خیانت همسر ی که ۲۸سال پیش به زور دختری را صاحب شد

1,009 بازدید
سوال شده خرداد 9, 1394 در ارتباط توسط بی نام
باسلام
خانمی ۴۶ساله هستم ۲۸سال پیش با پسری که ۶سال ازم بزرگتر بود   علیرغم مخالفت های خانواه ام که در شان خانواده ما نیست ازدواج کردم .
حاصل این ازدواج ۲ دختر که یکی شون ازدواج کرد ه و۲ تا نوه داریم  .دختر دیگه مون کلاس هشتم است .
همسرم برخلاف خانواده  پدریم آدم مقید به خدا نماز وروزه نیست.اما خودم ودخترام نماز وروزه میگیریم.
یک سال قبل از اینکه  به خانه پدری  برگردم احساس کردم پای زن دیگری تو زندگیمون هست  جرات نکردم به روش بیارم یقین داشتم  انکار خواهد کرد  یک سال تمام غیر مستفیم  کنترل کردم.  بعداز یک سال  دیگر مطمعن شده بودم حتی فهمیده بودم  طرف چه کسی است . تعقیبش کردم  بعداز ۲ساعت وقتی از منزل طرف خارج میشد خودمو نشون دادم .  هل شد خواست خودشو تبرعه کنه  فقط  گفتم    چون  قبلا چند با ر غیر مستقیم تذکر داده  بودم دیگه نمیتونم تحمل کنم خدا حافظ .
از ان ماجرا  ۱۷ ما ه میگذرد  من با دخترم خانه پدری زندگی میکنیم .
همسرم.  هرروز یکی را واسطه میکنه  خلاصه به عناوین مختلف منت کشی میکنه  اما دریغ از یک اعتراف یا یه ذره نشانه ندامت د ر حالیکه  انکار میکنه  برای جلب رضایت من سفر کربلا رفته  است  دامادو دخترمو واسطه  کرده  است  ولی دیگر نمیتوانم دوباره اعتماد کنمبه همه گفته  رفته بوده به خانم پول بدهد.
خیلی تلاش کرده وبه هیچ وجه راضی به جدایی نیست .
ولی من فقط طلاق میخواهم .
با تلاش های که کرده نظر پدر و برادرم را جلب کرده   مادر پیری و مریض احوالی داشتم  غضه ما را می خورد  که  ۷ ماه پیش فوت کردند  وقتی پدر م نصیحتم میکنه برگردم خونه زندگیم  از استرس تنم میلرزد که اگه خدایی نکرده  پدر م طوری بشه  ازم  ناراضی  باشد .  عذاب وجدان میگیرم  چون اصلا نمیتونم همسرمو ببخشم  و برگردم .
از طرف دیگر دختر پا پیچم شده  به خاطر من برگرد.
دختر کوچکم  میگه اگه برگردی خودمو میکشم .
خیلی تحت فشار عجیبی قرار گرفتم لطفا مرا راهنمایی کنید . یا دامو راضی کنم یا دخترو پدرم را. متشکرم.

1 پاسخ

پاسخ داده شده خرداد 9, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام بانو

یک مثال می زنم خوب توجه کنید . یک بسته بیسکبیت می گیرید و به همه تعارف می کنید به دختر شما که می رسد . موقعی بر می دارد می بیند یک گوشه ی آن و بر می گرداند می گوید نمی خواهم کم است. شما به جعبه نگاه می کنید و آن تکه ی دیگرش را هم در می آورید و می  گویید بیا بقیه اش هم اینجاست . اما او قبول نمی کند و می گویید من درسته می خواهم و هر کار می کنید قبول نمی کند فرق ندارد که به نا چار با بیسکوبیت خود عوض می کنید و اگر خود ندارید نا چارا یکی دیگه می خرید . اما حالا آیا آن بیسکوبیت کمتر بود ؟ آیا آن دو تیکه باهم فرق داشتند ؟ آیاآن تیکه شکسته با بزرگتره مزه اش فرق دارد ؟ آیا ماهیت و مواد تشکیل دهنده آن قسمت کوچیکتر با بزرگتر فرق دارد؟ آیا آن شکسته با ماهیت آن بیسکوبیت سالم فرق دارد ؟ خب مسئله ی همسر شما حکم این بیسکوبیت است که آن هم اگر علت شناسایی و رفع می شد شاید تداوم پیدا نمی کرد و شاید با قهر شما عملا تایید بر عملکرد او بود که درست تشخیص داده و خوب این کار را کرده . مسئله حساس و قابل تامل و حل است با جزیئات بیشتر و داشتن زمان بیشتر . لطفا با تفکر در این مثال و مسائل خود ببینید که می توان طور دیگر هم دید . می توان اندیشه را از زاویه زندگی به آن نگاه کرد نه از زاویه مسئله ایجاد شده . فرزند شما شکستگی را دیده و تمام مدت نتوانسته رابطه دو تیکه را بدست آورد. و شما که حاضر به تعویض شدید کاملا از زاویه زندگی و اصل بیسکبیت بودن و ماهیت آن و فایده نگاه کردید . و گفتید من باید گاز بزنم شکسته شود و فرق نمی کند .

