من 37 سال سن دارم 7 سال ازدواج کردم فرزندم 16 ماهشه
قبل از تولد پسرم با همسرم تو روابط عاطفی و حتی زناشویی هیچ مشکلی نداشتم
اما بدلیل کمبود وقت و خستگی من بخاطر توجه و رسیدگی به فرزندمون کمتر میتونم به همسرم توجه کنم
و یه عادت خیلی خسته کننده و آزار دهنده و کسل کننده همسرم دارد و آن توقع ماساژ دادن که از بدو ازدواج من احساس میکردم دیگه یک ماساژور هستم
چون همسرم تنها و بهترین رسیدگی من به او را ماساژ دادنش میداند.
راستش فکر میکنه جزو شرایط عقدنامه است. البته همانطور که پیداست قبل تولد پسرم بخاطر دلخور نشدن و غور نزدن و ... با اینکه خیلی ازم انرژی میگرفت بالاخره ماساژرو یه بار درمیون میدادم. تا میتونستم در میرفتم چون یه ماساژ و برخورد ساده نمیخواست تمام قوای منو باید بگیره تا احساس کنه من از ته دل ماساژ دادم و از ماساژش حس لازم رو برده
و الان با حضور فرزندمون و مشکلاتش دیگه توان و وقت کافی رو ندارم
حالا هم تحدیدم کرده که کسان زیادی هستند که بتونن خواست منو برآورده کنن...
الانم من 2 تا مشکل دارم
1. چرا انقدر ماساژ بدم مگه همه زنهای دنیا شوهرشون رو ماساژ میدن تا اون احساس رضایت کنه؟
2. چیکار کنم با بی ملاحظه گی همسرم و درک نکردن شرایط و موقعیت فعلی؟
لطفا فقط خانم قصدی پاسخ مرا دهد.
من قبلا این سوال را پرسیدم اما پاسخ درستی نگرفتم...