ورود به سایت   عضویت
ورود به سایت
» » » آزادی فرزندان تا کجا؟

آزادی فرزندان تا کجا؟

احترام به آزادی فرزندان
اغلب از دید پدران و مادران، فرزندانی شایسته تلقی می شوند که مطیع محض والدین خود باشند و پدر یا مادر در همه ی امور برای آنها تعیین تکلیف کنند و آنها نیز بی آنکه کوچکترین مخالفت یا رأی و نظری داشته باشند ، تنها اطاعت کنند.
لازم است بسیاری از ما طرز تلقی و بینش خود را نسبت به مسأله ی تربیت فرزند تغییر دهیم و از آنها اطاعت محض نطلبیم.
اطاعت محض در صورتی که عملی شود ، از فرزندان ما انسانهایی خواهد ساخت که به رشد و بلوغ فکری و روحی نرسیده اند؛ علاوه بر این، چنین برداشتی از موضوع، موجب پیدایش توقعات و انتظاراتی در ما می شود که چون معمولاً برآورده نمی شوند، روابط ما را با فرزندانمان تیره می کنند.
آزادی فرزندان باید با تدبیر والدین آگاه هدایت شود تا به انحراف کشیده نشود اما سرکوب آزادی فرزندان نیز خطای تربیتی بزرگی است.
پدران و مادران آگاه و روشن بین، از همان دوران کودکی فرصت هایی را برای فرزندان خود فراهم می کنند تا اندیشیدن، انتخاب کردن و تصمیم گرفتن را تجربه کنند؛ در این میان اگر فرزندان اشتباهاتی داشته باشند ، این اشتباهات را برای رشد طبیعی آنها لازم می شمرند و خود به عنوان راهنما در کنارشان قرار می گیرند.
این مطلب به این معنا نیست که فرزندان در انجام آنچه می خواهند آزاد باشند بی گمان چنین برخوردی با موضوع نادرست است. آزادی فرزندان باید با تدبیر والدین آگاه هدایت شود تا به انحراف کشیده نشود اما سرکوب آزادی فرزندان نیز خطای تربیتی بزرگی است.
در تربیت لازم است نصیحت و انتقاد را به حداقل رسانید و از خطاهای جزیی و کم اهمیت صرف نظر کرد و هر ایراد جزیی را بلافاصله مورد انتقاد و اعتراض قرار نداد؛ بلکه با بلند نظری و بزرگواری از کنار آنها گذشت تا بتوان موارد مهم تر را با قاطعیت جلوگیری کرد.
زیاده روی نکردن در انتقاد
تذکرات و یادآوری های زیاد و پی در پی از نظر تربیتی شیوه ی درستی نیست و منتهی به پیدایش لجاجت و مقاومت منفی در کودک و نوجوان می شود.لجوج بار آمدن برخی کودکان و نوجوانان اغلب در نتیجه ی مراعات نکردن این اصل است.
در تربیت لازم است نصیحت و انتقاد را به حداقل رسانید و از خطاهای جزیی و کم اهمیت صرف نظر کرد و هر ایراد جزیی را بلافاصله مورد انتقاد و اعتراض قرار نداد؛ بلکه با بلند نظری و رگواری از کنار آنها گذشت تا بتوان موارد مهم تر را با قاطعیت جلوگیری کرد. از این روش در تعلیم و تربیت اسلامی به «تغافل» تعبیر می شود.
«تغافل» یعنی اینکه خطاهای کسی را نادیده بگیریم و دانسته چنین وانمود کنیم که این اشتباهات را ندیده ایم. این روش سبب می شود که احساسات فرزند با تذکرهای پی در پی ما جریحه دار نشده و لجاجت وگستاخی در او پدید نیاید.
روشی که طی آن کودک بویژه نوجوان پیوسته از چپ و راست با سیل انتقاد ، سرزنش و نصیحت روبرو می شود ، روشی نادرست است.
