[attach] هرگاه كسي در مقام دعوي و شكايت يا مباحثه و مناظره سند قاطع و مدرك محكم وغيرقابل ايرادي ارائه كند كه مخاطب و طرف دعوي را تحت تاثير...
[attach] كار او دیگر اصلاح پذیر نیست ، چون بسیار خراب است ، بیشتر در مورد ورشكست شدهای گویند كه با كمك دوستان هم نمیتواند باز به سركار خود...
[attach] هنگامي كه يك نفر داوطلب انجام كاري شود كه نه از عهدهاش برآيد نه سررشتهاش را داشته باشد و عاقبت هم آن كار را خراب كند و ضرر هم ببيند...
[attach] عبارت مثلی بالا در مورد آن دسته افراد حریص و طماع به کار می رود که بخواهند از دو نفع و فایده مغایر و مخالف یکدیگر سودمند گردند و حاضر...
[attach] واژه مرکب بالا در شرح و توصیف قصص و داستان ها و همچنین زیبایی لعبتان طناز و دلربا به کار می رود ولی دانش پژوهان از آن در تعریف مقام رفیع...
[attach] قصابي بود که هنگام کار با ساتور دستش را بريده بود و خون زيادي از زخمش مي چکيد . همسايه ها جمع شدند و او را نزد حکيم باشي که دکتر شهرشان...
[attach] روزي سواري از كنار دهي ميگذشت كه مردي با شتاب از ده بيرون آمد و خود را به او رساند و لگام اسبش را گرفت و از او خواهش كرد كه چخماق و...
[attach] مردي در جنگل هيزم ميشكست تا بار كند و به آبادي ببرد بفروشد. مرد ديگري هم در كنار او روي سنگ نشسته بود. آن هيزمشكن هر بار كه تبر را به...
[attach] در زمان های قدیم بازرگان ثروتمندی زندگی می کرد که بسیار درتجارت موفق بود و پسری داشت که بسیار تنبل و تن پرور بود و دنبال کسب روزی نمی...
[attach] اين مثل در موقعي گفته ميشود كه يك نفر از طرف آدم پر زور و قويتر از خود ظلمي ميبيند و چون زورش به او نميرسد با اوقات تلخ به خانه...
[attach] کاری که صرفا به امر و دستور مقام بالاتر انجام شود و میل و اراده ی مجری امر، در آن دخالتی نداشته باشد مجازا «حکیم فرموده» گویند. اما...
[attach] كلاه قرچی Qorci نوعي كلاه بود كه از پست و پشم درست ميكردند و نشانه تشخص بود و در زمان قديم در اصفهان معاريف و اعيان به سر ميگذاشتند....
[attach] هرگاه مادری به دختر بیهنر و سبکسر خود نصیحت کند که بیا و چیزی یاد بگیر و دختر خیرهسری کند و بگوید : «بلدم اینها که چیزی نیست» مادر...
[attach] پادشاهی بود که همه چیز داشت، اما بچه نداشت. سال های سال بود که ازدواج کرده بود، اما خدا به او و همسرش فرزندی نداده بود. پادشاه و زنش از...
[attach] اين ضرب المثل در موردي به كار مي رود كه در مجمعي متكلم و گوينده مطلبي را چند بار تكرار كند و يا به صورت ديگر، افرادي كه متدرجاً به آن...
[attach] ارهنگ ارهنگ اسب چه رنگ؟ نوعی بازی محلی بوده که از قدیم در بین نوجوانان رواج داشته بازیکنان شامل دو گروه 5 نفره بوده و یکی...
[attach] بازی های محلی، بخشی از هر فرهنگ محسوب می شوند که متناسب با وضعیت اقلیمی و فرهنگی هر منطقه طراحی شده اند و همین هماهنگی و همراهی با...
[attach] ● صندلی بازی ▪ اهداف بازی: سرگرمی و نشاط، افزایش سرعت، چابکی، عکس العمل و هماهنگی عصبی عضلانی ▪ تعداد بازیکنان: ۴ نفر به بالا...
[attach] ● کلاغ پر ▪ اهداف بازی: سرگرمی و نشاط، افزایش تمرکز، دقت و هماهنگی عصبی عضلانی ▪ تعداد بازیکنان: ۴ تا ۱۰ نفر ▪ محوطه بازی:...
[attach] ● یک گل دو گل ▪ اهداف بازی: سرگرمی، افزایش هماهنگی عصبی عضلانی، افزایش دقت و تمرکز و چابکی ▪ تعداد بازیکن: بیشتر از دو نفر (۲...
نام های کاربری را با استفاده از کاما (،) از هم جدا کنید.