اختلاف خانوادگی

295 بازدید
سوال شده اسفند 25, 1396 در ازدواج و طلاق توسط ا.ع
باسلام من خانمی 34هستم همسرم 33ساله
ازنظر تحصیلاتی فرهنگی باشوهرم زیاد فاصله دارم ایشون مقطع ابتدایی ولی من لیسانسم از هرنظر من بالاترهستم شوهرم ثبات نداره ویه روز خوب یه روز بده مسال ومشکلات زندگیمون رو به خانوادش کاملا میگه توی روی من خوب ولی پشت سرمن وخانوادم بدگویی میکنه واین به شدت من روعذاب میده شاید خانوادش هیچ وقت چیزی نگنن ولی ووقتی بحثی پیش میاد تمام مسال حتی چندسال پیش وجزیی رابازگو میکنن خانواده حساس وزودرنجین که توارتباطشون بسیار ظعیفن چون حساسن و فک میکنن همیشه دیگران مشکل دارن
شوهرم مدتی پیش به خاطر دیر امدن از کلاسهای ظمن خدمتم باحالت دعوا به من گفت برادرت روبیار تکلیفت روروشن کنم منم بابرادرم رفتم ولی متاسفانه مادر وپدر وبرادر وحتی خودشوهرم درمحله دعوایی بزرگ گذاشتن برادرم من  رواز اون محل دورکرد ومن الان مدتی قهرم شوهرم دنبالم اومد چون من یه دختر. دارم ولی شرط من این بود من نزدیکی خانه پدرت زندگی نمیکنم وحتما باید مشاوره برن وحتما باید چند نفر وساطت کنن وبه صورت کتبی باشه شوهرم قبول کرد ولی باتوجه به بی ثباتی الا4ماهه هیچ کاری نکرده وفقط خودش تنها میاد میگه برگرد زیااین زندگی رو دوست نداره وشایدهم سرد شده همبشه میگه دلیل ازدواح من با توپول بوده  این بارسومه که من قهر میکنم وبرای خانواده این اقا عادی شده من مدتی برم وخودم برگردم وبااین که تفصیر از خودشون است حاضر نیستن بپذیرن که مشکل دارن  حتی حاصرنیستن بامن یه تماس بگیرن وبه قول خودشون دخالت نمیکنن  ناگفته نمانه مادراین اقا بیماری افسردگی داره وهمچنین یکی ازخواهراش وبرادرش هم مشکل اعصاب داره ودرخانواده پدری این اقا همیشه تنش ودعواست خانوادش به شدت بددل وبدبین هست ودرکی ازمسال ندارن حتی اگرقصدمن برای امری خیرباشه بابدلی تمام قضاوت میکنن همسرم افکارخودکشی نیز داره ولی دخترم روبهانه میکنه ودوست نداره دخترش بی پدربزرگ بشه میترسه که انجام بده بسیار بی مسولیت هست همیر واگروسیله ای خراب بشه حاضر نیست درستش کنه وحتی احازه نمیده من یه تعمیرکار بیارم نصبت به خواهرشوهرام حس میکنم بدبینه چون چندباربه من گفته دوست ندارم باشون حتی سلام کنی درصورتی که هم خودم محجوبم هم همسران خواهرام  اهل رفتار وامد نبست وهروقت جایی میریم به شدت ازرفتاردیگران ازده میشه محل کارش روبه خاطر اینکه فکرمیکرد مغازهای روبروش مشتری هاش رومیبرن یاازبدیش میگن چندباره که جابجا کرده دوست نداره نزدیک مغازه های دیگه ای باشه چون اعتقاد داره کم شانسه ودیگران براش میزنن درمورد همه افکارمنفی داره وادمی روخوب نمبینه بااین تواصیف من مرددهستم برای زندگی بااین اقا 4ماهه منزله پدرمم وازنظر مالی مشکلی ندارم ولی یک حس به من میگه تلاش کنم برای زندگیم ولی وقتی میبینم پبشرفت درزندگی من به کندیست وتمام اعصابم رو باید بزارم روی زندگیم سرد میشم وقتی میبینم نمیتونه درکم کنه سرد میشم ولی وقتی پای دختر 5سالم درمیون باشه گرم میشم ولی بازهم میگم دخترم روازاین زندگی ونجات میدم واقعا نمیدونم باید چه کنم
همه این صحبتها روکردم ولی وقتی وزندگی بودم همه چیزروبه بی خیالی زده بودم وسرکوب کرده بودم وشایدهم سازش کرده بودم والان هم اگرتو این زندگی برگردم توان تحمل دارم توان دارم که درک نشم بتونم زندگی کنم ولی بازهم میگم بی خیالی من به مشکلاتم ممکنه دلیل این باشه که من بیمارشده باشم حتی دعوایی که دم منزلمون بوجود اومد وحرمتها شکستن من روتکون نداد ومیتونستم برم زندگی کنم چون عادت کرده بودم شوهرم اعصابش خراب بشه چندساعت تحمل کنم یاشایدهم چندروز وبعد خوب بشه میخواستم بدونم ممکنه این بیخیالی من منحر به اسیب روحی وروانی دراینده به من بشه
ببخشید طولانی شد لطفا کممم کنید

1 پاسخ

پاسخ داده شده فروردین 5, 1397 توسط msebt

با سلام و تبریک سال نو بشما و خانواده محترم تان باید عرض کنم شما چندین نکته را که در زیر آورده ام بیان نموده اید که عبارتند از :

1-ایشون مقطع ابتدایی ولی من لیسانسم     2- شوهرم ثبات نداره  3- مسال ومشکلات زندگیمون رو به خانوادش کاملا میگه  4-من الان مدتی قهرم شوهرم دنبالم اومد چون من یه دختر. دارم   5-این بارسومه که من قهر میکنم وبرای خانواده این اقا عادی شده   6-مادراین اقا بیماری افسردگی داره   7-به شدت بددل وبدبین هست  8-همسرم افکارخودکشی نیز داره ولی دخترم روبهانه میکنه  9-محل کارش روبه خاطر اینکه فکرمیکرد مغازهای روبروش مشتری هاش رومیبرن یاازبدیش میگن چندباره که جابجا کرده   10-به بی خیالی زده بودم وسرکوب کرده بودم وشایدهم سازش کرده بودم والان هم اگرتو این زندگی برگردم توان تحمل دارم توان دارم که درک نشم 

باید عرض کنم حتما برای مشاوره هم خودتان هم همسرتان به یک روانشناس مجرب و متعهد مراجعه فرمائید . 

همسرتان با توجه به تاریخچه ای که از خانواده ایشان بیان کرده اید و همچنین رفتاری که از خود بروز می دهند  ظاهرا"دچار اضطراب و وسواس فکری و همچنین افسردگی ( ازنوع بایپولار ) می باشد  البته برای تشخیص دقیق تر باید مصاحبه بالینی توسط یک روانشناس انجام پذیرد .

باید عرض کنم اگر بهمین روش زندگی شما پیش برود در صورت عدم مراجعه به روانشناس می تواند روند زندگی شما با مسائل و مشکلات بیشتری روبرو گردد . 

موفق و پیروز باشید . 

 

محمدباقر سبط الشیخ - روانشناس و نوروتراپیست 

اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

...