بلاتکلیفی در متارکه

981 بازدید
سوال شده خرداد 17, 1394 در ازدواج و طلاق توسط کاملیا
با سلام و خسته نباشید

خانمی 30 ساله هستم ( همسرم 34 ساله و هردو دارای تحصیلات کارشناسی ارشد) که 4 سال زندگی مشترک را تجربه کردم که به جرات میتوانم بگویم به جز ماه اول بقیه زندگی مشترکمان با تنش و مشاجره به علت عصبانیت بیش از حد همسرم همراه با فحاشی و توهین و کتک  همراه بود مدت 6 ماه است در پی مشاجره شدید با ایشان به خانه پدرم رفتم در ابتدا قصدم طلاق بود و در این امر کاملا مصمم بودم ولی در طی گذشت این مدت و به خاطر ترس شدید از جدایی به ادامه زندگی فکر می کنم  .همسرم طی این مدت به جز 2 یا 3 مرتبه آن هم در اوایل قهر و با وساطت پدرشان با من تماس گرفتند و خواهان بازگشتم شدند ولی من که خیلی عصبی و ناراحت بودم گفتم که صددرصد طلاق میخواهم  حال با گذشت 6 ماه و با توجه به اینکه در این 6 ماه هیچ تماسی با من نداشتند و ایشان هم به طلاق راضی شده اند ولی تا کنون هیچ اقدامی نکرده اند ، خانواده من هم مدام میگویند که تصمیم با خودت است و هیچ دخالتی هم نمیکنند و با توجه به اینکه برگشتن به این زندگی واقعا خواسته قلبی ام نیست ولی از طلاق هم میترسم و از طرفی هم بلاتکلیفی مرا خسته و تبدیل به یک آدم افسرده کرده که احساس میکنم در بن بست گرفتار شده ام و قدرت گرفتن هیچ تصمیمی را ندارم ، خواهش میکنم من رو راهنمایی کنید که چکار کنم .

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 17, 1394 توسط مهری موسوی
سلام دوست خوبم وقت بخیر همانطور که خودتون فرمودید در چهار سال زندگی مشترک شما جز چند ماه اول بقیه تنش و اختلاف و درگیری بوده اینکه چرا در مدت زمان به دنبال حل مسائل خودتون نبودید جای سوال داره شما با تعلل در حل مشکلات اجازه دادید روابط تون به جراحتهای عمیق زناشویی تبدیل بشه که الان حل کردنشون کمی دشواره ولی قابل حل توصیه میکنم از طریق یک واسطه امین و باتجربه از همسرتون دعوت کنید یک گفتگوی بدون غرض و صرفا برای حل مشکلات تون داشته باشید هردو صادقانه حرفهای نگفته خودتون و خواسته هاتون رو مطرح کنید بعد از فرصت سه هفته ای به هم مثل دو انسان عاقل و دانا درباره گفته های همدیگه فکر کرده و درست ترین تصمیم رو برای زندگی خودتون بگیرید در ضمن شما باید حتماً درمورد افسردگی خودتون با یک مشاور مشورت کنید شاد و خرسند باشید

سیده مهری موسوی
کارشناس ارشد مشاوره / شماره مجوز 3909
تلفن: 44030585-09353217720
دارای دیدگاه خرداد 18, 1394 توسط بی نام
با سلام خدمت شما و تشکر از اینکه وقت گذاشتید و پاسخ دادین ، خانم دکتر در اوایل که من منزل پدرم بودم  همسر خواهرم با ایشون 2 مرتبه جلسه گذاشتند و صحبت کردند ولی وقتی خواستند رو در رو بشینیم و با هم صحبت کنیم ایشون روز قرار ، ملاقات رو کنسل کردن و گفتند که نمیان چون دیگه راه نجاتی برای این زندگی متصور نیستند و در نهایت هم منجر شد به اینکه شماره همراهشون رو عوض کردند و تلفن منزل رو هم جواب نمیدن البته از اون به بعد هم دیگه هیچ تماسی برقرار نشد فقط من یک بار تلفنی با پدرشون صحبت کردم که ایشون برخلاف عقیدشون در مورد طلاق که در ابتدا مخالف بودن گفتند که بهتره از هم جدا شیم  و احترام و علاقه دیگه بین ما از بین رفته و از این دست صحبتها که عنوان کردند این حرفها نظر همسر بنده هست و گفتند چرا اصرار دارم با مردی که علاقه ای به من نداره زندگی کنم . و برم اقدام کنم برای جدا شدن توافقی ، من هم احساس میکنم دیگه غرورم داره جریحه دار میشه بخوام بیشتر از این مداومت کنم  و از طرفی هم از عواقب جدایی ترس دارم .
دارای دیدگاه خرداد 18, 1394 توسط بی نام
سلام من هم مشکل شما رو دارم تردید در تصمیم گیری، منم 5 ساله با کشمکش زندگیمو ادامه میدم ولی چند روز پیش طی مشاجره ای که با همسرم داشتم پدرش اومد منم هر چی تو این 5 سال تو دلم مونده بود بهش گفتم از دخالتهاشون تا اخلاقای گند پسرشون بعد پدرش با ناراحتی رفت شوهرمم به من گفت حالا که به پدرم توهین کردی و دیگه احترامی نذاشتی این زندگی فایده نداره، و گفت اگر میخوای بمونی باید مطیع صد در صد من باشی ااجازه نمیدم خونه پدرت بری و باید چادر بپوشی، من خودم فکر می کنم مخصوصا این شرط رو گذاشته که خودم خسته بشم برم طلاق بگیرم، احساس میکنم غرورم له شده از طرفی خانواده پدری از هم پاشیده ای دارم، یکبار به مامانم غیر مستقیم گفتم گفت اگر طلاق بگیر یه مشت مرد زن دار یا مشکل دار میان سراغت.همسرم خیلی خشک مذهب است نمیتوانم افکارش رو تحمل کنم، خوشبختانه بچه ندارم، چه پیشنهادی میدهید؟ از دوستان چه کسی شرایط مشابهی را تجربه کرده و نهایتا چه تصمیمی گرفته؟
دارای دیدگاه بهمن 7, 1396 توسط BaraN
سلام عزیزم اول باید مشخص بشه ک چه کمبودی داشتید ک دعواتون بالا گرفته و مشکل و بین خودت و شوهرت حل کنی بدون اینکه بگی برگرد و التماس کنی! مصمم و خونسرد کاملا جدی بشین حرفاتو باهاش بزن و بگو ک مهریمو گذاشتم اجرا ببین عکس العملش چیه ...
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...