لازم است پدر یا مادر خطاهای جزیی را در ذهن خود جمع آوری کند و بموقع و در شرایط مساعد تذکر لازم را به نوجوان بدهد. در برابر هر خطا به تذکر و سرزنش پرداختن ارزش سخن را نیز از بین می برد و سبب می شود فرزند به این گونه سرزنش ها و انتقادها خو بگیرد و دیگر از آنها متأثر نشود.
در این جا باید به یک روش نادرست دیگر نیز اشاره کنیم و آن، روش پدران و مادرانی است که در برابر تخلفات فرزندان خود بیش از حد بی تفاوت، بی اعتنا و خونسرد هستند. در بعضی خانواده می بینیم که فرزندان با داشتن آزادی بی قید شرط به خطاهایی دست می زنند و والدین در برابر این خطاها سکوت و خونسردی بیش از حد نشان می دهند. چنین روشی اغلب به انحطاط فرزندان منتهی می شود و از آنان افرادی لاقید ، خیره سر ، لوس ، غیر منضبط و سرکش بار می آورد.
برای آموزش و اصلاح عیبهای فرزندان، بهتر است در درجه اول از روش های غیرمستقیم استفاده کنیم و آنها را به طور مستقیم مورد خطاب قرار ندهیم و اگر لازم شد که به طور مستقیم با آنها درباره خطا و لغزش شان صحبت کنیم، بهتر است این کار علنی و آشکار نباشد تا شخصیت او در نزد دیگران خورد نشود.
گرامی داشتن شخصیت فرزند
اگر با فرزندان خود رفتاری تحقیر آمیز و آمیخته به طعن و ملامت داشته باشیم یا پیوسته آنها را سرزنش کنیم و در حضور دیگران به آنها بها ندهیم، این روش ما سبب می شود که آنها بتدریج خود را به عنوان موجودی بی ارزش و بیمقدار بپذیرند و احساس کرامت و شخصیت را از دست بدهند. این احساس سرآغاز سقوط و انحطاط آنهاست.
در برخی خانواده ها می بینیم که پدر یا مادر با به کار بردن الفاظ طعن آلود و گاهی زشت و رکیک فرزندان خود را در حضور خویش و بیگانه تحقیر می کنند. آنها نمی داند که با به کار بردن این گونه الفاظ و نسبت دادن آنها به فرزندان خود، عملاً این خصوصیات پست را به آنها تلقین و تزریق می کنند و از فرزندان خود موجودات بی مقداری می سازند که آمادگی همه گونه پستی و انحراف را دارند. آنها به دست خود شالوده ی شخصیت فرزندان خودرا ویران می کنند و در وادی انحراف و انحطاط رها می سازند.
برای آموزش و اصلاح عیبهای فرزندان، بهتر است در درجه اول از روش های غیرمستقیم استفاده کنیم و آنها را به طور مستقیم مورد خطاب قرار ندهیم و اگر لازم شد که به طور مستقیم با آنها درباره خطا و لغزش شان صحبت کنیم، بهتر است این کار علنی و آشکار نباشد تا شخصیت او در نزد دیگران خورد نشود. این روش علاوه بر این که او را در حفظ عزت و کرامت شخصیتش یاری می کند، بر اعتماد او نسبت به ما نیز افروده می شود. گاه لازم می شود ما عذر او را در دست زدن به کاری خلاف براحتی بپذیریم یا حتی خود ، آن را توجیه کنیم. در حقیقت ما با استفاده از این روش به او تلقین می کنیم که وی برتر از آن است که به چنین خطایی دست زند و اگر هم دست به کاری خلاف بزند تصادفی و از روی غفلت و اشتباه است. این گونه شخصیت قایل شدن برای کودکان و نوجوانان سبب می شود که آنها احساس شخصیت اخلاقی را از دست ندهند.

توسط : مشاورفا  در تاریخ : 25-05-1394, 22:53   بازدیدها : 938   
بازدید کننده گرامی ، بنظر می رسد شما عضو سایت نیستید
پیشنهاد می کنیم در سایت ثبت نام کنید و یا وارد سایت شوید .