خیال پردازی خارج از کنترل

1,534 بازدید
سوال شده خرداد 20, 1394 در اختلالات روانی توسط امیر محمد
با سلام و خسته نباشید

من مردی 29 ساله هستم  دارای مدرک کاردانی در یکی از رشته های  پیراپزشکی . حدود شش سال که مشغول به کار هستم و با والدینم زندگی میکنم مجرد هستم و فرزند سوم یک خانواده شش نفره که تنها فرزند پسر از میان چهار فرزند میباشم

مشکل  عمده یی که با آن مواجه هستم خیال پردازی و رویاپردازی های بیرون از حد به صورتی که در درون ذهنم زندگی دیگری در جریان است اگرچه به صورت مقطعی توانایی کنترل و جلوگیری از این امر را دارم اما پس از چند روز دوباره افکار و خود تصوری ها شروع میشوند

هرچند تلاش کنم توانایی متوقف کردن آنها را برای بیش از چند ساعت ندارم  مثلا ساعت ها قدم میزنم و با خودم فکر میکنم در میان جمعی قرار دارم ودارم برای آنها مسئله یی را توضیح میدهم از خود تصوری دارم مافوق آنچه هستم تصوراتی که شاید برای انسانهای دیگر با توجه به ویژگی هایشان عادی اما با توجه به خصوصیات من غیر ممکن میباشد به گونه ایی در میان تمام این خیال پردازی ها آنچه مشترک است جلب توجه دیگران و نشان دادن توانایی هایی که برخی از آنها را ندارم وبرخی را دارا میباشم همه اینها دنیا یی را در درون ذهنم ایجاد کرده که بیشتر تمایل دارم در آن زندگی کنم

اگرچه در میان دوستان و همکاران انسانی شاد و پر انرژی هستم اما در تنهایی بسیار خیال پرداز و تنبل و کسل هستم

از شما تقاضا دارم در این باره راهنماییم نمایید که چگونه این مشکل برطرف گردانم ؟
دارای دیدگاه خرداد 22, 1394 توسط بی نام
منم 33 ساله هستم و دقیقا همین مشکل را دارم اما در زندگیم اختلالی ایجاد نکرده فقط از نظر ذهنی خسته لم می کنه ایا باید ترکش کنم چون من از زندگی ام راضی نیستم و بودن در این دنیای خیالی به من ارامش میده

2 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 21, 1394 توسط qasdi
باسلام دوست عزیز برخی از صحبت های شما در زندگی و تفکرات همه ما وجود دارد. مثلاً ممکنه بسیاری از افراد با دیدن یک سریال خودشون را در نقش یکی از شخصیتهای آن فرض کنند و پیش از انجام یک مکالمه آن را در ذهن بازگو کرده و درموردش فکر کنند و یا ... اما مسلماً این امر نباید به صورت افراطی صورت بگیرد. مطلب دیگه اینکه تخیلات برای بازسازی اهداف در زندگی مفیده. مثلاً کسی که به کارگردانی علاقمند است مسلماً زمان های زیادی را به این امر فکر می کند تا بتواند آغازی برای این مسیر داشته باشد.
اما آنچه مضراست افراط در خیال پردازی به نوعی است که مانعی برای فعالیت های روزمره باشد و در آنها رکود ایجاد نماید. دراین صورت است که باید به خود بیاموزید که برای تفکرات خود زمانی را تعیین کنید. به عنوان مثال در روز نیم ساعت بیشتر در تنهایی و فکرکردن به سر نبرید و یا اگر درهنگام مشغولیت به یک فعالیت ناخودآگاه وارد تخیلات غیرضروری می شوید با گفتن کلمه ایست این افکار را متوقف کنید. ذهن شما به زیاد فکرکردن و سیر و گردش در تخیلات و عالم غیر واقعی عادت کرده. چراکه آنجا معمولاً افکار بر وفق مراد است و لذت بخش. با زمان بندی و توقف آگاهانه باید این عادت را از بین ببرید.

موید باشید...

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
دارای دیدگاه خرداد 21, 1394 توسط کاوه
من 31 سالمه همین مشکل رو دارم اما واقعا متوقف این افکار بسیار دشوار هر بار که دریچه ایی پیدا کنند به ذهن حمله ور میشن آیا منبع ایی برای حل این مشکل سراغ دارید که بتونم به اونها مراجعه کنم ؟
پاسخ داده شده خرداد 21, 1394 توسط qasdi
دوست گرامی مثلا:
غرقه ‏سازی؛ بدین صورت که شما، با اختیار خود آن قدر خود را در معرض همان موضوعی که از آن رنج میبرید قرار دهید تا از آن فکر خسته و متنفّر شوید. بنابراین هر روز، زمانی را به فکر کردن درباره موضوع وسواس فکری خود اختصاص دهید و آن چنان و آن قدر درباره آن فکر کنید که از آن متنفّر شوید. در نتیجه هرگاه بدون اختیار هم ذهنتان به آن معطوف شد و خواستید از روی اجبار تکرار کنید، اراده و اختیارتان در دور کردن آن فکر و اجتناب از آن، چیره و حاکم شود.
هرگاه ذهنتان بدون اختیار مشغول همان اوهام و افکار بیهوده وسواسی شد، مشت خود را محکم روی زمینی بکوبید با گفتن ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم از جای خود بلند شده، تغییر حالت دهید تا بدینوسیله از آن فکر تکراری و وسواس رهایی یابید.

کش نازکی را دور مچ دست خود بندید. هرگاه افکار وسواس به سراغ شما آمد، با کشیدن کش و رها کردن آن روی دستتان و ایجاد درد مختصری روی مچ خود، از آن فکر رهایی خواهید یافت.

با خودتان عهد ببندید و برنامه‏ ریزی کنید که زمان فکر کردن درباره موضوع وسواس، ساعت خاصی باشد (مثلاً 5/4 تا 5 بعدازظهر) و در طول روز هرگاه اوهام و افکار وارد ذهنتان شد، به خودتان بگویید زمان فکر کردن فلان ساعت مقرر است و در زمان مقرّر نیز مدتی رابه فکر کردن درباره آن موضوع اختصاص دهید و ذهنتان را به آن مشغول سازید تا این که در طول روز و به طور پراکنده، ذهنتان مشغول آن نباشد. ضمنا آن زمان اختصاصی را به تدریج در طی (مثلاً 30 روز) روزی یک دقیقه کم کنید تا به صفر برسد.

هر روز به خود تلقین کنید که «من قادرم افکارم را کنار بگذارم»؛ زیرا تلقین یکی از راه‏های مبارزه با وسواس فکری نیز چیزی جز یک فکر منفی مزاحم نیست.
گفتنی است که برای درمان وسواس فکری نیاز به صبر و حوصله و پشتکار در به اجرا درآوردن راه‏های فوق است تا این که به تدریج از آن افکار رهایی یابید و انتظار حل و درمان یک شبه آن را نداشته باشید.

به امید موفقیت...

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
تلفن : 88277643-4
بزرگراه جلال بعداز پل گیشا روبروی شعبه بانک کشاورزی پلاک 135 واحد 3 طبقه 2 دوشنبه ها
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...