خوب تامل کنید و زمان بدهید درست ببینیم . در خدمتتون هستم . سربلند باشید

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه خرداد 9, 1394 توسط بی نام
باتشکر از لطف شما که زمان گذاشتین وپاسخ دادین ولی متوجه نشدم مثال بیسکویت وبرا دختربزرگم فرمودین یابرا دختر کوچیکم شدیدا با آشتی من وپدرش مخالفت میکند. اگرمنظور خود را واضح تر بفرمایید کمال تشکر رادارم. بازهم تشکر وقدردانی میکنم .
دارای دیدگاه خرداد 9, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
مثال واضح است باید مفهوم را دریافت کنید اول از همه برای خودتان است . که همسر شما با کاری را که کرده تمام ویژگی هایش زیر سوال نیست و آن مثل آن است که بیسکوبیت شکسته باشد یا ظرف بست زده که ما به راحتی غذا می خوریم . شما باید نگاه خود را عوض کنید و وقت بگذارید مفاهیم را صحیح دریافت کنید..
اگر شما پذیرش برایتان به وجود بیاید و برای زندگی قدم بردارید کلی راه باز می شود

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه خرداد 9, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
مخالفت فرزندان بر اساس عدم آگاهی است اگر او درک کند که در تمام زمان پدرش را با خود دارد ولی دارد از جسم او فرار می کند . در مدرسه در دانشگاه در کوچه و بازار هرجا که نامش را می خوانند یعنی پدرش را صدا می زنند . وپس این فرار برای او جز آسیب هیچی نیست.
براساس اصل آسیب شناسی سه نکته ی اساسی را اگر ما بتوانیم در هر اقدام رعایت بکنیم طرح ما موفق خواهد بود هرچند که نقص هایی هم داشته باشد.
1. چه کار بکنیم که آسیب به وجود نیاید.
2. چه کار کنیم آسیب به وجود آمده را حل بکنیم.
3. اگر نمی توانیم آسیب را حل بکنیم چه کار بکنیم که زمینه ی ایجاد آسیب در آینده نشود.
و اگر این سه نکته ی کلیدی در تمام مراحل درمان مد نظر باشد اطمینان بر عدم آسیب را به ارمغان خواهد آورد.

پس اگر آسیب به وجود آمده را واقعا نمی شود حل کرد کاری کنیم که آسیب های آینده به وجود نیاید.

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه خرداد 10, 1394 توسط بی نام
جناب استاد باید متذکر بشوم همان  سالهای اوایل ازدواج   من متاسفانه  پی به علل مخالفت خانواده ام  که ابتدای عرایضم گفتم پی بردم ولی  افسوس صد افسوس نتونستم  بروز بدم  .۲۸سال تحمل کردم برادرم  بامن  ودخترام وهمسرم حرف نمیزند چند بار هم درگیر شدند .
اغلب  وقتها وقتی منزل پدرم دعوت بودیم از خونه خار میشد که با خانواده ما روبرو نشود ۲۸ سال بد اخلاقی همسرم را تحمل کردم دم نزدم  فحاشی میکرد  کتک میزد  به خانواده ام بد وبیراه می گفت  زخم زبون میزد که جایی نداری بری حتی برادرت هم باهات حرف نمیزنه  چون برادرم ازدواج نکرده  باپدرم زندگی میکنه .ناگفته نماند چند بار هم توسط همان برادرم خودم و دخترام کتک خوردیم که همسرم این موضوع را فهمیده بودند.
میخوام بگم همسرم لیاقت خانواده ما را نداشت مشکل بهداشتی . اخلاقی . رفتاری .ایمانی . چون خودم خواسته بودم  ۲۸ سال تحمل کردم آخرش هم  با یک زن شوهر دار رابطه برقرار کند دیگر قابل تحمل نبود ونیست
دارای دیدگاه خرداد 10, 1394 توسط بی نام
بجای اینکه با نرمش بامن جلسه بگذارد به قول معروف دلمو بدست بیاورد  اظهار پشیمانی بکند منم یه مادرم به خاطر بچه هام  نرم بشوم هنوز م هنوزه درشتی میکنه  زور میگه تو محل جلو سبز میشه اصرار میکنه برگردم  مقاومت منو میبینه  از کوره در میره و به باد کتک میگیرهتا حالا ۲ مرتبه تو محل آبرو ریزی کرده منو کتک زده است خلاصه نمیتونم ببخشم بلا تکلیف دارم روز بروز افسرده تر میشم . بیشتر توضیح دادم که لطفا راهنماییم کنید.
دارای دیدگاه خرداد 10, 1394 توسط سیداحمدمرتضوی
سلام بانوی عزیز
متشکر از توضیحات بجای شما به من زمان دهید من امروز از 7/5 صبح تا 7/5 بعد از ظهر کلینیک آموزش و پرورش هستم . تا 24 ساعت آینده پاسخ خواهم داد این بدان جهت که شما بدانید مطالب شما دریافت و هم اکنون روئیت گردید . متشکرم از شکیبایی شما در راستای رسید به هدف

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
شماره تلفن : 09121312713 , 22878323
شنبه و دوشنبه 10 صبح الی 19 خیابان شریعتی بالاتر از میرداماد بعد ازپمب بنزین ، نرسیده به ظفر ،کوچه ی امانی ، پلاک 2 ، طبقه 5 واحد 9 ، مرکز مشاوره ی راه سبز
دارای دیدگاه خرداد 10, 1394 توسط بی نام
باعرض سلام  روزبخیر
منتظرم بی صبرانه
ببخشید وقتی مطالب مرور میکنم ناخوداگاه عصبی میشم جملاتم  روان نیست
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...