورتجلسه بشه که تو داری از خونه بی اجازه میری؟ از طرفی من خانواده پدری از هم گسیخته ای دارم دو تا برادر دارم که بالای 45 سن دارن و حاضر نیستن زن بگیرن و مادرم که فقط حرص میخوره و بیماری قلبی داره و به پسرا سرویس دهی میکنه و پدرم که بیخیاله فقط با مادرم و بقیه دعوا میکنه  یه خواهر 37 ساله مجرد بیکار و یه خونه درب و داغون داریم، خیلی از آینده بعد از طلاق میترسم و از طرفی هیچ جوره نمیتونم شرایط محدود کننده شوهرمم قبول کنم؟ اصلا فکر کنم اینا بهانه است که من خودم راضی به طلاق توافقی شم و از همه چیم بگذرم، دیشب به من گفت یا شرایطمو قبول کن یا توافقی طلاق بگیر یا با همین شرایط زندانی بودن بساز من هم میرم زن صیغه میکنم؟ از طرفی من هنوز باکره هستم و 1362 سکه مهر دارم که نصف آن به من تعلق میگیرد با توجه با کارمند بودن ایشان نهایتا موفق بشم ماهی 300 تومن قسط مهریه بگیرم که در برابر 5 سال عمر من و یک عمر بدبختی پیش رو چیزی نیست، به نظرتان من چه کنم نه راه پس دارم نه پیش؟ از طرفی خانواده من هیچ اطلاعی ازین جریانات اخیر ندارند اگر بفهمند خیلی شوکه میشوند مخصوصا مادر بدبختم، بیشتر از خودم دلم به حال او میسوزد.

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 23, 1394 توسط مهری موسوی
سلام خواهر گرامی. چطور شده در زندگی شما که 5سال ازش میگذره هنوز شما باکره هستید؟؟؟؟ چه مساله ای باعث شده؟  آیا شما مشکل واژنیسم داشتید؟  آیا همسرت در برقراری رابطه با شما مشکل داشت؟ آیا در یک خانه زندگی نمیکردید؟  و خیلی سوالات دیگه که ای کاش شما در زمان توضیح مشکل مطرح میکردی. به هر حال از اینکه همسرت از رفتن به خونه پدری ممانعت میکنه و سختگیری های دیگه داره صرفا به این دلیل نباید جدا بشین و باید مشکلات موجود رو باهم حل کنید اگر همسرت هم پیشنهاد طلاق توافقی رو میده شما باید دلایل منطقی برای طلاق ازش بخوای بعد بپذیری موفق باشی.

سیده مهری موسوی
کارشناس ارشد مشاوره / شماره مجوز 3909
تلفن: 44030585-09353217720
دارای دیدگاه خرداد 28, 1394 توسط fz
سلام.
خیلی جابه همسر من هم همین ویژگی ها رو داره با این تفاوت که من چادری هستم ساق دست میندازم و همه منو به عنوان یه باحجاب کامل میشناسن سر کار دوس نداره برم و نمیرم.بیرون برای خرید یا گشت و گذار نمیذاره برم خونه فامیل و اشنا اجازه میده اما باید با آژانس بانوان برم.و اصلا نمیذاره آژانس که راننده مرد میاد یا با تاکسی جایی برم.وقتی میرفتم دانشگاه حتی نمیذاشت ضد آفتاب بزنم.اما با اینکه حجاب کامل دارم باز هم ایراد گیر میاره که بهم گیر بده.
برعکس شوهر شما که به حرف پدرشه شوهر من وقتی عصبانی میشه پدرو مادر یادش میره و هرچی از دهنش دربیاد بهشون میگه.حالا ببین وقتی تو خونه با من دعواش میشه چی میشه.
وضع مالی خونوادم خوبه میدونم ک بابام ساپورتم میکنه اما از طلاق خیلی میترسم.وهرروز دارم بیچاره تر و گیج تر از دیروز میشم چون نمیدونم باید چیکار کنم.
یه چادر اصلا این همه سختی نداره.شوهر دوست منم مثه شوهر شما بود.باگوش دادن به حرفاش الان یه زندگی عالی داره.پس شما اگه جای من بودی میخواستی چیکار کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دارای دیدگاه خرداد 29, 1394 توسط بی نام
سلا،م
شاید برای شما که چا ری هستید سخت نباشه،برای من که 30 سال یه جور دیگه زندگی کردم خیلی سخته،و این برای من شکسته غرورم اجازه نمیده شکستو قبول کنم در ثانی از خانوادش و دورویی هاشون خسته شدم و بیزارم و فکر ارتباط دوباره با اونها ازارم میده خیلی برام یخته گیر اافتادم
دارای دیدگاه فروردین 26, 1397 توسط بی بازگشت
منم نه راه برگشت دارم نه دل موندن .....میفهممت
دارای دیدگاه تیر 2, 1397 توسط بی نام
منم با یه مرد نق زن و بهونه گیر و به شدت بد دهن دارم زندگی میکنم یه پسر کوچک هم دارم خسته شدم از اینهمه شکستن غرورم جرات طلاق گرفتن هم ندارم حامی هم ندارم از ایندم میترسم از طلاق هم میترسم همسرم به همه چیز و همه کس گیر میده کاش یکم دهن بین بود دوستش دارم اما وقتی بهم توهین میکنه و به خانوادم فحشهای رکیک میده میخوام بکشمش کافیه که یه نه بگه حتما اجراش میکنه ، از زمین و زمان شاکیه
دارای دیدگاه آبان 12, 1397 توسط بی نام
منم سالها دارم توی دو دلی دوراهی زندگی میکنم دلم میخاد مثل همه مثل خواهرام زندگی کنم دیگه شوهرم واقعا از چشمم افتاده پسرم هفتده سالشه خودم سیوپنج سال دارم به طلاق فکر میکنم استرس میگیرم از طرفی دلم میخاد زندگی کنم نه افسرده باشم خیلی دوستدارم یکی کمکم کنه
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...